آیا باید از توقیف کیهان خوشحال بود؟
«محمد توکلی» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی توقیف دو روزهی روزنامهی کیهان نوشت:
«روزنامه کیهان توقیف شد»؛ خبری که در چندین سال اخیر برای نخستین بار شنیده میشود و به طور طبیعی بازتابهای گستردهای نیز با خود به همراه داشت. کیهان در تمام سالهایی که حسین شریعتمداری را بهعنوان مدیرمسوول خود دیده است در حوزههای مختلف از سیاست داخلی و خارجی تا موضوعات فرهنگی، اجتماعی مشی رسانهای بر مبنای تندروی را اتخاذ کرده است.
ماجرای پر سروصدای این دفعهی کیهان هم که منجر به توقیف دو روزهی این نشریه شد از همین جنس است. اهالی کیهان در شرایطی که حساسیت در منطقهی خاورمیانه به اوج خود رسیده است با انتخاب تیتری نابخردانه فضای رسانهای علیه ایران را بیش از پیش تقویت کردند.
حال پرسشی که میتوان مطرح کرد این است که آیا باید از توقیف روزنامهای همچون کیهان خشنود بود؟
به نظر میآید که به دلایل گوناگونی میبایست نسبت به چنین تصمیماتی موضعی مخالف داشت. در ادامه به بخشی از این دلایل خواهیم پرداخت.
۱. در موضوع برخورد با رسانهها یکی از مواردی که همواره محل سؤال و نقد جدی حقوقدانان و اهالی رسانه قرار میگیرد روال قانونی چنین تصمیماتی است. آیا تصمیمات اتخاذ شده از جنس آنچه این بار برای کیهان رخ داد مطابق قواعد حقوقی و الزامات قانونی بوده است؟ یا در یک نگاه کلیتر آیا این نوع مواجهه با رسانهها را میتوان در چارچوب قانون اساسی تعریف کرد؟
۲. در دنیای امروز که هر شخص به شکل بالقوه خود یک رسانه است، برخورد قهری با رسانهها چه جایگاهی دارد؟ آیا میتوان با حذف یک رسانه این تصور را داشت که نگاه آن رسانه به مسایل حذف خواهد؟! پرسشی دیگر در این باره آن است که مخاطبان روزنامهی کیهان بیشتر هستند یا مخاطبان بازنشر مطالب این نشریه در فضای مجازی؟ به نظر میآید که تعداد افرادی که نشریهی کاغذی کیهان را مطالعه میکنند کمتر از تعداد کسانی است که در فضای مجازی پیگیر مطالب منتشر شده در این روزنامهاند. همین موضوع نشان دهندهی آن است که حذف و توقیف روزنامهها تقریباً بی اثر است و تمام مطالبی که دستور ممنوعیت انتشار آن در نشریهای کاغذی صادر شده، میتواند در فضای مجازی منتشر شود. به نظر میرسد توقیف روزنامهها در شرایط امروز مانند دستوراتی همچون ممنوعالتصویری برخی سیاسیون به نوعی «مسخره کردن خودمان» است.
۳. آنطور که در خبرها آمده است توقیف کیهان حاصل شکایت دبیرخانهی شورایعالی امنیت ملی و دستور دادستانی بوده است. به عبارت دیگر یکسوی ماجرا دولت و قوهی قضاییه هستند و طرف دیگر تندروها. در چنین میدانی توقیف روزنامهی کیهان به سود کیست؟ بیاییم برای چند لحظه این مساله را که توقیف رسانهها خلاف قانون اساسی و اهداف انقلاب ۵۷ است را فراموش کنیم و تنها به «هزینه – فایده»ی این اقدام بیندیشیم. توقیف کیهان -حتی به میزان اندک دو روز- تنها تندروها را در موقعیت مظلوم قرار داده و طرف مقابل را در جایگاه مخالفان آزادی مطبوعات. اینکه در واقعیت «شریعتمداری»ها بزرگترین مانع بر سر راه آزادیهای سیاسی و رسانهای هستند در چنین موقعیتی هیچ اهمیتی ندارد و نمود بیرونی توقیف کیهان مظلومنمایی تندروها خواهد بود.
