خرید تور تابستان

نیم ستون/ گابریل گارسیا مارکز یا جاسوس سیا؟

یاشار تاج محمدی، «نیم ستون» انصاف نیوز:

گابریل گارسیا مارکز نویسندۀ مشهور سبک رئالیسم جادویی درگذشت. بگذریم از اینکه در روزهای آتی کاربران فیس‌بوک با جملات قصار مارکز، خودشان را خفه خواهند کرد و فیس‌بوک را به خاک و خون خواهند کشید، از اینکه بگذریم، احتمالاً در گوشه‌ای از شهرمان کسی به فکر سرمقالۀ فردای روزنامه‌اش در حال فکر کردن، نوشتن، چرک‌نویس کردن، خط زدن و کلنجار رفتن با متن است. 

اینکه چطور می‌توان مارکز را به دمب استکبار جهانی و صهیونیسم و فراماسونری و این‌ها چسباند و یک سر دیگرش را هم به خاتمی گره زد و بعد هم ادامۀ ماجرا.

گویا به لجن کشیدن شخصیت بزرگان برای عده‌ای لذت بخش است. این‌بار خواستم ببینم چه مزه‌ای دارد، خواستم هم به آن بندگان خدا کمک کنم، هم در این قالب طبع‌آزمایی کنم، لذا گفتیم مطلبی در مورد مارکز و اقدامات خبیثانۀ وی بنویسیم. ببینیم چند مرده حلاجیم، هر چند که ما در حضور اساتید و شریان‌های اصلی عرصۀ پرونده‌سازی، مویرگی بیش نیستیم، لکن آرزو بر جوانان عیب نیست، بالاخره از یک جایی باید شروع کرد.
هوشنگ جمشیدی، مشهور به گابریل گارسیا مارکز، نویسندۀ وابسته به جریان‌های اصلاح‌طلب و ضدانقلاب به هلاکت رسید. وی از عناصر خودفروختۀ رژیم سابق بود که سال‌ها در غرب و در دامن استکبار جهانی به توطئه علیه ملت‌های مظلوم جهان می‌پرداخت.
وی از جاسوس‌های قدیمی، کارکشته و استخوان‌دار مجموعۀ سازمان سیا بود که در کودتای 28 مرداد علیه مصدق نقش عمده‌ای داشت، هر چند که خود مصدق هم جاسوس بود ولی چون اینجا از لحاظ منطقی به مشکل می‌خوریم، مصدق را جاسوس در نظر نمی‌گیریم.
خلاصه که مارکز آدم خیلی بدی بود و این مساله از نام کتاب‌های این ملعون مشخص است، مثلاً کتاب “گزارش یک آدم ربایی” در مورد یکی از سران فتنه است که به خاطر حفظ جان و رعایت بهداشتش مورد حفاظت قرار گرفته ولی مارکز به قصد تشویش اذهان عمومی اقدام به نوشتن و انتشار این خزعبلات کرده است تا چهرۀ وی را به عنوان فردی مظلوم جلوه دهد.
یا کتاب دیگر وی با نام “خاطرات روسپیان غمگین من” که در جهت اشاعۀ فحشا و گسترش فرهنگ کپک‌زده و بوگندوی غربی وارد بازار ایران شده است …
پرونده‌سازی انصافاً کار سختی‌ست و نیاز به ذهنی مریض دارد، یا به عبارتی، گاو نر می‌خواهد و مردکهن، عطایش را به لقایش بخشیدیم، خودت بنویس برادر، ما استفاده ‌می کنیم.

 مارکز رئالیسم جادویی می‌نوشت و کلی جایزه گرفت، این برادران عزیز که سوررئالیسم فوق جادویی می‌نویسند، نباید جایزه بگیرند؟!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا