ابراهیم اصغرزاده: اشغال سفارت اساسا کار خوبی نیست
«ابراهیم اصغرزاده» فعال سیاسی اصلاحطلب دربارهی اعتراضات دانشجویی نسبت به وزارت غلامی و معرفی شدنش به مجلس از سوی روحانی و رأی مجلسیها به او، گفت: آقای روحانیگاهی اوقات خودش را به ندیدن میزند و فقط آقای روحانی نیست، بخشی از روحانیون کشور اینگونه هستند.
ابراهیم اصغرزاده، یکی از دانشجویان تسخیرکنندهی سفارت آمریکا در 13 آبان 1358 ضمن حضور در نمایشگاه مطبوعات با حضور در غرفهی انصاف نیوز، مهمان این رسانه شد و در واکنش به این پرسش که «آیا هنوز معتقدید اشغال سفارت در آن مقطع زمانی کار درستی بود یا نه؟، اینطور پاسخ داد: با فرمولی که ما تعیین کرده بودیم، یعنی 48 ساعت، خیلی بازتاب مثبتی داشت و موجب میشد حرف ما هم دیده شود، اما وقتی خیلی طول کشید، تبدیل به یک جریان فرسایشی شد و به ما آسیب رساند.
او، طولانی مدت شدن گروگانگیری در جریان این حادثهی تاریخی را آسیبزا دانست و ادامه داد: گروگانگیری یا اشغال سفارت اساسا کار خوبی نیست. اعتراض دانشجویی در همه جای دنیا پذیرفته شده است، اما این که حکومت از این کار دفاع کند، قضیه را عوض میکند.
آقای روحانی گاهی اوقات خودش را به ندیدن میزند
این فعال سیاسی اصلاح طلب دربارهی اعتراضات دانشجویی نسبت به وزارت غلامی و معرفی شدنش به مجلس از سوی روحانی و رأی مجلس به وی، گفت: آقای روحانیگاهی اوقات خودش را به ندیدن میزند و فقط آقای روحانی نیست، بلکه بخشی از روحانیون کشور هم اینگونه هستند.
او اضافه کرد: قشر روحانی باید بداند که الان آبرو و حیثیتش به موفقیتهای جمهوریاسلامی پیوند خورده است؛ اینها باید انتقادپذیر باشند و آن چیزی که زیر پوست جامعه میگذرد را ببینند، من چون دلسوز روحانی هستم، این موارد را میگویم.
روحانی پایگاه اجتماعی نداشته و از اصلاحطلبان قرض گرفته است
اصغرزاده با بیان این که «روحانی پایگاه اجتماعی نداشته و آن را از اصلاحطلبان قرضگرفته است»، گفت: آقای روحانی با کمک اصلاحطلبان به قدرت رسیده و تا زمانی که اصلاحطلبان، اصلاحطلب باشند و از روحانی حمایت کنند، آقای روحانی میتواند رییسجمهور باشد.
این عضو دانشجویان پیرو خط امام با تأکید بر این که «روحانی باید به مطالبات لایههای پایین جامعه توجه کند»، تصریح کرد: جریان اصلاحطلب، جریانی است که میتواند آن چیزی را که زیر پوست جامعه میگذرد، انتقال دهد؛ آقای حسن روحانی به عنوان رییسجمهور و عضو جامعهی روحانیت مبارز و به عنوان کسی که زمانی به عنوان یک چهرهی امنیتی بوده است، اگر بخواهد بازی سیاست را پشت دیوار جلو ببرد؛ یعنی در لابیهای پشت پرده ببرد و مردم را از تصمیمها بیاطلاع نگه دارند، موجب میشود سرمایهی اجتماعی که اصلاحطلبان در انتخابات اندوختهاند و اضافه هم شده است، از دست برود.
روحانی موفق نشود آبروی اصلاحطلبان هم خواهد رفت
او ادامه داد: بیاعتمادی مردم نه تنها به شکاف اصلاحطلبان و مردم را دامن میزند، بلکه آنها را بیحیثیت میکند. اصلاحطلبان تمام آبروی خود را پای روحانی گذاشتند، روحانی موفق نشود آبروی اصلاحطلبان هم خواهد رفت. بیآبرو شدن اصلاحطلبان و متهم شدن آنها به ریاکاری و این که شما فقط دنبال قدرتید و روحانی را به قدرت رساندید و هیچ تاثیری هم بر برنامههای او ندارید، به کشور صدمه میزند.
اصغرزاده با مرتبط دیدن این موارد با هم گفت: روحانی بداند که اصلاحطلبان باید پاسخگوی مردم باشند و روحانی هم باید پاسخگوی اصلاحطلبان باشد.
حصر مسالهی بسیار مهمی برای قشر دانشگاهی و جوان ما هست
او ضمن تایید این نکته که «روحانی چرخش داشته است»، نماد این چرخش را معرفی وزرا ، چینشکابینه، مسالهای که نسبت به اقلیتهای مذهبی پیش آمد، استفاده نکردن از اهل سنت، بیتوجهی به اقوام و حقوق شهروندی و حصر که مسالهی بسیار مهمی به خصوص برای قشر دانشگاهی و جوان ما هست، برشمرد و گفت: هر چند عمدی بودن این چرخش ناگهانی را مبهم میدانم، اما بیتردید موارد مطرح شده، همه به عنوان نگاه منفی به عملکرد آقای روحانی محسوب میشود.
جامعهی ما خاطرهی خوشی از میانهروها ندارد
این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: این که روحانی بگوید من میانهرو هستم و مساله را به تدریج حل میکنم، باید بداند که جامعهی ما خاطرهی خوشی از میانهروها، تکنوکرات ها و بروکراتها که مشکلشان را حل کنند، ندارد؛ البته از تندروی هم خاطرهی خوشی ندارد.
اگر میانهروها نخواهند مسایل را جدی حل کنند، کلاهشان پس معرکه است
او افزود: اگر میانهروها نخواهند مسایل را جدی حل کنند، کلاهشان پس معرکه است؛ اصلاحطلبان هم متهم به این خواهند شد که دچار استحاله و میانهرو شدهاند؛ هر چند من نمیگویم اصلاحطلبی در مقابل میانهروی است.
قائممقام شورای شهر اول تهران گفت: میانهروی و اعتدالیکه روحانی از آن صحبت میکند به این نحو است که من بصورت عملگرایانه و پراگماتیستی مسایل را حل میکنم، در حالی که اگر این مسایل حل نشود، چه اقتصادی، چه مسایل فرهنگی و چه مسایل سیاسی سوال به وجود میآید و اصلاحطلبان هم باید به آن پاسخ دهند.
برنامههای دولت پاسخگوی افکار عمومی نیست
اصغرزاده با بیان این که «به یک بحران دچاریم»، گفت: بحران این که اگر حمایت کردیم از روحانی، چقدر میتوانیم از برنامههای او حمایت کنیم؟ از شعار های روحانی در ایام انتخابات با کمال میل حمایت و دفاع کردیم، اما از برنامههای دولت او در حال حاضر پاسخگوی افکار عمومی نیست.
12 میلیون حاشیهنشین همچون یک بمب میمانند
او با بیان مفهوم حاشیهنشین سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، آن را خطرناک دانست و گفت: جامعهی ایران، چیزی حدود 12 میلیون حاشیهنشین دارد که اینها همچون یک بمب میمانند. تمام کسانی که در حاشیهی شهرها زندگی میکنند از خدماتی که به آن ها داده میشود، ناراضیاند. این حاشیهنشینی جغرافیایی در پارهای از موارد به حاشیهنشینی سیاسی و اجتماعی تبدیل میشود، یعنی کسانی هستند که در شهر و مرکز شهر زندگی میکنند، اما احساس میکنند که کسی حرفشان را نمیبیند.
عضو دانشجویان پیرو خط امام، نمونههایی از حاشیهنشینی را مثال زد و با محدود نبودن آن به حاشیهنشینی جغرافیایی گفت: بازنشستهها الان در حاشیه هستند؛ کسانی که پولهای خود را در بانکها گذاشتند و بانکهای بدون اعتبار اینها را بالا کشیدند در حاشیه تلقی میشوند. کسیکه سرمایهی زندگی خود را در بانکی گذاشته و نمیتواند پس بگیرد، حال چه خانهاش در خیابان انقلاب باشد، چه اسلامشهر چه یافتآباد معلوم است حاشیهنشین است. پدری که فرزندش در زندان است و نمیتواند برای او وکیل بفرستد و اصلا نمیداند چرا فرزندش باید در زندان باشد، این در حاشیه است؛ کسی که بار ها صلاحیتش از سوی شورای نگهبان رد میشود در حاشیه است.
سیاست طرد و حذف گسترش دهندهی حاشیهنشینی است
اصغرزاده، سیاست طرد و حذف را گسترش دهندهی این حاشیهنشینی دانست و عنوان کرد: اگر ما کاری کنیم که دایما بر اساس سیاست طرد و حذف، این بدنهی حاشیه را اضافه کنیم؛ یعنی حاشیهنشینی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و… را گسترش دهیم؛ اینها غریبه میشوند. حس اعتمادشان نسبت به حکومت از بین میرود، حس تعلقشان از بین میرود. این نوع سرمایهی اجتماعی اگر تضعیف شود و بیاعتمادی در جامعه گسترش پیدا کند، فاجعه است و با هیچ چیز نمیتوان آن را جمع کرد.
سرمایهی اجتماعی در ایران بسیار آسیب دیده است
او، سرمایهی اجتماعی در ایران را آسیب دیده خواند و ادامه داد: در جامعهی ایران سرمایهی اجتماعی بسیار آسیب دیده است و مهمتر از همه این که حتی گاهی اوقات آنقدر به لایههای پایین جامعه کشیده شده که خود مردم هم به هم اعتماد ندارند؛ یعنی حتی برادر به برادر اعتماد نمیکند، کار اقتصادی با او انجام نمیدهد. این برای جامعهای که چهل سال پیش انقلاب کرد و مردم در یک تعاونی همگانی به همدیگر کمک میکردند و یا در زمان جنگ، مردم از هستی و همه چیزشان گذشتند و به جنگ کمک کردند، فاجعه است.
اصغرزاده، شکاف دولت و ملت را یک خطر دانست و افزود: اگر مردم بخواهند به سیاستهای حکومت و همچنین به مسوولان بیاعتماد شوند هزینههای مدیریت جامعه بالا میرود، مردم با خود میگویند همهی اینها از اصلاحطلب و اصولگرا دستشان در یک کاسه است.
انتهای پیام