جنگ روانی و ستون پنجم
«محمدرضا بزمشاهی» در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «جنگ روانی و ستون پنجم» نوشت:
نگاهی به تاریخ معاصر نشان میدهد که کشور ایران تا زمانی که فرمانگزار آمریکا در منطقهی خاورمیانه نباشد با انواع فشارها از سوی دولت ایالات متحده مواجه خواهد بود. در باب نحوهی اعمال فشار بر ایران بین قدرتهای مؤثر در آمریکا تفاوت دیدگاه و تفاوت عمل وجود دارد اما در اصل اعمال فشار اختلافی نیست. کودتای 28 مرداد اولین نمونه از این اعمال فشارها بر دولت مستقل ایران بوده و پس از انقلاب اسلامی نیز شیوههای مختلفی از مداخله در امور ایران و اعمال تضییقات اقتصادی بر کشور ایران تا مشارکت علنی در جنگ علیه ایران و حتی سر دادن شعار خشکاندن ریشهی ملت ایران مورد آزمون قرار گرفت.
در دو سال اخیر در پی کش و قوسهای فراوان و پس از ناکامی فشار هستهای توافقنامهی برجام بین ایران و شش قدرت جهانی از جمله آمریکا به امضا رسید. این توافقنامه دستاوردهای مثبتی برای کشور ایران به همراه آورد از جمله آنکه رینگ بوکس را به زمین دوی ماراتن تبدیل و خطر و احتمال حملهی نظامی به کشور را کاهش داد. با روی کار آمدن ترامپ و شعارهای وی مبنی بر کنار گذاشتن برجام نوعی احساس عدم امنیت در خاور میانه تشدید شد، نومحافظه کاران آمریکا با همراهی اسرائیل و عربستان قصد به حاشیه راندن برجام و نهایتاً انزوای ایران و تشدید جو ناامنی در ایران را داشته و دارند؛ با توجه به نحوهی انعقاد توافقنامهی برجام و تصویب آن در شورای امنیت فسخ آن برای آمریکاییها ناممکن شده است. از سوی دیگر توسل به جنگ نظامی هم با عنایت به جمیع جهات امری محال به نظر میرسد. فشار بر قدرت موشکی ایران یکی از دلایل و زمینههای تحمیل یک جنگ به ملت ایران است. سناریویی که در لیبی و عراق جواب داد. ابتدا کشور را خلع سلاح کرده سپس به بهانهای واهی آن را مورد حمله قرار دهند اما کشوری که دو تجربه را پیش روی خود دارد نباید در این چاه بیفتد.
با توجه به این مقدمات و پیشفرضها تنها راه عملی برای بدخواهان ایران پیشبرد اهداف خود بدون توسل به زور و نیروی نظامی است و آسانترین کار جنگ روانی است، جنگی که بدون هزینهی نظامی دستاوردهای زیادی میتواند داشته باشد. ایجاد روحیهی یإس و ترس در میان مردم و تزریق اضطراب اینکه هر لحظه ممکن است جنگی به کشور تحمیل شود در گام بعدی تشدید روحیهی هجوم و خرید کاذب کالاها به خاطر ترس ا ز جنگ، کاهش انگیزهی سرمایهگذاری اقتصادی در مرحلهی نخست، کاهش سرمایهگذاری خارجی و در گام دوم کاهش سرمایهگذاری ایرانیان و هجوم سرمایه به خرید کالاهای ماندگار مانند زمین و طلا از دیگر دستاوردهای جنگ روانی ایجاد شده خواهد بود.
این جنگ روانی عناصر و عوامل گوناگونی را میطلبد. تبلیغات رسانههای فارسیزبان خارج از کشور عنصر مولد و نیروی بیرونی این جنگ است، در داخل کشور نیز دو گروه به این پروژه کمک میکنند:
الف: ماجراجویان که با سخنان نسنجیدهی خود خوراک تبلیغاتی جنگ روانی را تإمین میکنند.
ب: افراد ناآگاه در شبکههای اجتماعی که با تشدید تبلیغات القاء شده از سوی دیگر خبرگزاریها زمینهی جنگ روانی و اثرگذاری بیشتر آن را فراهم میسازند.
دامن زدن به احتمال جنگ و ترساندن مردم از اینکه به زودی جنگی در راه است عمدهترین ابزار تبلیغاتی بدخواهان ایران در این جنگ روانی است. عدهای هوشمندانه و هدایتشده به این آتش میدمند. تولید خبرهای دروغ و خلاف واقع یکی از کارهای این جمع است. متإسفانه عدهای از هموطنان نیز بدون دقت با بازنشر و بازگویی بعضی تحلیلها ناخواسته ابزار جنگ روانی شدهاند. در این عرصه لازم است نخبگان و روشنفکران و رسانهها در جهت آگاهی مردم تلاش بیشتری داشته باشند. این مهم باید برای مردم روشن شود که وقوع جنگ بدون برنامهی قبلی ناممکن است. اینکه گفته شود بر اثر یک برخورد یا یک جرقه ممکن است جنگی روی دهد، نشان از ناآشنایی تحلیلگران با جنگ و پیامدهای ناخواستهی آن است. در همهی کشورها برخورد مرزی واقع میشود اما آنچه شرط کافی برای وقوع جنگ است ارادهی کشورهاست، همچنین احساس ضعف در طرف مقابل یکی از شرایط لازم برای وقوع یک جنگ است.
وحدت و همدلی مردم یک کشور یکی از عوامل بازدارنده در وقوع یک جنگ خواهد بود، از این رو باید به تلاشهایی که برای کاهش بعضی فشارهای سیاسی و بهبود وضعیت محصورین انجام شده با دید مثبت نگریست. اگر رشد و توسعهی اقتصادی ایرانزمین را میخواهیم بدانیم که لازمهی آن امنیت روانی جامعه برای فعالیت اقتصادی است. تلاش برای نا امنی روانی کشور و مردم ایران اقدامی حساب شده از سوی مثلث آمریکا، اسرائیل و عربستان سعودی است، به هوش باشیم به دام تبلیغات رسانهای گرفتار نشویم.
انتهای پیام
پیشنهاد میشود تعدادی دیگر هم محصور و بطور قطره چکانی در مورد انان گشایش ایجاد کنیم تا بتوانیم با دید مثبت تر به اوضاع نگریم ، هر چه تعداد بیشتر نگرش هم مثبت تر !