مطهری: شورای نگهبان اجازه تشکیل مجلس اصلاحطلب را نمیدهد
علی مطهری نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی معتقد است در دولت جدید اصولگرایان به بازی گرفته نشدند و روحانی در انتخاب وزرا و استاندارانش از اصولگرایان کمتر استفاده کرد که رویکرد مثبتی نبود.
سال های زیادیست که از سایه فرزند شهید مطهری بودن بیرون آمده است. علی مطهری حال دیگر با سابقه دو دوره نمایندگی مردم تهران و موضع گیری ها و اظهارات جسورانه و صریح اش از جمله سیاستمداران شناخته شده و محبوب است. مطهری که با برچسب اصولگرایی پا به ساختمان هرمی شکل بهارستان گذاشته بود به سرعت مسیرش را مستقلانه و معتدلانه تعریف کرد و به دور از دسته بندی های سیاسی و حزبی به حمایت و نقد دولت سابق و دیگر اتفاقات سیاسی کشور می پرداخت. رویکردی که گاهی منتقدانش با تکیه بر آن، او را اصلاح طلب می نامند.
مطهری که در انتخابات ریاست جمهوری اخیر در حمایت از آیت الله هاشمی و بعد از آن حسن روحانی به صحنه آمد. او که زمانی از منتقدان سیاست های دولت سازندگی و هاشمی رفسنجانی بود این روزها اما او را یک مصلح واقعی و دلسوز انقلاب می داند که زودتر از همه خطر انحراف در مبانی انقلاب در دولت قبل را احساس کرد. وی در گفتگوی نوروزی با نامه نیوز، به بررسی تحولات سیاسی کشور در یک سال اخیر از انتخابات ریاست جمهوری، رویکرد دولت احمدی نژاد، روی کار آمدن دولت جدید و نحوه انتخاب وزرا و استانداران، ناکامی اصولگرایان و نقش آیت الله هاشمی، ناطق نوری و خاتمی در پیروزی کاندیدای مورد حمایت اصلاح طلبان و … پرداخت.
آقازاده آیت الله شهید مطهری در پیش بینی انتخابات مجلس دهم و ترکیب مجلس آینده معتقد است همه چیز بستگی به عملکرد شورای نگهبان و رد صلاحیت ها دارد.
به گزارش انصاف نیوز، مشروح این گفتگو با نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی را در ادامه بخوانید:
***
توصیف شما از انتخابات 24 خرداد سال 1392 چیست؟
24 خرداد 92 را میتوان روز اصلاح مسیر انقلاب یا روز به بار نشستن تلاشهای مصلحان واقعی جامعه و منتقدان دلسوز دانست.
منظورتان از مصلحان واقعی و منتقدان دلسوز جامعه چه کسانی است؟
کسانی که دلشان برای انقلاب میسوزد مثل آقای هاشمی رفسنجانی و آقای ناطق نوری.
بسیاری معتقدند سال 92 به دلیل برگزاری انتخابات حماسه سیاسیِ مدنظر مقام معظم رهبری نیز صورت گرفت؛ اما در همین سال نشانههایی از فساد در کشور وجود داشت و عملاً حماسه اقتصادی اتفاق نیفتاد و مردم شاهد حماسه اقتصادی نبودند؛ به نظرتان چرا در این مورد موفق نبودیم؟
حماسه اقتصادی نیاز به زمان دارد. انتظار بالایی است که بگوییم باید حماسه اقتصادی در سال 92 به طور کامل اتفاق میافتاد. همین که مقدمات آن فراهم و گامهایی در این راه برداشته شد، کافی است. قطعاً طی چند ماه نمیتوانستیم به حماسه اقتصادی دست یابیم. به نظرم مقصود رهبر انقلاب نیز این نبود که حماسه اقتصادی در این سال به طور کامل اتفاق بیفتد؛ قطعاً مقصود ایشان این بوده است که ما در این مسیر قرار بگیریم و مقدمات آن فراهم شود. فسادهای اقتصادی که در این چند ماه مطرح شد ریشه در دولت سابق دارد.
آیا آقای روحانی و دولتش در مسیر تحقق حماسه اقتصادی قرار گرفته اند؟
اصلاح دیپلماسی، گشایشی در اقتصاد فراهم کرد. گذشته از این، ایشان توانستند تورم را کنترل کنند و تورم نقطه به نقطه را پایین بیاورند. رشد اقتصادی کشور نیز از حالت منفی به سمت صفر در حال حرکت است. به نظر میرسد که در مجموع موفق بودهاند.
به نظرم متعهد بودن دولت آقای روحانی به اجرای قانون، خود گام بلندی است. با دولت قبلی یک مشکل اساسی داشتیم و آن بیانضباطی مالی بود. بیانضباطی مالی دولت گذشته باعث بسیاری از نابسامانیهای اقتصادی شد. مثلاً بودجه مسکن مهر از راه غیرقانونی و با استقراض از بانک مرکزی تأمین میشد و پایه پولی کشور آسیب میدید یا در اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها تخلف صورت میگرفت. باید نیمی از درآمد حاصل از افزایش قیمت حاملهای انرژی به خانوادهها پرداخت میشد و بقیه به بخش تولید و بخش دولتی تعلق میگرفت، اما تمام این درآمد به علاوه مبالغی که از بخشهایی مانند شرکت نفت و وزارت نیرو برداشت میشد به خانوادهها تعلق گرفت که همه این عوامل تورمزا بود. دولت طبق قانون به هر فرد فقط می توانست 15000 تومان پرداخت کند اما برای خودشیرینی 45500 تومان پرداخت کرد که این مشکلات را به وجود آورد. دولت گذشته بیشتر به دنبال تبلیغات بود. همین که دولت آقای روحانی بر پایبندی به قانون تأکید میکند، امیدوارکننده است که اقتصاد را سر و سامان خواهد داد.
به بحث دیپلماسی اشاره کردید، فارغ از اتفاقات مهم در سیاست داخلی که شاخص ترین آن را می توان انتخابات 24 خرداد دانست، با روی کار آمدن دولت جدید شاهد تغییر رویکرد در عرصه سیاست خارجی هم بودیم که البته انتقاداتی را نیز سبب شده است، تحلیل شما از این اصلاح رویکرد چیست؟
ما به اصول و مبانی اولیه انقلاب بازگشتیم. از ابتدا قرار نبود ارتباطمان با جهان قطع شود؛ بنابراین دوباره به راهبردی که از ابتدای انقلاب داشتیم و خواهان ارتباط با دنیا بودیم، بازگشتیم. اساساً انقلاب ما انقلابی فرهنگی و فکری است. ما خواهان ابلاغ پیام انقلاب اسلامی به دنیا هستیم و از انزوا و بستن دروازههای خود به روی ملل دیگر استقبال نمیکنیم.