۴. دنیای سیاست همچون بومرنگ است و هر واکنش اشتباهی از طرف سیاسیون نسبت به وقایع میتواند اندکی بعد باعث خسارت به آنها شود. اگر سیاستمداران و اهالی رسانه که ذیل جریانات میانهرو مشغول فعالیت هستند امروز با توقیف کیهان همراه شدند و سعی در توجیه آن داشته باشند دیر نیست زمانی که این بومرنگ به سوی آنان بازگردد و با همین بهانهها شاهد قلع و قمع رسانههای اصلاحطلب باشیم.
۵. برخی بر این عقیدهاند که تیتر یک جنجالی روزنامهی کيهان اقدامی علیه امنیت ملی کشور بوده است. آیا واقعیت این چنین است؟ اگر ورای رقابتهای جناحی به تیتر کيهان بنگریم خواهیم دید که این آش آنقدرها هم شور نبود. اگر قرار باشد امنیت ملی یک کشور با تیتر روزنامهای که تیراژ آنچنانی هم ندارد و به «مرحمتها» زنده است بر هم بخورد باید به جای توقیف آن روزنامه فکری اساسی برای آنان که مسوولیت امنیت ملی کشور را بر عهده گرفتهاند کرد.
و دو نکتهی تکمیلی:
الف) با آنکه در موارد مطرح شده از نادرست بودن تصمیم اتخاذ شده برای توقیف کيهان گفته شد اما واقعیت آن است که مدل توقیف کيهان (دو روز توقیف) بیشتر شبیه یک شوخی است. اگر تصمیمگیران به واقع معتقدند که تیتر کیهان امنیت ملی کشور را نشانه رفته است میبایست بر اساس الگوی مرسوم در این موارد شاهد توقیف چند سالهی این نشریه و برخورد تند و جدی قضایی-امنیتی با مسوولان کیهان میبودیم. در نتیجه میتوان گفت که این اتفاق بیش از آنکه توقیف کیهان باشد «نمایشِ توقیف» است. اینکه علت این «نمایشِ توقیف» چیست را باید اندکی صبر کرد و به نظاره نشست.
ب) توقیف دو روزهی کیهان بهانهی خوبی است که به این نکته هم بیندیشیم که رسانههایی همچون کیهان، فارس، اطلاعات، جوان، ایران، تسنیم، همشهری و… که به نوعی با بودجههای دولتی-حاکمیتی اداره میشوند تا چه زمانی قرار است در سپهر رسانهای کشور حضور داشته باشند؟ آیا بهتر نیست که به جای خرج درآمدهای دولتی-حاکمیتی برای چنین رسانههایی فضا را برای بخش خصوصی در این حوزه مهیا کنیم؟ شاید لازم باشد به جای توقیف دو روزهی کیهان شاهد تعطیلی همیشگی رسانههایی باشیم که با پول نفت و مالیات مردم علاوه بر آنکه گاه علیه خواست و نظر مردم حرکت میکنند رقابت عادلانه در فضای رسانهای را هم سالهاست که بر هم زدهاند.
انتهای پیام
چ کسانی از توقیف خوشحال میشن و به چه دلیل.کشورهای عربی و غربی به اندازه کافی دارن ایران رو میکوبن و از رسانه هاش دارن انتقاد می کنن.داخل ایران دیگه چرا.از نگاه من – صرفا به لحاظ حرفه روزنامه نگاری و نه نگاه امنیتی که از آن سر در نمیاورم – تیتر دوشنبه کیهان غلط نیست. حداکثراشتباهش این است که تیترش یک هفته عقب است. یعنی انصارالله یمن یک هفته پیش از تیتر کیهان، تهدید به حمله به دوبی و ابوظبی را مطرح کرده بود و اتفاقا رسانه های کشورمان نیز آن را پوشش دادند. اگر کیهان سابقه این خبر را در روزنامه دوشنبه نقل می کرد، برخی مخاطبان چنین برداشت نمی کردند که روزنامه مزبور، نه از موضع یمن که از موضع ایران حرف می زند.
به این ترتیب به نظر می رسد کیهان روز دوشنبه اشتباه حرفه ای مرتکب نشده و تیترش کاملا درست و قابل دفاع است. اما جان کلام اینجاست که روز سه شنبه ، با خشم تمام و ادبیاتی هرچند مالوف و همیشگی اما کاملا بی ربط با منتقدانش روبرو شده. کیهان سه شنبه البته اشتباه روز قبلش را هم تصحیح کرده و صریحا اشاره دارد که تیترکیهان برگرفته از اظهارات مسئولان انصارالله یمن است.