خرید تور نوروزی

بازخوانی یک پرونده‌ی جنجالی درباره‌ی «کوروش»!

عطیه هوشمند: اردیبهشت 1391 بود؛ جلد «همشهری جوان»، مجله‌ای با فرم و لحن جوان‌پسند نظر رهگذاران را بیشتر به خود جلب می‌کرد: طرحی منسوب به چهره‌ی «کوروش» و گونیا و نقاله‌هایی کنار عکس که آن را طنزآمیز کرده بود و طرح پرسشی مهم: «آیا کوروش بزرگ بود؟» عنوانی برای یک پرونده که با قلم «احسان رضایی»، نویسنده‌ی بخش تاریخی مجله یعنی «روزها» بود!

به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، در این گزارش، زندگینامه‌ی کوروش بررسی و برخی از همان چیزهایی که آن روزها بطور فزاینده و کسل کننده در «فیس بوک» و «تالارهای گفت‌وگو» بین کاربران پخش می‌شد، رد شده بودند. تب باستان‌گرایی سوژه‌ی مجله طوری بود که به نظر می‌رسید موضوع پست‌های فیس‌بوکی ایرانی‌ها هیچ‌گاه از چرخه‌ی افتخار به دوره‌ی هخامنشی بیرون نمی‌آید! صدالبته که انتقادات و اعتراض‌های تنفرآمیز هم کم نبودند؛ هر چند انتقاداتی به آن مطالب وارد بود و گواه اعتراض‌ها به آن جلد و تیتر و پرونده‌ی بحث برانگیز، درج کامنت‌هایی با محتوای نژادپرستانه و غیرقابل طرح در پستهای مربوط به این مجله بود؛ موضوعی که احسان رضایی به گفته‌ی خودش علاقه‌ای به پرداختن سوءتفاهم‌های قبلی ندارد!

گفت‌وگوی انصاف نیوز به مناسبت هفتم آبان، روز منتسب به «کوروش» با «احسان رضایی»، روزنامه‌نگار در پی می‌آید:

انصاف نیوز: چه شد که در تحریریه آن روزهای همشهری جوان تصمیم گرفتید پرونده‌ای راجع به «کوروش» بنویسید؟

رضایی: همان طور که خودتان هم گفتید از آن زمان موجی از توجه به ایران باستان، منتها نه باستان‌گرایی همراه با مطالعه و تعمق و شناخت دقیق بلکه باستان گرایی سانتی مانتال شکل گرفته است؛ آن وقت که این مطلب را تهیه کردیم شاید روزهای شروع این موج بود. خود من هیچ مخالفتی با تاریخ خواندن ندارم، سالها دبیر بخش تاریخ همشهری جوان به نام «روزها» بودم، علاقه‌مند به تاریخ هستم. کتاب‌های تاریخی نوشتم و علاقه‌مند به ایران باستان هم هستم. به عنوان بخشی از سرگذشت ملی ما، تجربه‌ای‌ است که از سر گذراندیم و دستاوردهایی داشتیم و البته ناکامی‌هایی هم وجود داشته است.

رویکرد و نگاه ما نسبت به مطالعه‌ی تاریخ منفی نبود، بلکه به این علاقه‌مندی بدون شناخت و همراه با سوءتفاهم انتقاد داشتیم. ما دچار یک سوءتفاهم هستیم؛ کسانی که بدون شناخت و آگاهی کافی به ایران باستان علاقه‌مندند، فکر می‌کنند هر وقت ما نسبت به شخص یا حکومتی در ایران باستان انتقادی می‌کنیم، به معنی تخطئه‌ی کل ایران باستان و زیر سوال بردن آن است.  آدم‌هایی افراطی گفته‌اند: «تاریخ ایران دوازده قرن سقوط بوده است» و امثال این! و کتاب‌هایی مانند «دوازده قرن سکوت» در واکنش به اینها نوشته شد.

سابقه و افراط‌هایی که در آن قسمت صورت گرفته که مثلا «ما در ایران باستان هیچ نبودیم!» موجب سوءتفاهم شده، از آن طرف سوءتفاهم دیگری شکل گرفته است که در برابر موج ایران باستان فکر می‌کنند که باید بدون دلیل و منطق، از این مدام دفاع کنند: اگر ذره‌ای تردید در دستاورد ایران باستان شود، به معنی تخطئه‌ی تاریخ قبل از اسلام است، درحالی که هیچ‌‎یک از اینها نافی دیگری نیست.

ما ملتی با سابقه‌ی بسیار طولانی هستیم و حداقل شش هزار سال تاریخ داریم که سه هزار سال آن تاریخ مکتوب است. از همه‌ی این شش هزار سال باید استفاده کنیم و ببینیم که چه طور به اینجا رسیدیم و نقاط ضعف و قوت ما در این مسیر طولانی چه بوده است. به طبع، ایران باستان یک بخش از آن است و ایران بعد از اسلام هم بخش دیگری. دولت‌های قبل از هخامنشی یک بخش آن است و دولت هخامنشی بخش دیگری از تاریخ ما؛ در این نگاه همه کنار هم و تمام بخش‌های تاریخ ایران مکمل هم هستند. منتها در آن دو نگاهی که مثال زدم این تفکر دیده نمی‌شود؛ دیدگاهی که بطور صرف یکی از دو بخش را می‌پسندد و تعریف هریک از این دو طرف را مساوی با نفی طرف دیگر می‌داند، در حالی که حقیقت این است که نه تعریف و نه انتقاد از یکی به معنای تمجید یا تخریب دیگری نیست!

اختلاف نظرها راجع به شخصیت کوروش کمی زیاد است. از طرفی حتی افرادی هستند که شخصیت کوروش را برآمده از هویت‌سازی‌های عصر جدید می‌دانند و در نظر برخی دیگر، او قهرمان ایران باستان و همان «ذوالقرنین» است؛ این کشمکش چگونه تحلیل می‌شود و «آیا کوروش، بزرگ بود»؟

این که کوروش یک شخصیت خیالی بوده، مردود است. درست است که به خاطر اختلاط تاریخ هخامنشی و ماد با تاریخ کیانیان و پادشاهان پیشدادی در شاهنامه، مدتها اسمی از داریوش و کوروش در تاریخ نگاری‌هایمان نبود و به جای آن سلسله کیانی را در تاریخ نگاری‌مان در نظر گرفته می‌شد و کوروش هم معادل «کیخسرو» بود، اما در همان دوره‌ی فترت شناخت ما نسبت به شناخت تاریخ کهنمان، اندیشمندانی همچون «ابوریحان بیرونی» در «آثار الباقیه» و «ابن عبری» در «تاریخ مختصرالدول»، نام کوروش را آورده‌اند، یعنی اینطور نیست که این یک چیز ثابت نشده و خیالی باشد. اگر گروهی چنین شخصیتی را ساخته باشند، پس آن موقع ابوریحان بیرونی چه گفته است؟! آیا تحت تاثیر تبلیغات جدید بوده‌اند؟ نمی‌شود که! و به این ترتیب می‌توان گفت: این حرف‌ها، مبنا و منطقی ندارند.

از دوره‌ی پهلوی اول، تاریخ ایران باستان به یک ابزار سیاسی تبدیل شد و باستان‌گرایی را نه به منظور شناخت تجارب پیشینیان بلکه به عنوان یک ابزار سیاسی، علم کردند و ریشه‌های این سوءتفاهم‌ها از آن ‌موقع شروع شد، اما فارغ از این مسایل سیاسی، کوروش حتی در تاریخ بشر هم شخصیت مهمی بوده است.