به نظرم در حال اصلاح سیاست خارجی خودمان هستیم. از ابتدای انقلاب نیز چنین تصمیمی نداشتیم که رابطهمان را با دنیا قطع کنیم؛ قطع رابطه ما با آمریکا از طرف آنها و در پی تسخیر سفارت آمریکا صورت گرفت و از ابتدا چنین تصمیمی وجود نداشت.
در بعد سیاست داخلی مهمترین اتفاقی که در نتیجه انتخابات ریاست جمهوری حاصل شد این بود که اصولگرایان علی رغم امیدواری به پیروزی نتوانستند کاندیداهای مورد حمایت شان را بر کرسی ریاست جمهوری بنشانند، در مقابل اصلاح طلبان با اجماع لحظه آخری نتیجه انتخابات را به نفع خود تغییر دادند. تحلیل شما از اتفاقات رخ داده چیست؟
به نظرم اصولگرایان خیال آسودهای داشتند از این که یک کاندیدای قوی اصلاحطلب یا مستقل وجود ندارد و فکر می کردند رقابت بین خودشان است؛ همچنین به رد صلاحیتهای شورای نگهبان دل بسته بودند و رقیب سرسختی را در نظر نداشتند؛ بنابراین احساس نیاز به اتحاد نمیکردند و در واقع خود را از پیش پیروز میدانستند. از طرفی چون اصلاحطلبان تحت فشار و از نظر تعداد کاندیدا در اقلیت بودند، به راحتی متحد شدند.
نوع رفتار اصلاحطلبان در پیروزی آقای روحانی مؤثر بود. ورود آقای خاتمی و کنار رفتن آقای عارف مؤثر بود. آقای هاشمی رفسنجانی اصلاحطلب اصطلاحی نیستند ولی ثبتنام و رد صلاحیت ایشان تأثیر بسیاری داشت. مهمتر از همه این عوامل گرایش و تمایل مردم بود. مردم از رفتار دولت و هوادارانش در هشت سال گذشته راضی نبودند و به دنبال گفتمان جدید بودند. آقای روحانی در رقابتهای انتخاباتی توانست این گفتمان را معرفی و جاذبهای برای آن ایجاد کند. نوع رفتار و گفتمان آقای روحانی به دل مردم نشست؛ بنابراین ایشان توانست پیروز این انتخابات شود. به نظرم موفقیت آقای روحانی تنها به نوع رفتار اصلاحطلبان مربوط نمیشود؛ بلکه شخصیت و گفتمان خود ایشان هم تأثیر داشت.
برخی معتقدند که با روی کار آمدن دولت روحانی اصولگرایان به نحوی منزوی شده اند، اصلاح طلبان هم گرچه سرمست و خوشحال هستند اما هنوز تاثیرگذاری زیادی در عرصه سیاسی کشور ندارند، تصور می کنید جریان جدیدی سکانداری سیاست کشور را برعهده گرفته است یا…
در مجموع در دولت جدید، اصولگرایان به بازی گرفته نشدند و همین، مهمترین عامل انتقادات آنهاست. میتوان گفت اکنون قدرت اجرایی بیشتر در دست اصلاحطلبان معتدل است. البته قدرت در نظام جمهوری اسلامی متمرکز نیست. گاهی حاکمیت دوگانه به وجود میآید که برای کشور مشکلاتی به همراه دارد. مثلاً در مورد مطبوعات، دولت به تنهایی مسئول نیست. دولت از آزادی بیان و حمایت از مطبوعات آزاد صحبت میکند و خود را مسئول و توقیف را آخرین راهحل میداند؛ ولی میبینیم که قوه قضاییه اعلام میکند که فلان روزنامه توقیف شد. بنابراین نمیتوان همه مسئولیت را متوجه دولت دانست. یا در مورد فیلتر کردن سایتها، کارگروه تعیین مصادیق جرایم رایانهای سایتهای خبری را فیلتر میکند؛ در حالی که طبق قانون، آنها زیر نظر هیئت نظارت بر مطبوعات هستند. پس اینطور نیست که رئیسجمهور پس از رأی آوردن بتواند به همه تعهداتش درباره آزادی بیان یا حقوق شهروندی عمل کند.
منظورم کسانی هستند که در دولت حضور دارند. دولتیها را از چه جنسی میدانید؟ بسیاری درباره اصلاحطلب یا اصولگرا بودن آقای روحانی اختلاف نظر دارند؟ آیا میتوان گفت جریان سومی در کنار اصلاحطلبی و اصولگرایی در حال شکل گرفتن است؟
جریان سوم به معنی یک جریان مستقل در کار نیست بلکه ترکیبی از دو جریان قبل است. بهتر است بگوییم سیره و نوع رفتار سیاسی سومی مطرح شده که البته در عمل دچار نقص شده است. طبق شعار اعتدال باید اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل سر کار میآمدند تا نشان دهیم که این دو گروه میتوانند با یکدیگر همکاری و روش جدیدی ایجاد کنند. آقای روحانی در اینباره موفق نبود و در انتخاب وزرا و استانداران از اصولگرایان معتدل بسیار کم استفاده کرد و علت این که مجلس عکسالعمل نشان میدهد همین موضوع است. اصولگرایان احساس میکنند که در امور اجرایی نقشی ندارند و گروهی که احساس کند نقشی در حکومت ندارد کمکم به اپوزیسیون تبدیل میشود. بنابراین هدفی که وجود داشت، تحقق نیافت.
در دیدار فراکسیون رهروان ولایت با آقای روحانی ضمن تأیید کلی دولت ایشان، برخی کاستیها را بیان کردم. به هرحال نمیتوان گفت که گفتمان سومی با اصول و مبانی فکری جدید ایجاد شده بلکه باید گفت روش سومی برای سیاستورزی به نام اعتدال مطرح شده است.
فارغ از اینکه گفتمان سومی ایجاد شده یا نشده است برخی معتقدند اعتدال جریان گفتمانی نیست بلکه یک منش و روش است. آیا میتوان اعتدال را جریان تلقی کرد؟
نه، جریان سوم نیست، بلکه یک سیره و روش است که اصلاحطلبان و اصولگرایان معتدل میتوانند در کنار یکدیگر فعالیت کنند. اعتدال، مبانی و اصول جدیدی معرفی نکرده است؛ در واقع بیان میکند که در رفتار و روشمان بر اساس اصول و مبانی معهود و برای رسیدن به آرمانها اعتدال داشته باشیم؛ یعنی کسی که اصولگرا یا اصلاحطلب است، معتدل باشد؛ بنابراین نمیتوان گفت که اعتدال جریان سومی است.
