حاکمیت نگاه بازاری و حذف اخلاق با «رتبهبندی معلمان»
یک کارشناس آموزش و پرورش دربارهی طرح نظام رتبهبندی معلمان گفت: مسوولان آموزش و پرورش با یک دیدگاه تجاری، اقتصادی و کارخانهای بدنبال این هستند که با یک نظام تشویقی و تنبیهی کارکنان آموزش و پرروش را جهت کار بهتر و بیشتر و کیفیت بخشی به آموزش و پرورش ترغیب، تشویق و تنبیه کنند و این نتیجهی خوبی در پی ندارد.
هدف نظام رتبهبندی، پول در ازای تلاش بیشتر است
محمدرضا نیکنژاد در گفتوگوی تفصیلی با خبرنگار انصاف نیوز، دربارهی «طرح رتبهبندی معلمان و اهداف این طرح»، گفت: این که نظام رتبهبندی را چگونه میبینیم و هدف از آن چیست به این بازمیگردد که مسوولان آموزش و پرورش با یک دیدگاه تجاری، اقتصادی و کارخانهای بدنبال این هستند که در قالب نظام تشویقی و تنبیهی، کارکنان آموزش و پرروش را جهت کار بهتر و بیشتر و کیفیت بخشی به آموزش و پرورش ترغیب، تشویق و تنبیه کنند.
وی ادامه داد: این طرح بدنبال این است که هر معلمی براساس یکسری ملاکهای مشخص ارزیابی شده و میزان دریافتی او متناسب با این ارزیابی تغییر کند و در واقع هدف این نظام رتبهبندی، پول در ازای تلاش بیشتراست و پیشبینیها برای موفقیت یا موفق نبودن آن را میتوان از دو جهت بررسی کرد.
رتبهبندی از لحاط تئوریک و زیربنایی مشکل دارد
نیکنژاد با بیان این که «طرح رتبهبندی هم از لحاظ تئوریک، اندیشه و زیربنایی و هم از لحاظ کارکرد آن در آموزش و پرورش ایران دارای مشکلاتی است»، اظهار کرد: پژوهشهایی که در سطح جهان در ساختارهای آموزشی و اقتصادی صورت گرفته است، هیچ کدام تائید نمیکنند که اگر حقوق کارمند یا کارگر افزایش یابد، در درازمدت اثر ماندگاری داشته باشد؛ به این معنا که تا زمانی که آن تشویق برای کارمند یا کارگر عادی نشده است، ممکن است تأثیرگذار باشد، اما اثر آن کوتاهمدت است و پس از مدتی که از حالت تازگی آن بگذرد و عادی شود، اثر طولانیمدت نخواهد داشت.
وی ادامه داد: روشهای مدیریتی تاکید میکند که باید از شیوههای ماندگار استفاده کرد و به کارمند جهت ادامهی کار و ارایه محصول بهینه انگیزه داد و در این میان انگیزههای مادی و معنوی باید همزمان اجرا شود تا بر کارایی و کیفیت آن محصول در آموزش و پرورش که شهروندان آینده یا آموزشهای دانشبنیان و… هستند، مؤثر باشد.
پس از حذف یا عادی شدن عامل تشویق وضعیت دوباره به حالت قبلی بازمیگردد
این کارشناس حوزهی آموزش و پرورش با نقد این دیدگاه که «بخواهیم با پرداخت، این انگیزه را ایجاد کنیم»، گفت: کتاب «نه تشویق، نه تنبیه» به عنوان مهمترین پژوهشی که در این زمینه انجام گرفته است، نشان میدهد که نه تنها در ساختار آموزشی، بلکه در هر ساختار دیگری، این مدل نتایج ماندگاری در پی نخواهد داشت و پس از آن که عامل تشویق حذف یا عادی شده، وضعیت دوباره به حالت قبلی بازگشته است.
حاکمیت نگاه کارخانهای و حذف نگاه اخلاقی با مبنای آموزش و پرورش در تناقض است
نیکنژاد ادامه داد: از طرف دیگر سامانههای آموزشی یا نهاد آموزش نهادهایی هستند که بر عملکرد انسانی و اخلاقی مبتنیاند، وقتی ارزیابی را بر یک نگاه کارخانهای در آموزش و پرورش میگذاریم، آن نگاه انسانی و اخلاقی را بتدریج حذف میکنیم و یک نگاه بازاری و کارگری محور حاکم میشود و معلم در آن چهارچوب ارزیابی میشود و این نگاه از اساس با مبنای آموزش و پرورش در تناقض است و اگر این نگاه اقتصادی و بازاری وارد آموزش و پرورش شود بیتردید در آن لایههای اخلاقی که دانشآموز پرورش مییابد، تأثیرگذار خواهد بود.