من یکی از نمونه‌های اهمیت این شخصیت را برای شما بیان می‌کنم. این که وقتی که کوروش اولین امپراطوری چندملیتی را تشکیل داد، رعایای این امپراطوری جدید از هند تا مصر گسترده بودند و به زبان‌های مختلف حرف می‌زدند و یک فرمان شاه قرار بود به همه‌ی کشورها و اقوام برسد. آنوقت بود که نیاز به ترجمه شکل گرفت. ترجمه تا قبل از آن وجود داشت، اما نه به شکل جدی و حرفه‌ای. شغل مترجمی بعدها تبدیل شد به «دبیر» و بعد از اسلام شد «منشی»! این شغل با روزی که کوروش بابل قدیم را فتح کرد؛ برای بشر تبدیل به یک نیاز شد. قبل از آن دانشورانی بودند که بصورت محدود برای علم‌آموزی به کشورهای دیگر می‌رفتند! این که در حال حاضر یک جریان ترجمه‌ی مداوم داریم، آثار و محصولات ادبی کشورهای دیگر را می‌فهمیم و آثار و محصولات ادبی خودمان را به آن‌ها می‌دهیم، نتیجه‌ی کاری است که کوروش هخامنشی کرد، بنابراین کوروش نه فقط در تاریخ ایران، بلکه در تاریخ بشری، یکی از شخصیت‌های موثر بوده است. همانطور که خیلی از شخصیت‌های دیگر تاریخ ایران هم موثر بودند. این نباید به معنی نادیده گرفتن نقش دیگران باشد؛ بلکه به این معنی باید باشد که اقدامات دولت هخامنشی و اشتباهاتشان را هم بفهمیم.

بعد از چاپ آن مطلب، در برخی سایت‌ها، انتقاداتی به استنادات پرونده‌ی کوروش در همشهری جوان مطرح شد؛ می‌گفتند این مستندات محکم و مستدل نیست و کار علمی انجام نشده است. نویسنده‌ی مطالب مواردی را که حتی «هرودوت» بصورت قطعی بیان نمی‌کرده، بصورت یقینی بکار برده است و سه مورد از شاخص‌ترین مواردی که در فرهنگ عامه به کوروش منتسب می‌شود؛ یعنی «فتح بدون خونریزی بابل»، «برانداختن برده‌داری در آن» و «داشتن تنها یک همسر» را بدون رجوع  به منابع درستی رد می‌کند! چه نظری درباره‌ی این دیدگاه‌ها داشتید؟

بالاخره نوشته‌های هیچ‌کس خالی از ایراد و اشتباه نیست. به عقیده ما، فقط کتاب قرآن عاری از اشتباه است؛ البته بنده منبع مواردی که گفتید را می‌توانم به شما نشان بدهم که فقط یک منبع هم نبوده است؛ برای نمونه راجع به این که «برده‌داری بعد از کوروش هخامنشی هم وجود داشته است» باید گفت یکسری الواح گلی به خط میخی کشف شده که برخی از آنها خوانده شده است و بخش زیادی از آن هم خوانده نشده. این الواح برای دو تجارتخانه به اسم‌های «آگیبی» و «موراشیو» است، اینها دو تجارتخانه در بابل هخامنشی یعنی بعد از فتح کوروش وجود داشتند و معاملات آن دوره در آن ثبت شده است و یکی از معاملات اشاره شده در آن، قیمت خرید و فروش برده‌هاست. این چیزی نیست که تنها حرف من باشد. اینها بالاخره مستندات تاریخی است که به جا مانده! نکته بعدی این که ممکن است که اشتباهاتی صورت گرفته باشد؛ آن هم در مجله‌ای که یک مجله‌ی عمومی است و تخصصی. منابع و استنادات نیاز نبوده در پاورقی ذکر شود و هدف سوژه تنها طرح مسأله بوده است، اما اصل حرف این بوده که «آقا! کوروش هخامنشی، آدم بسیار بزرگ و بسیار مهمی بوده است، اما چیزهای دیگری که شما می‌گویید هم نبوده است!»؛ برای نمونه مفاهیم امروزی مانند حقوق بشر و حقوق زنان آن زمان وجود نداشته است که کسی به این مفاهیم فکر کند.