آقای مطهری، درباره نقش کمرنگ اصولگرایان و نقش پررنگ اصلاحطلبان در دولت آقای روحانی صحبت کردید. اصلاحطلبان را تا چه اندازه با آقای روحانی همراه میدانید؟ به نظرتان آقای روحانی پل بازگشت اصلاحطلبان به سیاست هستند؟ و آیا این موضوع را که اصلاحطلبان از آقای روحانی عبور خواهند کرد، قبول دارید؟
نه، بالاخره آقای روحانی باعث شدند که اصلاحطلبان به قدرت بازگردند و آنها قدر این فرصت را میدانند و بعید است که قصد عبور از آقای روحانی را داشته باشند. آنها تجربه دوره اصلاحات را دارند و بسیاری از تندروهایشان به تندرویها و اشتباهات خود اعتراف دارند.
یعنی مشابه پروژه عبور از خاتمی در مورد آقای روحانی اتفاق نمیافتد؟
نه، فکر نمیکنم. اصولگرایان تندرو به این موضوع دامن میزنند و دوست دارند این موضوع اتفاق بیفتد؛ ولی بعید میدانم که اتفاق بیفتد.
دلیل دامن زدن آنها چیست؟
آنها دوست دارند دولت آقای روحانی شکست بخورد و راهی که باز شده است به نتیجه نرسد. لذا به هر بهانهای انتقاد میکنند. آنها که حسن نیت دارند نگراناند که نکند شرایط فرهنگی به دوره اصلاحات بازگردد؛ مثلاً ترویج سکولاریسم دوباره زنده شود. گاهی پیشداوری میکنند در حالی که به صرف احتمال نمیتوان اعتراض و اقدام کرد. به عبارت دیگر نباید قصاص قبل از جنایت کرد.
به تندروها و اختلاف میان اصولگرایان اشاره کردید. اختلاف میان اصولگرایان باعث شده است افرادی مانند شما، آقای ناطق نوری و حتی آقای روحانی از اصولگرایان دور شده و بیشتر به جناح رقیب متمایل شوید، به نظرتان این اختلافات تا چه زمانی ادامه خواهد داشت؟
قاعدتاً اصولگرایان با وحدت حرکت خواهند کرد؛ چون احساس میکنند رقیب سرسختی پیدا کردهاند. آنها تا قبل از انتخابات 92 تصور میکردند که جریان و گفتمان اصلاحطلبی از صحنه جامعه خارج شده است و شورای نگهبان نیز اجازه نخواهد داد که آنها برگردند. ولی در فضای موجود، اصولگرایان بیشتر از گذشته به فکر اتحاد هستند.
در قسمتی از صحبتهایتان اشاره کردید که گروه اقلیت زودتر به اجماع میرسند؛ همچنین اشاره کردید که چون اصولگرایان رقیب سرسختی در مقابل خود دارند به سمت وحدت حرکت خواهند کرد. چرا وقتی یکی از دو جناح حاکم میشود، اختلافات در جناح حاکم افزایش مییابد و جناحی که خارج از قدرت است، روزبهروز منسجمتر میشود؟ چرا اصولگرایان از اتفاقی که برای اصلاحطلبان افتاد درس نگرفتند و اجازه دادند که اختلافات منجر به شکست شود؟
این موضوع یک قاعده اجتماعی است. همیشه اکثریت دچار تفرقه و اقلیت متحد میشوند و این امر موجب شکست اکثریت میشود. جاذبه قدرت، انسانها را غافل میکند. خلوص نیت افراد در یک حد نیست. بسیاری از افراد فقط دنبال قدرت هستند. اختلافات سیاسی صرفاً ماهیت فکری ندارد که بگوییم فقط اختلاف فکری وجود دارد؛ بلکه بخشی از آن ناشی از کسب قدرت است. اختلافات میان افراد یا تشکلهای هر گروه سیاسی به ویژه زمانی که خیالشان از رقیب آسوده باشد افزایش مییابد.
با توجه به اتفاقات چندماه اخیر سیاست کشور، ترکیب مجلس دهم را چگونه پیشبینی میکنید؟
به نظرم برای پیشبینی زود است و این موضوع به مسائل مختلفی مانند عملکرد دولت بستگی دارد. اگر دولت در مدت دو سال باقیمانده تا انتخابات مجلس عملکرد خوبی داشته باشد و رضایت مردم را جلب کند طبعاً مردم بیشتر به هواداران گفتمان دولت رأی خواهند داد. همچنین ترکیب مجلس دهم به نوع رفتار شورای نگهبان بستگی دارد. اگر افراد مؤثر جریان اصلاحات یا مستقل را حذف کنند مجلس خوبی نخواهیم داشت. به هر حال برای پیشبینی زود است ولی قاعدتا مجلس آینده افراد حر و آزاده بیشتری خواهد داشت.
به نظرتان مانند گذشته رد صلاحیتهای گسترده اتفاق میافتد؟
به نظرم اتفاق میافتد و شورای نگهبان اجازه نخواهد داد یک مجلس مستقل یا اصلاحطلب به وجود بیاید و در مجموع ترکیبی با اکثریت اصولگرا و اقلیت قوی اصلاحطلب و مستقل ایجاد خواهد شد.
آقای مطهری! دورهای شما یکی از منتقدان آقای هاشمی رفسنجانی بودید اما در انتخابات 92 از ایشان دعوت کردید تا کاندیدا شوند؟ چرا این تغییر نگاه در شما اتفاق افتاد؟
منتقد بودم و الان نیز به بعضی از رفتارها در دوران سازندگی انتقاد دارم و تغییر نگاهی رخ نداده است. ولی در هشت سال اخیر آقای هاشمی زودتر از همه درباره به انحراف کشیده شدن انقلاب اعلام خطر کردند. ایشان مظلوم واقع شدند و حملات بسیار ناجوانمردانهای علیهشان صورت گرفت و لازم بود که از ایشان دفاع شود. راهی که پیشنهاد میکردند راه درست و راه نجات کشور بود؛ بنابراین از ایشان حمایت کردم.