معلمان در کشورهای پیشرفته با ملاکهای دم دستی ارزیابی نمیشوند
این کارشناس با اشاره به این که «ممکن است در یک نظام آموزشی مانند کشورهای اسکاندیناوی، کشورهای مرکزی اروپا و آموزش و پرورش نه چندان موفق آمریکا، ایجاد شرایط به نسبت قابل قبول در وضعیت حقوقی و زندگی متوسط یا متوسط به بالا برای معلمان نتیجه دهد»، گفت: این درحالیست که در این ساختار آنها به هیچ عنوان چنین رتبهبندیهایی ندارند و برای نمونه در کشور فنلاند را که بنده پژوهشهایی دربارهی آن انجام دادهام، به هیچ وجه معلمان با چنین ملاکهای دم دستی و کمی ارزیابی نمیشوند، بلکه ملاکهای دیگری برای کار بیشتر و توانگذاری بر روی آموزش دارند.
ریشهی رتبهبندی معلمان در صرفهجویی است نه در کیفیتبخشی
نیکنژاد افزود: در آموزش و پروش ما، شکاف بین دریافتی معلم و خط متوسط شهری و کشوری بسیار زیاد است، یعنی معلم از دریافتیاش ناراضی است، حال اگر به بهانهی بهبود وضعیت معلم، نظام رتبهبندی اجرا شود بطور قطع به نتیجهی دلخواه نمیرسد. آنچه بنده به عنوان یک فعال صنفی در آموزش و پرورش دریافتهام، این که ریشهی رتبهبندی معلمان نه در کیفیتبخشی به آموزش و پرورش، بلکه در صرفهجویی است و این صرفهجویی موجب میشود که مشکلات معلمان دیده نشود و اگر کارکردی هم بصورت میانمدت داشته باشد، نمیتواند آن شکاف را پر کند.
رتبهبندی معلمان به یک طنز تلخ شباهت دارد
وی در عین حال خاطرنشان کرد: در فضایی که آموزش و پرورش دچار مشکلات آموزشی و اقتصادی گوناگونی است، رتبهبندی آموزش به یک طنز تلخ شباهت دارد، چراکه معلمی را رتبهبندی میکنید که ناراضی است و از قبال این رتبهبندی میخواهید کیفیت آموزش را افزایش دهید، کلاسی را کیفیتبخشی کنید که بین 40 تا 50 نفر دانشآموز دارد، در حالی که زیر ساختهای آموزشی دچار مشکل است.
این کارشناس آموزشی با تأکید بر این که «رتبهبندی معلمان نه به لحاظ تئوریک در سطح جهان نتیجه داده و نه آموزش و پرورش ما در آن موقعیت است که این طرح را اجرا کند»، به انصاف نیوز گفت: آموزش و پررش دچار مشکلات عدیدهای است و تا زمانی که این مشکلات بصورت کلی دیده نشود و آموزش و پرورش در اولویت قرار نگیرد، این مشکلات رفع نخواهد شد.
بودجهی آموزش و پرورش باید حداقل دو برابر شود
وی، بودجه را اولویت امروز آموزش و پروزش برشمرد و اظهار کرد: میخواهند در بودجهای صرفهجویی کنند که تقریباً چیزی در آن نیست و این درحالیست که باید بودجهی آموزش و پرورش حداقل دو برابر شود تا بتوانیم یک آموزش و پرورش متوسط داشته باشیم.
افزایش نارضایتی پیامد جدی نظام رتبهبندی
این عضو کانون صنفی معلمان تهران در پاسخ به این پرسش که «آیا طرح رتبهبندی معلمان و طبقهبندی کردن معلمان، در درون خود آنها میتواند آسیبزا باشد؟»، گفت: در گام اول رتبهبندی شاهد بروز این پیامد خواهیم بود، چراکه در همان مراحل نخست رتبهبندی که طرحی برای افزایش قطرهچکانی حقوق معلمان بود، معلمان زیر شش سال سابقه و معلمان بازنشسته را شامل نشد و موجب شد متاسفانه معلمی که کمتر از شش سال سابقه دارد، در بدو ورود به آموزش و پرورش بدنبال شغل دوم برود.
