لزوم جوانگرایی
«علی ابراهیمی»، دانشجو و فعال سیاسی، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز در لزوم جوانگرایی نوشت:
در نظر گرفتن ظرف زمان یکی از ملزومات و ابزارهای مؤثر تحولات در سطوح مختلف سیاسی و اجتماعی است، امروزه بحث پیرامون لزوم جوانگرایی در امور اجرایی و سیاستگذاری در جریان اصلاحطلبی، باید با در نظرگرفتن مختصات زمان حال که بستر اجرایی انجام یا عدم انجام این مهم میباشد، نیز همراه شود. قطعاً از منظر آسیب شناسی و تحلیل مفهوم جوانگرایی مؤلفههایی را میتوان برجسته ساخت که برخی عوامل ایجابی و برخی عوامل سلبی میباشد و با اتکاء به هزینه و هوده باید با چاشنی شجاعت تصمیمگیری کرد.
۱- نقش چشمگیر جوانان نسل سوم اصلاح طلب در بازگشت جریان اصلاح طلبی به عرصهی سیاسی کشور پس از یک دورهی طولانی انفعال، حذف نشدنی است.
۲- کم رنگ شدن نقش جوانان در عرصههای ورزشی به دلیل آنکه ورزش دیگر سکویی برای رشد و بالندگی جوانان نیست.
۳- افزایش بیداری سیاسی در قشر جوان جامعه که یکی از نتایج گسترش شبکهی ارتباطات و گردش اطلاعات میباشد که امروزه آگاهیهای سیاسی درون اتاقهای باندی فعالیتهای زیرزمینی محدود نیست.
۴-پایین آمدن میانگین سنی فعالین سیاسی جوان حاضر در احزاب و تشکلها حاکی از افزایش شعور سیاسی و کنجکاوی جوانان نسل چهارم انقلاب است.
شاید بتوان گفت امروزه دانش شنوایی بیشتر از فضای اکادمیک موجب آگاهی بخشی است. دیگر نه تعصبات مکتبی و نه اندیشههای وارداتی زمینه پذیرش صرف ندارد و همزمان با گسترش فعالیت رسانهها نقش جوانان در عرصههای اقتصادی فرهنگی اجتماعی و تأمین دمکراسی نسبی توسعه یافته است.
در چهار دهه بعد از انقلاب هم تجربههای شیرین و نقش آفرینی جوانان در عرصههایی مانند جنگ را شاهد بودهایم و هم سپردن مسئولیتهای کلان به جوانان با رویکرد رانتی بودن که بیشترین هزینه آن را هم مردم جامعه پرداختند. در چهار سال اخیر علی الخصوص در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۴ و ۹۶ و انتخابات مجلس شورای اسلامی سال ۹۲ بیش از پیش شاهد بلوغ جوانان و دانشگاهیان و نقش مؤثر آنان در پیشبرد اهداف اصلاح طلبی بودهایم اما پیرترین کابینه در دولت یازدهم و دولت دوازدهم شکل گرفت. همچنین طرح مشاور جوان در دولتهای نهم و دهم که میتوانست زمینه ساز حضور جدیتر جوانان در عرصههای سیاسی و اجتماعی باشد با بی تفاوتی مسئولین و سران به نتیجهی لازم نرسید. علیرغم شرایط ایجابی کشور هنوزتفکر مرید بودن و دنبال رو بودن جوانان در نسل اول انقلاب جاری است به گونهای که برای راهیابی یک جوان مجتهد حوزه به مجلس خبرگان رهبری برخی از شخصیتهای ممتاز روحانیت و سیاسی از مجلس شیوخ بودن خبرگان و عدم لزوم جوان گرایی آن که تز مرحوم هاشمی بود سخن رانده شد و اجرایی هم شد.
بدون قضاوت در مورد درست یا غلط بودن آنها امروز سازمانهای بین المللی و دیگر نهادهای غیر رسمی حقوق بشر و حتی دیده بان حقوق بشر از تبعیضها در جامعه و بازار کار ایران به خصوص در خصوص زنان قلم فرسایی میکنند.
جدای از تبعیضهای قومیتی و اقلیتهای مذهبی امروز آنقدر در باب میدان دادن به جوانان و زنان کمبود و نارسایی است که انتصاب سه زن در موضع غیر حساس در دولت و انتخاب مدیر ۴۵ ساله جوانگرایی و توجه به حقوق زنان تعبیر میشود.