چرا هشدارهای آقای هاشمی رفسنجانی از جانب اصولگرایان جدی گرفته نشد؟
تلقی نادرستی از آقای هاشمی رفسنجانی داشتند که بیشتر ناشی از کینه شخصی بود. البته معتقدم اگر آقای هاشمی اوایل دولت نهم مقداری با دولت همراهی و حمایت میکرد و صرفاً به انتقاد نمیپرداخت شاید صحبت ایشان بهتر پذیرفته میشد؛ ولی چون از ابتدا فقط انتقاد کردند کمتر پذیرفته شد.
هجمه علیه آیت الله هاشمی تنها مختص اصولگرایان نیست، پیش از آنها اصلاحطلبان در دوران اصلاحات از منتقدان آقای هاشمی رفسنجانی بودند و لقب عالیجناب سرخ پوش را به ایشان دادند، ولی امروز اصلاحطلبان جزو بزرگترین حامیان آقای هاشمی رفسنجانی هستند. در میان اصولگرایان نیز چنین اشخاصی حضور دارند. ارزیابی شما از این تغییر رویکردهای سیاسی چیست؟
دو حالت دارد. گاهی عدهای به حمایت ایشان نیاز دارند، برای همین از وی حمایت میکنند. حالت دوم این که عدهای تشخیص دادند که مواضع، مبانی و اصول ایشان گفتمان صحیح و راه نجات انقلاب است. بعضی صرفاً به طمع برخورداری از حمایت آقای هاشمی از وی حمایت میکنند و از ایشان به عنوان یک ابزار استفاده میکنند و بعدها ممکن است علیه او اقدام کنند. عدهای هم معتقدند که ایشان راه معتدلی دارد و به تجربه دریافتند که این راه، راه درستتری است.
محمود احمدینژاد در سال 84 از تخریب آقای هاشمی رفسنجانی بهترین استفاده را کردند ولی هشت سال بعد یعنی امسال تخریب آقای هاشمی نتیجه عکس داد، چقدر عملکرد آقای احمدینژاد را مؤثر میدانید؟
هر کس که مظلوم واقع شود، مردم از او حمایت میکنند. در هشت سال گذشته آقای هاشمی رفسنجانی خیلی مظلوم واقع شدند و به شدت به ایشان حمله میکردند و قصد حذف ایشان از انقلاب را داشتند. عدهای معتقد بودند همانطور که آقای منتظری حذف شد، ایشان نیز باید حذف شود. بزرگترین اشتباه آقای احمدینژاد تلاش او برای حذف آقای هاشمی بود. مردم از این نوع رفتارها خوششان نمیآید؛ در نتیجه کسانی که مخالف آقای هاشمی بودند، حامی ایشان شدند و وقتی ایشان ثبتنام کرد شور و هیجانی در کشور ایجاد شد.
تحلیل شما از رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی و تاثیرش بر نتایج انتخابات چیست؟
اگر بخواهیم خوشبین باشیم، باید بگوییم که به دلیل کهولت سن بود. احساس کردند که رئیسجمهور باید جوانتر باشد. و اگر بخواهیم بدبین یا واقعبین باشیم باید بگوییم که اینها ترسیدند که آقای هاشمی بیاید و بسیاری از رشتههای آنها در این هشت سال پنبه شود و حقایق و اسراری آشکار شود.
نقش آقایان هاشمی، خاتمی و ناطق نوری در انتخابات 92 و متعاقب آن تأثیر آنها در فضای فعلی را چطور ارزیابی میکنید؟
در انتخابات 92 هر سه نقش اساسی داشتند و در حال حاضر آقای هاشمی تأثیر خوبی دارد ولی آقای خاتمی و ناطق نوری خیلی تأثیرگذار نیستند چون آقای خاتمی اجازه صحبت ندارند و آقای ناطق نوری نیز خودشان کمتر وارد میشوند، شاید به ملاحظه تندروها.
در چندسال اخیر خصوصا انتخابات ریاست جمهوری، آقایان خاتمی، ناطق نوری و هاشمی رفسنجانی به یکدیگر نزدیک شدهاند و دور یک میز مینشینند یا شما و آقای پزشکیان در مجلس رویکردهای مشابه دارید. این همنشینی میان جناحهای چپ و راست از چه چیزی نشأت گرفته است؟
به نظرم ناشی از تجربهای است که در طول بیش از 30 سال ایجاد شده است. افراد با تجربه به این نتیجه رسیدهاند که افراط در سیاست نتایج مخرب دارد و از طرفی پیدایش گروههای افراطی مانند آنچه در میان برخی از اصولگرایان میبینیم یا آنچه در میان اصلاحطلبان بود، باعث شد تا برای دفع خطر، عقلای دو گروه به یکدیگر نزدیک شوند.
آقای ناطق نوری را مرد پشت پرده سیاست ایران میدانند، تصور میکنید ایشان میتواند شخصیتهای میانهروی اصلاحطلب و اصولگرا را در کنار یکدیگر قرار دهد؟
بله میتواند. ایشان در انتخابات اخیر نقش مؤثری داشت.
به نظرتان این اتفاق در انتخابات مجلس دهم میافتد؟
ایشان قدرت هماهنگ کردن افراد و گروههای معتدل را دارد و از مقبولیت خوبی برخوردار است.
تحلیلتان در مورد رفتار و منش آقای خاتمی چیست؟
به نظرم خوب است. ایشان تا به حال عاقلانه رفتار کرده و از ایجاد تنش جلوگیری کرده است. ایشان راضی به ایجاد تنش نیستند و میخواهند فضا به مرور آرام و مساعد شود.
بعضی از اصولگرایان سعی دارند تا آقای خاتمی را خارج از این نظام تعریف کنند. شما آقای خاتمی را درون نظام میدانید یا بیرون از نظام؟
درون نظام، برای چه خارج از نظام؟
بعد از اتفاقات سال 88 عده ای وی را خارج از نظام تعریف می کنند؟
به نظرم عملکرد ایشان طبیعی بود. ایشان کاندیدا شد و بعد از آن کنار رفت و به نحوه برگزاری انتخابات و رفتاری که با معترضان صورت گرفت، اعتراض و انتقاد داشت. افراد زیادی نسبت به رفتار آقای احمدینژاد در یکی از مناظرهها و عدم عکسالعمل مقامات عالی کشور نسبت به آن و رفتارها و حملاتی که در روز انتخابات نسبت به ستادهای دو تن از کاندیداها صورت گرفت و به نحوه اعلام نتیجه انتخابات اعتراض داشتند، ایشان نیز مانند بقیه اعتراض داشتند. من ندیدم ایشان تحریک به آشوب کرده باشند.
بعضی معتقدند که آقای روحانی باید از ظرفیت های افرادی مانند آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی و حتی آقای احمدینژاد استفاده کند؟
خوب است. آقای خاتمی برای ارتباط با غرب مناسب هستند، خوب است که ایشان به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در بعضی از مأموریتها شرکت کنند و از آقای هاشمی رفسنجانی نیز میتوان برای بهبود روابط با کشورهای عربی استفاده کرد. ولی اخیرا آقای روحانی آقای خاتمی را مأمور کرد که از طرف ایران در مراسم تشییع جنازه ماندلا شرکت کند ولی به ایشان اجازه داده نشد. از آقای احمدینژاد هم میشود در بهبود روابط با کشورهای آمریکای لاتین استفاده کرد.
اصولگرایان بارها در مورد نزدیک شدن آقای روحانی به آقای خاتمی هشدار داده اند، به نظر شما نزدیک شدن آقای روحانی به شخصیتی مانند آقای خاتمی به نفع ایشان است یا …
نیازی به متحد شدن نیست. همین که آقای خاتمی بتواند حضور اجتماعی و سیاسی داشته باشد و احترام ایشان حفظ شود، کافی است. افرادی هستند که نگران نزدیک شدن آقای روحانی به آقای خاتمی نیستند؛ بلکه نگران ورود آقای خاتمی به اجتماع هستند؛ چون از پایگاه اجتماعی خوب ایشان آگاهی دارند و نمیخواهند ایشان مطرح شود. البته آقای خاتمی هم کمی محافظهکار و ملاحظهکار است.
چرا این نگرانی وجود دارد؟
از پایگاه اجتماعی آقای خاتمی میترسند و میخواهند فضایی که در هشت سال گذشته وجود داشته است، حفظ شود. البته آقای خاتمی باید با جسارت بیشتری عمل کند. به نظرم خوب بود در راهپیمایی 22 بهمن در تهران شرکت میکرد. ممکن بود بعضی تندروها ایشان را تحت فشار قرار دهند، به نظرم اشکالی ندارد و ایشان باید به وظیفه خود عمل کند، پشت سر هم عقبنشینی خوب نیست.
آقای مطهری، خودتان را آقازاده میدانید؟
آقازاده به معنای لغوی بله. به کسی که فرزند یک شخصیت روحانی است، آقازاده میگویند.
اعضای جبهه پایداری وقتی میخواهند شما را تخطئه کنند با لقب آقازاده از شما نام می برند؟ چرا آقازاده بودن تبدیل به واژه ای منفی شده است؟
وقتی اینگونه از این کلمه استفاده میشود، معنای منفی دارد؛ یعنی کسانی که از موقعیت و رانت پدرشان استفاده میکنند. منظور آنها این است؛ ولی ما کجا استفاده کردیم، نمیدانم.
چه تفاوتی میان علی مطهری آقازاده و مهدی هاشمی آقازاده و علیرضا بهشتی آقازاده وجود دارد؟
بالاخره هر کدام تیپ خاصی هستند.
تفاوت آنها در چیست؟
شاید چون شخصیت پدرانمان با یکدیگر متفاوت بود، ما نیز با یکدیگر تفاوت داریم. مقداری به تربیت خانوادگی بازمیگردد. آقای هاشمی رفسنجانی از قبل از انقلاب در فعالیتهای اقتصادی مانند معامله زمین و ساخت و ساز شرکت داشتند و از این ثروت در راه انقلاب استفاده میکردند. ایشان گذشته از جنبه روحانی تیپ اقتصادی نیز داشتند و برخی فرزندان ایشان نیز وجهه اقتصادی دارند؛ ولی ما به گونه دیگری هستیم. این تفاوتها بسته به فضای خانوادهها وجود دارد؛ ولی همه ما چون قبل از انقلاب در یک وضعیت اقتصادی خوب یا لااقل متوسط قرار داشتیم و مثلا در بالای شهر تهران زندگی میکردیم بعد از انقلاب تغییری نکردیم و تحت تأثیر شرایط جدید قرار نگرفتیم. ولی عدهای به دلیل ورود ناگهانی به فضای جدید و برخوردار نبودن از ظرفیت روحی لازم دچار لغزش شدند.
بعضی از انقلابیونی که خانوادهشان را در شرایط سختی قرار میدادند بعد از انقلاب دچار انحراف شدند؛ ولی شهیدان مطهری، بهشتی، مفتح و آقای هاشمی رفسنجانی به گونهای زندگی کردند که بچههایشان تحت فشار اقتصادی نبودند و از امکانات برخوردار بودند و بعد از انقلاب نیز فضای جدید برای آنها تفاوتی نمیکرد.
می پذیرید که علی مطهری در مجلس تنهاست یا جسارت بیان مطالب خاص را دارد؟ به نظر می رسد برخی نمایندگان ما براساس هزینه و فایده موضع گیری می کنند؟
عدهای روی اعتقاد کار میکنند و بر اساس اعتقاداتشان موضعگیری میکنند. نمیتوان گفت که همه آنها بر اساس منافع خود موضع میگیرند. اعتقاد قلبی بسیاری از آنها شبیه من است ولی ابراز نمیکنند. گروههای مختلفی در مجلس حضور دارند، بعضی از آنها به راهی که میروند اعتقاد دارند و عدهای از آنها نیز تفکری مانند تفکر من دارند ولی جرأت اظهارنظر ندارند. به ندرت افرادی هم داریم که تابع منافع هستند.
چرا جرأت اظهارنظر ندارند؟
به این علت این حرف را میزنم که خیلی وقتها نطقی میکنم و موضعی میگیرم و نمایندگان بسیاری به طور خصوصی میگویند حرف شما درست است ولی ما جرأت بیان آن را نداریم. این امر نشاندهنده این است که نمایندگان یک تیپ نیستند. وقتی با آنها خصوصی صحبت میکنیم، بسیاری از آنها حرف من را قبول دارند. در نطق اخیری که درباره قوه قضاییه داشتم، بیش از نیمی از نمایندگان با من موافق بودند.
شاید از منزوی شدن ترس دارند یا رای نیاوردن در دوره بعد و …
فضای رعبی که در جامعه وجود دارد آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. آنها به فکر آینده خود هستند و بسیاری قصد دارند در آینده نیز کاندیدا شوند و معتقدند که اگر حرفی بزنند رد صلاحیت خواهند شد یا از طرف برخی گروههای فشار تحت فشار قرار میگیرند، مثلا در نماز جمعه شهرشان علیهشان شعار میدهند. این اتفاقات امروز کمتر شده ولی در دوره هشتم و زمان نزدیک به حوادث سال 88 این نوع اتفاقات زیاد بود. تا کسی صحبتی میکرد، بلافاصله در حوزه انتخابیهاش علیه او تظاهرات میکردند و شعار میدادند و او را بیبصیرت مینامیدند. ولی یک مقدار هم ذاتی است. افراد شخصیتهای متفاوت دارند؛ بعضی مانند من نمیتوانند در لفافه صحبت کنند و حرفشان را صریح بیان میکنند.
