چهار نکته و آینده مبهم اصلاح طلبی
دکتر قدرت احمدیان، عضو هیات علمی دانشگاه رازی کرمانشاه، در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «چهار نکته و آینده مبهم اصلاح طلبی» نوشت:
استمرار تفکر اصلاح طلبی و اعتدال گرایی در ساحت سیاست ورزی ایرانی یک ضرورت انکار ناپذیر است. فاجعهی برآمده از انقطاع 84 بر همگان آشکار است و کشور ما باید دههها هزینهی این انقطاع نامبارک را پرداخت کند. روشن است که استمرار و انقطاع در سیاست ورزی تابع عملکردها و برنامهها است. بعد از انتخابات ریاست جمهوری 92 که در حقیقت بازگشتی بود به سمت عقلانیت در ادارهی کشور در چهار انتخابات مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان، شوراهای شهر و ریاست جمهوری دور دوم آقای روحانی شاهد استمرار و پیوستگی حرکت عقلانی ملت ایران در ادارهی کشور هستیم. تصور بر آن است که با روند شکل گرفته طی چند سال اخیر در آینده شاهد انقطاع این حرکت و غلطیدن در یک فضای مبهم و متزلزل در ادارهی کشور باشیم و حتی افراطیگری و توهم مجدداً در ادارهی کشور احیا شود. بهواسطهی چهار نوع عملکرد دولت، اصلاح طلبان و جریان اعتدال، تحقق چنین وضعیتی دور از ذهن نیست.
یکم؛ الیگارشیک شدن دولت:
خاصیت و جنس اصلاح طلبی مردمی بودن است و اصلاح طلبی مردم را بهعنوان دال مرکزی گفتمان خود پذیرفته است. اما در این روزگار شاهد احیای الیگارشی در این جریان هستیم. این مساله را از انتخاب کاندیداهای لیستهای انتخاباتی تا انتصاب مدیران و مقامات سیاسی و… بهدرستی میتوان تشخیص داد. ورود مفهومی به نام «ژن خوب» و ورود آقازادگان و مرتبطین و وابستگان بزرگان سیاسی اصلاح طلب به عرصههای مدیریتی کشور و عدم اجازه به نسل جدید تحصیلکرده و هوشمند برای شکوفا کردن قابلیتهای خود یک آفت بزرگ اصلاح طلبی است که میتواند واکنش شدید این بخش را که همواره ستون فقرات اصلاح طلبی را تشکیل داده در پی داشته باشد. محفلی کردن چینش مدیران و محروم کردن «کارگران سیاسی» از مزایای بازتوزیع قدرت امکان شورش این بخش را در انتخابات آتی فراهم میسازد.
دوم؛ ناکارامد اقتصادی:
بر همه آشکار است که کشور ما بهشدت با مشکلات اقتصادی مواجه است. حضور پیوستهی مردم در پای صندوق رأی در پنج انتخابات اخیر و رأی معنیدار به جریان اعتدال و اصلاح طلبی حکایت از باور آنها به این مقوله دارد که گره کارهای فروبستهی مردم با دستان این جریان گشوده میشود. ناکارامدی اقتصادی دولت، رکود و تورم احتمالی پیش رو میتواند باور و اعتماد مردم را به یاس تبدیل کند و آنها به سرعت دست از اعتدال و اصلاح طلبی بکشند و به سمت جریان رقیب گرایش پیدا کنند. این مساله در رقابتهای آنتخاباتی آتی خود را نشان خواهد داد.
سوم؛ آب سردی بر تب تند انتظارات:
آقای روحانی در جریان رقابتهای آنتخاباتی انتظارات سیاسی جامعه را بالا برد. از وعدهی آزادی محصورین تا بهکارگیری جوانان و زنان و اهل سنت و اهل حق در مدیریت کشور تا خاتمه دادن به تبعیضهای جنسیتی و قومی و… اکنون بعد از انتخاب دولت و روند چینش مدیران میبینیم که این وعدهها به هر دلیلی فعلاً تحقق نیافتهاند. این مساله بیتردید آب سردی بر تب تند انتظارات جامعه بود. یا در هنگام انتخابات نباید انتظارات را بالا برد یا اینکه در تحقق آنها باید کوشید. به هر جهت عدم تحقق احتمالی وعدههای سیاسی میتواند توان اعتدال گرایان و اصلاح طلبان را در رقابتهای انتخاباتی آینده کاهش دهد و امید جریان رقیب را افزایش دهد.
چهارم؛ تاثیرناپذیری زندگی مردم از برجام و سیاست خارجی:
در مواقعی آقای روحانی حل تقریباً تمام مشکلات کشور را به حل مسالهی هستهای و تنش زدایی در سیاست خارجی وابسته نمودند. اگر چه این مساله دور از حقیقت نیست اما به دلایل مختلف برجام نتوانسته است بر زندگی جاری مردم اثرات ملموس بگذارد. این مساله البته محصول پیچیدگیهای سیاست در داخل و خارج است. اما ذهن انضمامی توده مردم قادر به تحلیل پیچیدگیها نیست. آنها روندها را نمیبینند بلکه نتایج ملموس را درک میکنند. از همین روی عدم تبدیل برجام به بهبود زندگی مادی مردم یک تهدید جدی برای آیندهی اعتدال گرایی و اصلاح طلبی است.
در هر صورت چهار عامل الیگارشیک شدن اصلاح طلبی، ناکارامد اقتصادی، عدم تحقق وعدههای سیاسی و عدم تأثیر گذاری برجام و تنش زدایی در سیاست خارجی بر زندگی مردم میتواند استمرار قدرت سیاسی جریان اصلاح طلبی و اعتدال گرایی را به انقطاع تبدیل کند و کشور مجدداً وارد دورهی جدیدی از التهاب مدیریتی شود.
انتهای پیام
هدف از مذاکرات و برجام بهبود زندگی مردم نبود ، کم شدن فروش نفت و در مضیقه قرار گرفتن دوستان محور مقاومت بود !