امروز بسیاری از انتخابهای دولت مغایر با روند مطالبات اکثریت جامعه است به گونهای که اگر رأی مردم تعیین کننده وزرا بود بسیاری از انتخابهای دولت مردود بوده و اساساً تعریف شایستگی از منظر مردم تفاوت بسیاری با نگاه حکومت به شایسته سالاری داشته و خروجی ناهمدل با روند بگفتهی سیاسیون دموکراتیزاسیون است شاید خاطر برخی سران هرم قدرت و مقامهای امنیتی غیر دولتی و مراکز غیرهمسو با دولت بسیار مراعات شده تا خواسته صندوقها.
در پی عوامل جامعه شناختی و چارچوب نظام سیاسی در جمهوری اسلامی هنوز قدرت رأی و صندوق کمتر از کاریزمایی شخصیتی است اینگونه است که اشخاصی چون مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و سید بزرگوار آقای خاتمی تبدیل به افراد جریان ساز میشوند.
مرحوم دکتر شریعتی جملهای دارد میگوید که مریدپاک است مراد ناپاک است و امروز در کشور ما نقد مرادها در حد رد کامل یکدیگر است یعنی یکی باید حصر و حذف و بایکوت باشد و دیگری تمام عیار حق مطلق باشد و این خصیصه با توجه به اینکه هر مراد مریدانی دارد و در حوزه سیاسی این مریدان آراء مردم هستند خود به خود جامعه را چند تکه نموده است به گونهای که لفظ فتنه وابستگی به بیگانه و انقلاب مخملی هیچکدام موجب عقب نشینی هوا داران اصلاحات از برخی مرادهای خود نمیشود.
امروز آسیبهای گردش قدرت با رویکرد روابط و رانت به خصوص با گسترش فضای مجازی موجب شده که مرزهای ساختگی تقدس فرو بریزد و نه آرمان گرایی مطلق حجت است و امروز آسیبهای گردش قدرت با رویکرد روابط و رانت به خصوص با گسترش فضای مجازی موجب شده که مرزهای ساختگی تقدس فرو بریزد و نه آرمان گرایی مطلق حجت است و نه عوامفریبی.
مهمترین و ریشه دارترین تشکلهای اصولگرایی مانند موتلفه, جامعه روحانیت مبارز تهران و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دیگر چراغ راهنما نیستند و شورای سیاستگذاری اصلاح طلبان هم که عقبتر از افکار و باور عمومی قرار گرفته است توان راهبردی ندارد و کارش از ترمیم هم گذشته و دیگر حتی توان دفاع از خود در برابر معامله با وجدان عمومی را نداشته و حتی در مواضعی چون مجلس که حضور تمام لیستی دارند قادر به عرض اندام نیستند و زیر سایهی اسامی مستقلی همچون علی مطهری قرار دارند.
بنابراین در مقطعی که مهمترین عناصری که بر قلوب جای دارند در حصر و تحریم هستند و هاشمی نیست و حتی معاون اول هم علی رغم برخی شایستگیها در وزن شخصیتی نیستند که حتی در حد پیامرسان خدمت مقام معظم رهبری برسند و رییسجمهور بجای شورای امنیت ملی در دولت مجال صحبت درباره حصر را دارد و لیست امید در مجلس عموماً رنگ میبازد و لیدرش به انفعال کشیده شده است به نظر میرسد باید طرحی نو و مشی جدید تعبیه کرد و شاید جوانگرایی توام با شایستهسالاری یکی از راهکارهای پیش رو باشد اما متاسفانه امروزه بیش از هر زمانی شاهد آن هستیم که سیستم سیاسی و اجتماعی به گونهای ریشه دوانده که جوانان عملاً از رشد فردی بازمانده و با تکیه بر یکی از پیران و نسل اولیهای انقلاب و نطام سعی در بالا کشیدن خود و به دست آوردن جایگاه دارند. الگوی پیشرفت جوانان که در اثر نبود انگیزهی تغییر یا نبود توان برای تغییر، تماماً به پیروی از مسیری است که نسل اولیهای انقلاب پیش از انها طی کردهاند رشد فردی و به تبعان شایسته سالاری را نادیده گرفته… جوانانی که با وصل شدن و چنگ زدن به ریسمان قدرت و نفوذ شخصی که در رأس هرم قرار دارد به دنبال سهم خواهی سیاسی هستند قربانیهای این نطام پیر سالاریاند.
انتهای پیام
همین افزایش بیداری سیاسی در قشر جوان جامعه است که خواب راحت را از چشم بعضی افراد گرفته است !
عجب یادداشت پر ایرادی!!!!
جملات طولانی،عدم استفاده مناسب از علائم نگارشی، نامفهوم بودن برخی جملات، چند اشتباه املایی و… .
نوشتن یادداشت هم آداب و رسومی دارد. کاش کمی بیشتر دقت کنیم…!