به یاد دارم زمانی که از نمایندگی استعفا دادید، آقای هدایتخواه در مخالفت استعفای شما گفتند که به استعفای آقای مطهری رأی مثبت ندهید و اجازه دهید مردم در انتخابات آینده علی مطهری را حذف کنند. انتخابات برگزار شد و شما در هیچ لیستی حضور نداشتید و رأی بالایی نیز کسب کردید. چرا نمایندههای دیگر از این رفتار آقای مطهری الگو نمیگیرند و نمیخواهند مانند شما عمل کنند؟
بعضی از آنها معتقدند چون من پسر شهید مطهری هستم رد صلاحیت نمیشوم؛ در حالی که این طور نیست، همانطور که در دوره نهم هیئت اجرایی استان تهران صلاحیت من را رد کرد که رهبر انقلاب اعتراض کردند.
یعنی با نظر مقام معظم رهبری برگشتید؟
نه، ممکن بود که اگر ایشان هم چیزی نمیگفتند به شورای نگهبان میرفت و تأیید میشد؛ چون شورای نگهبان رد نکرده بود و فقط هیئت اجرایی دولت رد کرده بود.
به نظرتان استدلال آقای هدایتخواه درباره خود و همفکرانشان اتفاق خواهد افتاد؟
در مورد ایشان اتفاق افتاد. دقیقاً چیزی که درباره من گفتند، برای خودشان اتفاق افتاد.
آیا در انتخابات مجلس دهم درباره همفکرانشان چنین اتفاقی خواهد افتاد؟
بعید نیست. به نظر میرسد جامعه از این روش خیلی راضی نیست.
در مجلس گذشته جزو پیشروان طرح سؤال از آقای احمدینژاد بودید. امروز نیز عدهای از نمایندگان طرح سؤال از حسن روحانی را مطرح میکنند. به نظرتان چه تفاوتی میان آن سؤال و این سؤال وجود دارد؟
مقایسه این دو، قیاس معالفارق است. شبیه یکدیگر نیستند. آقای احمدینژاد به صراحت بیان میکرد که قانون را اجرا نمیکنم؛ قانونی را که خودم تشخیص بدهم منطبق با قانون اساسی است اجرا میکنم و قانونی را که شخصاً تشخیص بدهم منطبق با قانون اساسی نیست، اجرا نمیکنم. مثلا درباره قانون تسهیلات ارزی برای متروی تهران که قرار بود 2 میلیارد دلار بدهند به صراحت بیان کرد که آن را قانون نمیدانم و اجرا نمیکنم. به عقیده من مجلس باید ایشان را همان زمان که گفت قانون را اجرا نمیکنم عزل میکرد.
آقای مصباحیمقدم در زمان خانهنشینی آقای احمدینژاد بیان کردند که مجلس را جمع کنید چون یک اتفاق ویژه افتاده است و باید درباره آن تصمیم بگیریم. به نظرتان چرا هیچگاه مجلس به آن سمت نرفت؟ و چرا آقای احمدینژاد عدم کفایت نگرفت
به این دلیل که نمایندگان احساس میکردند که نظر رهبری بر ماندن ایشان است؛ یعنی اگر خود نمایندگان مستقلاً تصمیم میگرفتند حتماً ایشان را عزل میکردند، ولی احساس همه این بود که رهبری به این کار راضی نیستند؛ بنابراین وارد نمیشدند.
آیا نسبت دادن این موضوع به رهبری درست بود؟
بله مقام رهبری مایل نبودند که چنین کاری انجام شود. فتنه سال 88 نیز بهانهای بود که نمایندگان میگفتند اگر رئیس جمهور عزل شود باعث تقویت آنها خواهد شد؛ بنابراین بهتر است که این کار صورت نگیرد. آقای احمدینژاد نیز احساس میکرد که مجلس در بنبست قرار دارد؛ از طرفی به بهانه فتنه سال 88 نمیتواند کاری انجام دهد و از طرف دیگر رهبری راضی به این کار نیست؛ برای همین هر کاری دوست داشت انجام میداد.
ولی به نظر من مجلس باید ایشان را همان زمانی که گفت قانون را اجرا نمیکنم، بلافاصله عزل میکرد. هر رئیسجمهوری چنین حرفی بزند، چه آقای احمدینژاد و چه دیگران، مجلس نباید حتی یک روز هم تأمل کند.
در موضعگیریهایتان درباره اتفاقات سال 88 بیان کردید که اگر سال 88 درست مدیریت میشد، آن حوادث اتفاق نمیافتاد. بعد از انتخابات 92 نیز بسیاری انتظار داشتند که مباحث انتخابات سال 88 کمرنگ شود؛ ولی هنوز کسانی هستند که نانشان در بازگو کردن آن اتفاقات است. به نظرتان تا چه زمانی نظام باید برای این تندرویها هزینه بدهد و از جانب آن آسیب بخورد؟
به نظرم باید زودتر از اینها خاتمه پیدا میکرد. سختگیریها درباره زندانیان سیاسی و حصر آقایان باید زودتر به پایان میرسید؛ اما عدهای در داخل حکومت نمیخواهند این فضا از بین برود و همچنان میخواهند سوار بر موج فتنه کاسبی سیاسی و رقبا را از میدان بدر کنند.
چرا عدهای میخواهند به فتنه دامن بزنند؛ در حالی که از آن زمان مدت بسیاری گذشته و دولت دیگری بر سر کار آمده و فضا تغییر کرده است؟
حیات چنین انسانهایی در چنین فضاهایی است؛ یعنی اگر این فضا از بین برود و ملاک، کار، فعالیت، هنر و لیاقت باشد، آنها جایگاهی ندارند. چنین انسانهایی همیشه در فضاهای دوقطبی رشد میکنند تا به افراد حمله کنند و به این وسیله مطرح باشند؛ ولی وقتی وحدت ایجاد شود و دشمن داخلی وجود نداشته باشد، آنها بیکار خواهند شد. لذا آنها دوست دارند که داستان فتنه ادامه داشته باشد.