وی ادامه داد: به این ترتیب معلمی که باید با انرژی کامل برای سی سال خدمت دورخیز کند، بدنبال این است که در کنار شغل معلمی چه شغل دیگری را انتخاب کند تا زندگیش تأمین شود و در رابطه با معلمان بازنشسته نیز دورخیز وزیر جدید، استفاده از 700 هزار معلم بازنشسته جهت تامن نیروی انسانی است که آنها هم در گام اول رتبهبندی کنار ماندند.
ایجاد شکاف میان معلمان بدلیل تفاوت دریافتی غیراخلاقی است
نیکنژاد، یکی از نکات ضعف در نظام رتبهبندی را ایجاد تفاوتهای دریافتی میان معلمان عنوان کرد و افزود: امروزه یکی از دل نگرانیها و دغدغهها میان معلمان حاضر در کلاس و نیروهایی که در ستاد هستند در تفاوتهای دریافتی و امتیارات موجود بین آنها است و اجرای این طرح، تفاوت دریافتی را در میان معلمان دامن میزند. معلمی که سر کلاس حاضر میشود، با توجه به ملاکهای تعیین شده، 500 هزار تومان به دریافتیاش اضافه میشود و این تفاوت دریافتی به بیانگیزگی عدهای از معلمان که در آموزش و پروش فعالیت میکنند، دامن میزند و این شکاف، غیراخلاقی است و بیتردید آموزش و پرورش را دچار مشکلات میکند.
اگر حقوق به 5 میلیون افزایش یابد، معلم وقت تألیف کتاب هم پیدا میکند
وی دربارهی این که «چند درصد از معلمان توانایی، بستر و امکانات تألیف کتاب یا مقاله که از شاخصهای ارزیابی در طرح نظام رتبهبندی معلمان است را دارند»، گفت: در حال حاضر درصد زیادی نیستند، اما اگر حقوق معلم امروز با میانگین دو میلیون به 5 میلیون افزایش یابد، در آن زمان معلم میتواند فراغتی داشته باشد و از مشاغل دیگرش کم کند و بیشتر وقتش را برای آموزش و حتی تألیف کتاب و مقاله هزینه کند.
کارشناس حوزهی آموزش و پرورش افزود: شاید حقوق 5 یا 6 میلیونی بتواند این انگیزه را در معلم ایجاد کند که برای انجام این موارد و تألیف کتاب وقت بگذارد، اما اگر بخواهد مانند دور اول رتبهبندی تنها 300 هزار تومان افزایش حقوق اعمال شود، برای معلم ارزش ندارد که این موارد را انجام دهد؛ هر چند وظیفهی معلم، تألیف کتاب، مقاله، ترجمه و از این موارد نیست، بلکه وظیفهاش، مدیریت آموزشی در کلاس، بعنوان یک صحنه گردان نمایش آموزش است تا دانشآموز را به اشکال مختلف ترغیب کند که درس را یاد گرفته و در آموزش مشارکت کند.
معلم که علامه دهر نیست؛ به یکسری تبحر و مهارت نیاز دارد
وی با بیان این که «شاخصهایی که برای نظام رتبهبندی مطرح میشود در دانشگاه که منشأ دانش زایی است، کاربرد دارد»، به انصاف نیوز گفت: معلم که علامه دهر نیست؛ در آموزش و پروش که بخش زیادی از آن جهت ساخت شخصیت فردی و اجتماعی دانشآموزان است، یکسری تبحر و مهارت نیاز است و معتقدم این ملاکها، درست نیست و تنها موجب میشود که از روی دست یکدیگر کپیبرداری کنند و در یک فرایند غیراخلاقی اسمشان در کتاب باشد.
به گفتهی نیکنژاد، در سالهای پیش چنین فضایی داشتیم که پول روی هم گذاشتند و کتاب چاپ کردند و فقط اسمشان بر روی کتاب بود و یک امتیازی از آموزش و پرورش گرفتند و البته در جایگاه، معیشت و آموزش آنها اثری نداشت؛ اگرچه در برخی از این ملاکها برگزاری آزمون نیز وجود دارد که در سایر کشورها انجام شده و نتایج خوبی بدست نیامده و تا حدی نیز توهینآمیز است. کلاسهای ضمن خدمت باید به حدی قوی باشد که نیازی به این موارد نباشد، مگر از استاد دانشگاه آزمون گرفته میشود که از معلم آزمون گرفته شود.
