دربارهی گفتوگوی اجتماعی و تصادفات رانندگی
یک استاد دانشگاه که از مخاطبان انصاف نیوز است، در یادداشت ارسالی دربارهی «مطلب منتشره از آقای ربیعی وزیر رفاه با عنوان گفتوگوی اجتماعی و تصادفات رانندگی» نوشت:
امیدوارانه است که بالاخره مسوولی پیدا شد که در این مورد صحبت کند. البته ایشان به دلیل اینکه فرزندشان را در اثر تصادف رانندگی از دست دادهاند و مسوولیت دولتی دارند و سخنانشان کارامد است زودتر از این زمان باید دست به کار میشدند.
متاسفانه نقش ضعف مفرط و کوتاهی نهادهای دولتی در این موضوع پر رنگ است و صرفاً با نوشتار و گفتار و مجلس ختم با شکوه و مرثیه سرایی و صدقه دادن به داغداران مشکل حل نمیشود که اگر این کارها نتیجه داشت باید تا به حال کاهش تلفات را داشتیم. و اما چهکار باید کرد:
1- اصولاً آموزش در کشور ما جایگاه اصلی خود را از دست داده است. معنا و مفهوم آموزش با کسب مهارت و تثبیت آگاهی از وضعیتی که فرد در آن قرار میگیرد و تصمیم گیری در موقعیتهای خاص است. هر چقدر فرد شرایط متفاوتتری را آزموده باشد، تجربهی عینی و عملی بهتری دارد. قطعاً چنین فردی برای آموزش مناسبترین خواهد بود. متاسفانه پلیس به عنوان نهاد اصلی در امر آموزش و صدور گواهینامهی رانندگی، کوتاهی بسیار زیادی در این زمینه داشته است، به گونهای که فرد با دریافت گواهینامهی صوری، تازه باید برود در آموزشگاهها و آموزش تکمیلی بگیرد. حال فرض کنید که این شخص با این وضعیت با پراید تازه تحویل گرفته عازم جاده شود. متاسفانه وضعیت بسیار اسفبار آموزش در آموزش و پرورش و دانشگاهها و دادن مدارک الکی و پولی، همهی افراد جامعه را آن چنان دچار توهم کرده است که فکر میکنند یک تکه کاغذ شق القمر کرده و قابلیت دادن مهارت و توانایی عینی و عملی انجام کار تخصصی به صاحب آن را داراست.
2- من در دوران سربازی، سرباز پلیس راه بودم و با دیدن صحنههای مختلف تصادفات جرحی و جانی و خسارتی فراوان متوجه شدم که جاده یعنی چی و تفاوت جاده با خیابان در چیست. شاید همه به سادگی به این موضوع نگاه کنند و این سؤال را ساده و پیش پا افتاده بدانند ولی واقعیت آن است که با یک مقایسهی وزن دو خودروی پراید و تریلی 18 چرخ میتوانید حدس بزنید که در اثر تصادف چه اتفاقی رخ میدهد و یا رانندهی اتوبوس معتاد نشئه یا خماری که جان چهل و اندی مسافر در دستش است چگونه چپ کرده یا به دره سقوط میکند و یا رانندهی کامیونی که خواب آلود رانندگی میکند سرنشینان کدام سواری را به کام مرگ میفرستد. بنابراین آموزش همراه با آگاهی که عرض کردم به این سادگی به دست نمیآید و نیازمند تلاش فراوان مسوولان مسوولیت پذیر و کارشناس و شایسته است.
3- متاسفانه در کشور ما همه چیز حول کعبهی سیاست و قدرت در حال طواف است. اگر موضوعی سیاسی نباشد متخصصان و اصحاب رسانه یا سکوت اختیار کرده و یا با عافیت طلبی و به مصداق سری که درد نمیکند دستمال نمیبندند عمل میکنند. در این زمینه وظیفهی جامعه شناسان و متخصصان مردم شناسی است که همانطور که آقای بدیعی گفتهاند با آنالیز رفتار مردم برای حل این معضل اقدام نمایند. از طرف دیگر لازم است که آموزشهای مرتبط با راهنمایی و رانندگی و بهویژه مطالب مرتبط با آیین نامه در کتابهای درسی دورهی ابتدایی و دبیرستان گنجانده شود و آگاهی لازم و ملکهی ذهن شدن قوانین راهنمایی و رانندگی برای همهی فارغ التحصیلان در مقطع دیپلم به عنوان یک شهروند صرفنظر از اینکه بخواهند راننده باشند یا نه ایجاد شود.
4- مسالهی بسیار مهمی که نباید نادیده گرفت مشارکت دادن مردم در حل این معضل است. به نظر نویسنده بی تفاوتی مسوولان بی تفاوتی مردم را به دنبال خواهد داشت و اگر جامعهی جهانی و نهادهای بین المللی این نقیصه را برای کشور ما رده بندی نمیکردند به هیچ وجه مسوولین کشور آن را معضل نمیدانستند! هم اکنون هشتگهای فراوانی برای موضوعات سیاسی وجود دارد ولی مردم تمایلی برای مشارکت در این موضوع ندارند (شاید همانطور که گفته شد مردم نیز فقط در مورد موضوعات سیاسی و یا سیاسی شده- مثل خشکی دریاچهی ارومیه و مسالهی کمبود آب- که در بورس موضوعات سیاسی هست صحبت میکنند) لذا مشارکت رسانههای دیداری و شنیداری و اصحاب رسانه بسیار تأثیر گذار است.
5- سالیانه بودجههای فراوانی تحت عنوان پژوهش (بدون توجیه) حیف و میل میشود و تنها دل خوشکنک آن یک مقالهی کاغذی است که فاقد ارزش علمی با معیارهای بین المللی است. به عنوان یک مدرس دانشگاه شخصاً خجالت زده میشوم وقتی این همه کشته و مصدوم در جادهها داریم ولی با ناتوانی در حل این معضل و دست روی دست گذاشتن از تولید علم و مقالات بین المللی دم میزنیم. میوهی درخت پژوهش باید منجر به حل معضلات جامعه و توسعهی همه جانبهی اقتصادی اجتماعی شود تا بتواند عمر مفید انسان را افزایش دهد. بسیار عاقلانهتر و بهتر خواهد بود اگر دولت بودجههای فرهنگی و پژوهشی غیر ضروری را به این امر مهم اختصاص دهد تا سالیانه از تعداد خانوادههای داغدار کاسته شده و جلوی میلیاردها تومان ضرر جانی و مالی و اقتصادی گرفته شود.
در پایان یادآوری میشود که برای کاهش آمار تصادفات فقط لازم است که ارگانهای مسوول در جادهها حضور همیشگی و تمام وقت داشته باشند نه اینکه در مراسم ختم قربانیان خود را در مقابل دوربین قرار دهند!
امضا محفوظ
انتهای پیام