پیشنهاد شما برای مقابله با افراطگریها و کسانی که تازه وارد انقلاب شده و قصد حذف کردن انقلابیون گذشته را دارند چیست؟
به نظرم باید آگاهیبخشی کرد همانطور که در چند سال اخیر آگاهیبخشیها مؤثر بود. اگر آگاهیبخشی صورت نمیگرفت اتفاق 24 خرداد 92 رخ نمیداد. حقایقی که بیان شد و عدهای در مقابل آنها ایستادند، بسیار مؤثر بود. اگر آگاهیبخشی صورت نمیگرفت آنها انقلاب را دو شقه میکردند و به جنگ داخلی میکشاندند. به نظرم همین راه باید ادامه یابد.
اگر بخواهید یکی از سیاسیون را که افکارش به پدر شما نزدیکتر است نام ببرید چه کسی خواهد بود؟
افرادی هستند که هرکدام در قسمتی مثلا بینش اجتماعی و سیاسی یا فرهنگی به ایشان نزدیک هستند، لذا فرد خاصی را که در همه قسمتها به ایشان نزدیک باشد سراغ ندارم.
چه زمانی حس کردید که در فضای سیاسی کشور خلأ شهید مطهریها وجود دارد؟
شهید مطهری یکی بیشتر نبود. امام (ره) وقتی طلاب مدرسه شهید مطهری خدمت ایشان رفتند، فرمودند امیدوارم در این مدرسه یک مطهری تربیت شود؛ چون پیدایش شخصیتی مانند ایشان کار بسیار مشکلی است. خلأ ایشان از همان زمان که شهید شدند، مشخص بود. ایشان از سال 42 تا زمان شهادت نقش اساسی در پیشبرد نهضت اسلامی داشتند. در چند ماه منتهی به پیروزی انقلاب، برخی ابتکارات و اقدامات داشتند که مؤثر بود. مثلا بعد از اعتصاب کارکنان صنعت نفت، وقتی مردم برای تهیه نفت سفید در فشار قرار گرفتند یک هیئت سه نفره مرکب از آقایان مهندس بازرگان، مهندس کتیرایی و هاشمی رفسنجانی را به امام معرفی کردند تا برای تأمین نفت داخلی به خوزستان بروند. همین طور است معرفی مهندس بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت به امام(ره) که در پیروزی سریعتر انقلاب مؤثر بود. یا در تعیین رئیس کمیته انقلاب اسلامی، امام (ره) در ابتدا حکم آقای لاهوتی را که به مجاهدین خلق گرایش داشت و پسرانش در سازمان مجاهدین خلق حضور داشتند امضا کرده بودند و پس از توضیحات شهید مطهری که گفتند آقای لاهوتی در دو سال آخر زندان به مجاهدین خلق گرایش پیدا کرده، امام بلافاصله حکم را تغییر دادند و از ایشان خواستند فردی را برای ریاست کمیته انقلاب اسلامی معرفی کنند و شهید مطهری آقای مهدویکنی را معرفی کردند. آقای مهدویکنی میگویند من حکم خودم به ریاست کمیته انقلاب اسلامی را به خط شهید مطهری و امضای امام دارم.
بنابراین حضور ایشان در انقلاب بسیار تأثیر داشت. اگر ایشان در تدوین قانون اساسی حضور داشتند قطعاً قانون اساسی قویتری میداشتیم و در حوادثی مانند سرنوشت آقای بازرگان و قضیه آقای بنیصدر و جنگ هشت ساله و تسخیر سفارت آمریکا و یا مسئله قائم مقامی آقای منتظری تغییراتی صورت میگرفت؛ بنابراین خلأ ایشان از لحظه شهادت احساس میشد.
بسیاری معتقدند شما در مباحث سیاسی باز و روشناندیش هستید ولی در مباحث فرهنگی اینگونه نیستید. رویکرد شما در مباحث فرهنگی نشأت گرفته از شهید مطهری است؟
بله، صحبتهایی که در حوزه فرهنگ، آزادی بیان و آزادیهای اجتماعی و حقوق شهروندی دارم و مطالبی که در حوزه سیاست بیان میکنم، ناشی از تفکر شهید مطهری است؛ در واقع نظرات ایشان را بیان میکنم.
نظرتان درباره سیاستهای فرهنگی دولت آقای روحانی چیست؟
سیاستهای فرهنگی دولت آقای روحانی تا به حال خوب بوده است. عدهای حساسیت بیش از حد به این مسئله نشان میدهند. نمیدانم چرا کسانی که امروز حساسیت نشان میدهند و اظهارنظر میکنند در دوره آقای احمدینژاد روزه سکوت گرفته بودند. نگاه فرهنگی دولت آقای احمدینژاد به مراتب بدتر و غیر ارزشیتر از این دولت بود. اصلاً ایشان با الهام از آقای مشایی در حوزه فرهنگ تفکرات عجیبی داشت و اگر دست این دو باز بود انحرافات زیادی ایجاد میکردند.
این تفکرات را بیشتر تفکرات آقای احمدینژاد میدانید یا تفکرات آقای مشایی؟
اینها یک روح در دو بدن بودند و هستند. گاهی که با آنها صحبت میکردم احساس میکردم به مسئله وظیفه دولت در نظارت بر امور فرهنگی اعتقاد ندارند. بسیاری از فیلمهای سینمایی که در آن دوران تولید شد، فیلمهای خوبی نبود. جشنواره فیلم فجر امسال که در دولت آقای روحانی برگزار شد، بسیار بهتر و ارزشیتر از جشنوارههای سالهای قبل بود؛ اما بسیاری از افراد صحبت از ابتذال فرهنگی میکنند. حساسیتها خوب است اما چرا در آن زمان همه ساکت بودند؟ چون آقای احمدینژاد اصولگرا بود همه ساکت بودند اما نسبت به این دولت همه حساس شدهاند و کوچکترین مسئله را مطرح میکنند.
اما نگاهی که دولت روحانی و شخص ایشان به نویسندگان، هنرمندان، سینماگران و اصحاب فرهنگ و هنر دارند این است که باید به آنها اعتماد کنیم و ضوابط و قوانین باید شفاف و روشن باشد، نگاه خوبی است. این که بخشی از ممیزی را به عهده خود آنها بگذاریم و آنها را در موضع لجاجت قرار ندهیم و با آنها دستوری برخورد و رفتار نکنیم مثلاً نگوییم صرفاً در این مورد فیلم بسازید و کارهای سفارشی به آنها ندهیم، رویکرد خوبی است. طبعاً باید نظارت هم باشد.
برخی اتفاقات که در این دولت رخ داد مانند مطلبی که در روزنامه آسمان درباره قصاص چاپ شد مسئله آنچنان مهمی نبود. زمانی یک روزنامه مقالهای در رد قصاص مینویسد و حکم مسلم اسلام را رد میکند، در این صورت طبق قانون باید لغو امتیاز شود؛ ولی کسی در یک مصاحبه خاطرهای از سال 60 بیان میکند که افرادی درباره لایحه غیرانسانی قصاص چنین کردند. شیطنتی صورت گرفته ولی با حالت اول متفاوت است. این که این موضوع را با رفتار امام خمینی درباره جبهه ملی قیاس کنیم، درست نیست. جبهه ملی اعلامیه داد و اعلام راهپیمایی کرد و صریحا گفت که این حکم را قبول نداریم. امام (ره) هم آنها را محکوم به ارتداد دانستند. ولی اینجا یک مصاحبه صورت گرفته و پس از چاپ سهوی آن نیز عذرخواهی شده است. صورت مسئله کاملاً متفاوت است و نباید این مسئله را بزرگ کنیم. آیا اگر چنین اتفاقی در دولت آقای احمدینژاد میافتاد، این قدر سر و صدا میکردند؟
بسیاری منتظرند که آقای روحانی در بحث هستهای و بحث اقتصادی زمین بخورد؛ ولی مردم همچنان امیدوار هستند. شما به عنوان یک نماینده مجلس چقدر به دولت آقای روحانی امیدوار هستید؟
من در مجموع امیدوار هستم. به نظرم مذاکرات هستهای به نتیجه خواهد رسید؛ چون دو طرف اراده حل مسئله را دارند و تا زمانی که آقای اوباما هست باید این مسئله پایان یابد. این موضوع تأثیر مستقیم بر وضعیت اقتصادی ما دارد؛ البته نباید متکی به آن باشیم.
تیم اقتصادی این دولت تیم عاقلتری است و به قانون احترام میگذارد. فکر میکنم به مرور وضعیت بهتر خواهد شد.
چه نمرهای به دولت آقای روحانی میدهید؟
تا امروز، نمره 15 میدهم.
عید به کجا سفر میکنید؟
به شمال کشور سفر میکنیم.
چقدر عیدی میدهید؟
خیلی مقید نیستم که در روز اول سال عیدی بدهم؛ ولی وقتی اقوام و فامیل دور هم جمع میشویم طبعاً بزرگترها عیدی میدهند. مثلا نفری 10 هزار تومان عیدی میدهم.
اولین عیدی را از چه کسی گرفتید؟
به یاد ندارم. در دوران کودکی ایام نوروز گاهی به مشهد نزد خانواده مادریام یا فریمان نزد اقوام پدریام میرفتیم که بازار عیدی دادن گرم بود؛ به یاد دارم اسکناس پنج تومانی یا ده تومانی عیدی میگرفتم.
طرفدار کدام تیم هستید؟
گذشته از تیم ملی ایران، طرفدار تیم ملی برزیل هستم که سبک مخصوص به خود را دارد.
از میان تیمهای داخلی استقلالی هستید یا پرسپولیسی؟
طرفدار هر تیمی هستم که خوب بازی کند. زمانی طرفدار تیم پاس بودم چون خوب بازی میکرد و رقیب استقلال و پرسپولیس شده بود.
الان طرفدار کدام تیم هستید؟
دنبال نمیکنم، گاهی نگاه میکنم؛ دورهای سپاهان خوب بازی میکرد و الان تراکتورسازی.
بهترین فیلمی که در سال 92 دیدید چه بود؟
هفت فیلم جشنواره فجر را دیدم، به نظرم هر هفت فیلم خوب و آموزنده بودند. فیلمهای امروز، مهمان داریم، شهدخت و دیگران، خط ویژه، عصبانی نیستم، قصهها و «چ» را تماشا کردم؛ همه خوب و آموزنده بودند خصوصا فیلم «چ»، «خط ویژه» و «عصبانی نیستم».
نظرتان درباره «عصبانی نیستم» چیست؟
فیلم خوبی بود و واقعیتی در جامعه را به تصویر میکشید. این فیلم ماجرای یک دانشجوی ستارهدار و سرنوشت زندگی او و مشکلاتی را که برای اینگونه افراد ایجاد میشود بیان میکند. به نظرم به دلیل فضایی که ایجاد شد و سختگیریای که صورت گرفت از اعلام نظر هیئت داوران محروم ماند؛ آنطور که من شنیدم نظر هیئت داوران درباره نقش اول مرد به این فیلم بود که واقعاً بسیار خوب بازی کرد؛ ولی بنا به ملاحظاتی حذف شد.
بهترین شعری که در ذهن دارید، چیست؟
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد / آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
زرشکِ بدترین اتفاق سال را به چه کسی میدهید؟
به شورای نگهبان برای رد صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی و به وزیر اطلاعات سابق، هم برای تلاش ویژه ایشان برای رد صلاحیت آقای هاشمی و هم برای کار گذاشتن شنود در دفتر کار من.
غذای مورد علاقه شما چیست؟
من همه نوع غذا دوست دارم. غذایی نیست که بدم بیاید.
اگر بخواهید قاب عکسی روی میزتان بگذارید به غیر از عکس شهید مطهری عکس چه کسی را خواهید گذاشت؟
عکس دختر شش سالهام زهرا.
دوست دارید با چه کسی بحث سیاسی کنید؟
از بحث سیاسی خوشم نمیآید، بحثی را که به حالت جدل باشد دوست ندارم؛ اما گفتوگو و تحلیل سیاسی را دوست دارم.
با کدام یک از سیاستمداران رفت و آمد خانوادگی دارید؟
طبعاً با آقای لاریجانی رفت و آمد دارم؛ چون ایشان داماد ما هستند، گرچه رفت و آمد زیادی ندارم و اکثر نمایندگان بیشتر از من ایشان را میبینند.
البته شما در مجلس هشتم گفتید که داماد خوبی نیستند.
نه، اتفاقاً داماد خوبی هستند. آن موضوع یک مزاح بود؛ چون برای سؤال از رئیسجمهور مشکلاتی به وجود آوردند و مقاومت میکردند من در نطق استعفایم گفتم به دلیل این قضیه داماد ناخلفی است؛ ولی مزاح کردم.
به غیر از آقای لاریجانی با کدام یک از سیاسیون رفت و آمد خانوادگی دارید؟
من کلاً رفت و آمد کمی دارم. نشستهای شبانه یا گعده ندارم. شاید تقریباً با ه