یعنی کوروش براساس یکسری تفکرات بشردوستانه دست به انجام این کارها نزده؟

مفاهیم بشردوستانه نه، مفاهیم قرن بیستمی آن زمان وجود نداشته است، وگرنه او آدمی بوده که با دشمنان خودش خیلی محترمانه و بزرگوارانه برخورد می‌کرده است و هیچ‌کس در آن شکی ندارد. منتها بحث اینست که می‌گویند «کوروش در زمینه‌ی حقوق زنان چه کرده است؟» که باید گفت: حقوق زنان در آن دوره مطرح نبوده! فرقی نمی‌کند، اگر کسی بگوید «تالس» هم این کار را کرده است، او هم اشتباه می‌گوید. وقتی این مفهوم وجود نداشته چه طور کسی می‌توانسته است آن را پیگیری کند؟ در 1776 که اعلامیه‌ی استقلال آمریکا را هم نوشتند، چیزی به عنوان حق رأی زنان وجود خارجی نداشت. اصل حرفم این بود: کوروش آدم بسیار بزرگی بوده است، اما بیایید آنطور که واقعا بوده است، او را بشناسیم، نه این که با وجود اینهمه اظهار علاقه، کتاب مهم «شناخت کوروش جهانگشای ایرانی» نوشته‌ی رضا ضرغام فقط سه نوبت تجدید چاپ شود و تیراژ چاپ سومش هم تنها 800 نسخه باشد! و در این رابطه یکی از مواردی که در پرونده به آن اشاره کردیم، این بود که برخی جملات منسوب به کوروش، متعلق به افراد دیگری است؛ مثلا «برتراند راسل»!

من راجع به این که آیا کوروش برده‎داری را برانداخت یا نه هم صحبت کردم. احتمال داشته است که کوروش علاقه‌ی زیادی به برانداختن برده‌داری داشته باشد، اما خیر، برده‌داری را برنینداخته! کتابی هم به فارسی ترجمه شده است به نام «ایران در بابل هخامنشی»، که نشر «ققنوس» آن را منتشر کرده و نویسنده‌اش «داندامایف» – محقق روس – است که درباره‌ی الواح گلی تجارتخانه‌های بابل هخامنشی توضیح داده. این تجارتخانه‌ها حدود 200 سال بعد از کوروش وجود داشته‌اند و برده خرید و فروش می‌کرده‌اند. از طرفی ممکن است حرف ایراد داشته باشد. من که مدعی بدون ایراد بودن مطلبم نبودم و نیستم.

یادم است واکنش‌ها به این پرونده تند بود، چه بازخوردی از این پرونده گرفتید؟

همان واکنش‌هایی که می‌شد حدس زد؛ پر از سوءتفاهم! کسانی که متن را نخوانده بودند و تصور می‌کردند که قصد تخریب چهره‌ی پادشاه ایران باستان وجود داشته، واکنش‌های شدیدی نشان ‌دادند و حتی زنگ می‌زدند دفتر و اعتراض می‌کردند و در عین حال همان موقع چند تن از استادان تاریخ هم تعریف کردند، اما همان اساتید تاریخ هم گفتند که فضا پر از سوءتفاهم است!

 

واکنش به مخالفان «کوروش»: نمی‌خواهند واقعیت قبل از اسلام را ببینند!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. تقابل اسلام و دوران باستان را بیشتر روحانیون دامن زدند ، خبرهایی که در فضای مجازی در مورد ایجاد محدودیت هایی برای رفتن به پاسارگاد در رابطه با روز 7 ابان وجود دارد موجب تشدید این تقابل است که به نفع اسلام نیست ، اسلام را در ایران مردم حفظ کردند و نه قشر خاصی !!

    12
  2. سلام-عوامل سری یهود بهائیت و…روشنفکران نفوذی این طرز تفکر از همچنین سیاستهای برخی شخصیتها مانند افرادی از فرهنگستان فارسی و کسانی که در تلوزیون از تاریخ باستان صحبت می کنند کوروش وامثال اورا مطرح می کنند کوروش وداریوش عامل ها خامهای یهودی بودند و به تشکیلات خود نام ها خامنشیان نام نهاده بودند

  3. مردم ایرانو نباید جلو اعتقادشون ب عشق و تعصب ملیشون را گرفت این محدودیت های ک 7آبان شد به ضرر عاملان دولت خواهد بود
    دین و وطن دو بال یک ایرانی هسن هرکدوم نباشه پرواز ممکن نیز
    نیایم بال وطن را ببریم و بال دین را قوی هرچقدر بال دین قوی باشه با یک بال پرواز ممکن نیس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا