خودفروشی هنری در «خانه دختر»
«فرهاد حبیبی» منقد سینما در یادداشتی ارسالی برای انصاف نیوز درباره حواشی فیلم سینمایی «خانه دختر» نوشت:
«صدای زنگ که به صدا درمیآمد آلفردو مجبور به برش دادن نگاتیوها میشد.» سکانس یکی از کلاسیکترین نمایشهای سانسور در تاریخ سینما. سانسوری که همیشه در طول تاریخ با هنر درگیر بوده و همواره یکی از اصلیترین دغدغههای هنرمندان پدیده سانسور از جانب مالکان پخش آثار هنری بوده است.
پدیدهای که هیچگاه مطابق قانون و منطق خاصی نبوده و همواره در توجیه آمیز ترین حالات پیرو سلایق شخصی سانسور کنندگان بوده است. سانسوری که در تاریخ هنر کشورمان هم کمسابقه نیست. اگر بخواهیم تاریخی بررسی کنیم میتوان به مصائب نگارش شاهنامه فردوسی نیز حتی اشاره کرد، در برهه زمانی نهچندان قدیمی اسم کمالالملک و درگیریاش با نظام حاکم وقت یادآور بودن سانسور در تاریخ هنر کشورمان است.
سانسوری که امروزه به عناوین مختلف توسط نهادهای مختلف بر پیکره سینما سایه افکنده است. مقولهای که هر بار با بیمهری بر فیلمی بر سر زبانها میافتد و بعد از مدتی تنها با چند طرح مسئلهی ابتدایی و بدون رسیدن به نتیجهای درست به فراموشی سپرده میشود. دراینبین بودهاند فیلمهایی که هیچوقت آنطور که باید نمایش داده نشدهاند، یا اینکه نسخهای معیوب و بیسروته از آنها به خورد مخاطب دادهشده است که هم سازندگان فیلم زیر بار ضعفهای فیلم بعد از اصلاح نمیروند و هم مخاطبان ناراضی از زمانی که برای دیدن فیلم گذاشتهاند به خانه برمیگردند.
فیلم «خانه دختر» ساختهی شهرام شاهحسینی از جمله همین فیلمهاست. فیلمی که بعد از حدود سه سال اجازه اکران گرفته آنهم به بهای کوتاه شدن فیلم و روایتی تنها در 80 دقیقه!وقتی فیلمی 80 دقیقه است، وقتی پایانبندی ناقصی دارد، وقتی شخصیتها هنوز شکل نگرفتهاند و تیتراژ پایانی را میبینیم، یعنی فیلم درست از آب درنیامده، یعنی فیلم نشده است. صداقت هنر پایمالشده.
این پایمالشدگی به عوامل مختلفی ربط دارد؛ اما بیاید در همین فضای سینمای پر سانسور خودمان آن را تحلیل کنیم. با نمونههایی بهمراتب جنجالیتر از فیلمی چون خانه دختر.
یکی از فیلمهایی که در همین سالهای اخیر جنجالهای بسیاری برایش به پا شد «خانهی پدری» ساخته «کیانوش عیاری» بود. فیلمی که علی رقم فشارهای بسیار نهادهای مختلف سینمایی و غیر سینمایی، عوامل سازندهاش بهخصوص جناب عیاری حاضر به سانسور و حذف سکانسهای تاثیرگذار فیلم نشدند و همچنان آینده اکران این فیلم در هالهای از ابهام قرار دارد.
یا بهعنوانمثال «محمد شیروانی» و «ابوالفضل جلیلی» که هرکدام به دلایل مختلف هرگز توفیق اکران فیلمهایشان را نیافتند تا جایی که شیروانی فیلمهایش را بر روی سایت به حراج گذاشت. جدای از بد بودن سانسور و لطمهای که به سینما و درمجموع هنر میزند، عکسالعمل هنرمندان به این پدیده هم در نوع خود قابلتأمل است.
برای مثال کیانوش عیاری و عوامل سازنده فیلم «خانهی پدری» اگر بنا داشتند با سانسورهای اعمالی موافقت کنند، بیتردید با جو و حساسیت بالایی که جدای از قابلیتهای فنیاش برای فیلم رخداده بود میتوانست فروش خوبی داشته باشد، اما رسالت هنری امثال عیاری نفی سانسور و حفظ تمامیت و استقلال هنر است تا تجارتی کم سود برای به دست آوردن رکورد فروش در روز نخست که چنین افتخاری بیشک هیچ ربطی به قابلیتهای فنی فیلم نداشته و فقط نتیجه مانورهای تبلیغاتی است.
اینکه فردی مثل کیانوش عیاری به وسوسه فروش میلیاردی فیلمش را به تاراج سانسور نمیگذارد کنشی متفاوت است به واکنشی کاسب مآبانه به سانسور و ایجاد جوی تبلیغاتی برای فروش چند صدمیلیونی در روزهای اول. چنین واکنشی نهتنها به مقابله با سانسور نمیانجامد که دستگاه سانسور را جریتر میکند و سانسور شونده را به ورطه ابتذال میکشاند.
بدون اینکه بخواهیم فیلم «خانه دختر» را قضاوت کنیم، یا بخواهیم از روی نسخهی ناقص روی پرده آن را نقد فنی کنیم، قباحت سانسور سلیقهای به فیلمی که برای کسب مجوز ساخت از چندین فیلتر عبور کرده است، بر هیچ کس پوشیده نیست، اما بی شک عملکرد پخشکنندههای فیلم حکایت از این نکته دارد که آنان هنر شاهحسینی و اتفاقات و حواشی تلخ فیلم را بهانهای برای تهییج گیشه به سمت خودکردهاند که این قضیه بهمراتب بدعت بدتری برای هنری است که در معرض سانسور و انزوا قرار دارد و شان سینما را به مخاطره میاندازد.
فیلم «خانه دختر» در روزهای ابتدایی با استقبال گسترده مردم مواجه شد، بهطوریکه در نخستین روزهای اکران در برخی سالنها نمایشش به سانس ویژه هم کشیده شد. استقبالی که به دلیل تبلیغات گستره فیلم با موضوعیت سانسور فیلم نه خود فیلم اتفاق افتاده بود رفتهرفته فروکش کرد و هرچه گذشت ضعفهای فیلم بیشتر نمایان شد و علیرغم سالنهای نمایش زیادی که دارد باگذشت سه هفته از شروع نمایش آنطور که باید فروش نداشته است.
در انتها امید دارم متصدیان هنر با تأسی از منش هنرمندانه بزرگان هنر ایران در قبال نفی دخالتهای غیر هنری و حفظ تمامیت هنر بکوشند و هر پدیدهای را دستآویزی برای مطرحشدن و پیمودن سریع و بیخطر راههای دشوار بزرگ شدن نکنند که بیتردید بدعتی پرهزینه خواهد شد برای سینمایی که هرروز مهجورتر از دیروز فعالیت میکند.
انتهای پیام