معلم را نمیتوان با متر ارزیابی کرد؛ تغییر بینش دانشآموز ملاک است
این کارشناس آموزش و پرورش با بیان این که «این ملاکهای ابهامآمیز و دم دستی که برای رتبهبندی وجود دارد را نمیتوان در کلاس انجام داد»، اظهار کرد: این که نمره دانشآموز، درصد قبولی معلم، درصد قبولی در مدرسه و… ملاک ارزیابی معلم قرار میگیرد، به کمیسازی آموزش و پرورش و مدرک سازی دامن میزند، در حالی که معلم را نمیتوان با متر ارزیابی کرد و تغییر بینش دانشآموز ملاک است.
وی افزود: اگر معلم در یکسال توانست، چند دانشآموز را اهل مطالعه کند، این معلم آن کسی است که هر جوری که بخواهد باید به پایش سکه بریزید، نه معلمی که معدل و نمره کلاسی را افزایش میدهد. به نظر بنده ملاکهای ارزیابی معلمان به بررسی بیشتری نیاز دارد؛ این ملاکها محسوس نیست و باید رفتار، فکر و برخورد دانشآموز بررسی شود و پس از آن با توجه به زحمتی که معلم کشیده و توانسته است این تغییرات را ایجاد کند، ارزیابی صورت گیرد.
انگیزهها از بین رفته است؛ وزیر چگونه میخواهد احیا کند؟
نیکنژاد در ادامه با اشاره به آغاز سال تحصیلی، چالشهای پیش روی وزارت آموزش و پرورش را این گونه بررسی کرد: به نظر بنده دو نکته وجود دارد: معلم برای انجام کار باید انگیزه داشته باشد و اگر نمیتوانید انگیزه ایجاد کنید، حداقل ضد انگیزه عمل نکنید و طوری نشود که معلم هر سال ناتوانتر شود؛ انگیزهها از بین رفته است، وزیر جدید چگونه میخواهد انگیزهها را احیا کند؟
وی با یادآوری این که «امروز بیانگیزگی معلمان برای حضور در کلاس یک واقعیت است و معلم وقتی میبیند که فعالیتش نتایج مالی و معنوی ندارد، خسته میشود»، گفت: وزیر آوزش و پرورش با توجه به رأی بالایی که آورد، دارای پتانسیل و پشتوانهی خوبی است و گام بزرگ او این است که بدنهی یک میلیون نفری آموزش و پرورش را برای حمایت از خود همراه کند و چه کاری میتواند برای انگیزهی از دست رفته معلمان کند.
ترمز دورخیز تعدیل نیرو گرفته شود
این عضو کانون صنفی معلمان تهران افزود: کار دیگری که در حال انجام است و تبعات بسیاری دارد و باید ترمز آن گرفته شود، این است که در دولتی که آقای بطحایی، معاون پشتیبانی وزیر آموزش و پرورش بود یک دورخیز جهت تعدیل نیرو انجام شد و آنقدر بر آن پافشاری کردند و بدون برنامه پیش رفتند که الان آموزش و پرورش دچار بحران نیروی انسانی شده است.
تا سال 1400، آموزش و پرورش 500 هزار نفر بازنشسته دارد
نیکنژاد با اعلام این که «تا سال 1400، آموزش و پرورش 500 هزار نفر بازنشسته دارد و همین الان در شهرهای بزرگ و کوچک میانگین حضور دانشآموزان در کلاس حدود 35 نفر است و این از یک آموزش بهینه جلوگیری میکند»، اظهار کرد: متاسفانه امروز آقای بطحایی میخواهند از نیروهای بازنشسته استفاده کنند، این نیروهای بازنشسته نه از سر انگیزه، بلکه برای کمک خرجی برای زندگی در کلاس درس حاضر خواهند شد.
اگر مسوولان دلسوز هستند فکری برای نارضایتی معلمها کنند
وی گفت: وقتی اضافه کاری بازنشستهها و معلمان بموقع پرداخت نشود، موجب نارضایتی و بیانگیزگی معلمان شده و این نارضایتی خود را در نا کارآمدی معلم در کلاس نشان میدهد، پس اگر مسوولان دلسوز هستند باید فکری برای نارضایتی معلمها بکنند.
انتهای پیام