رهامی: اطمینان بدهیم که حضور عادی کروبی و موسوی مشکلی پیش نمی آورد
عباس طهماسبی زاده، ایلنا: حجت الاسلام محسن رهامی از آن دست فعالان سیاسی اصلاح طلب است که در جریان انتخابات خرداد سال گذشته در پشت صحنه، فعالیت پررنگ و موثری داشته و به عنوان عضو شورای حکمیت میان عارف و روحانی از نزدیک در جریان روند کنارهگیری عارف از انتخابات بوده است. زمانی که سید محمد خاتمی نامهای را خطاب به عارف برای کنارهگیری از انتخابات مینوشت، رهامی کنارش بود و مامور شد تا نامه را به دست عارف برساند.
به گزارش انصاف نیوز، او در گفت وگویی که با ایلنا داشت به بررسی و ارزیابی عملکرد یک ساله گذشته اصلاح طلبان و نحوه جمعبندی آنان برای حمایت از روحانی در عرصه انتخابات پرداخت. او گلههای عارف از دولت روحانی را به حق دانست و دلیل آن را ائتلاف نانوشته میان این دو نامزد انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرد.
رهامی در بخش دیگری از این گفت و گو عملکرد دولت در سال گذشته را مثبت و موفق ارزیابی کرد و گفتوگوی میان روسای جمهور ایران و امریکا را عمل به سنت پیامبر اکرم (ص) از جانب رییس جمهور دانست و تنها راه حل رفع مشکل با آمریکا را گفتوگوی بی واسطه با آمریکا مطرح کرد.
متن این گفتوگو در ادامه میآید:
**ارزیابی جنابعالی از عملکرد سال گذشته جریان اصلاحات چیست؟
عملکرد یک سال و اندی اخیر اصلاح طلبان نشان داد که این نیروهای همفکر و هم جهت با وجود اینکه در یک حزب واحد فعالیت نکرده و در واقع یک مرکزیت حزبی ندارند، اما همفکری قوی آنان موجب انسجام و هماهنگی بود. از این حیث می توان عملکرد اصلاح طلبان را مثبت ارزیابی کرد.
از تجربهای که در انتخابات ریاست جمهوری در سالهای 84 و 88 به دلیل تعدد کاندیدای نیروی اصلاح طلب کسب کردیم که منجر به تفرقه و تشتت شد، توانستیم در انتخابات سال گذشته مکانیزم مشخصی را برای وحدت نیروهایمان بکار ببریم. توانستیم علاوه بر جذب نیروهای متمایل به اصلاح طلبان و نیروهای معتدل، بخشی از نیروهای اصولگرا را نیز که از عملکرد اصولگرایان ناراحت بوده و حاضر به همکاری با نیروهای معتدل و اصلاح طلب بودند به اردوگاه خود جذب کنیم و از این حیث عملکرد موفقی داشتیم.
قبل از سال 92 به تدریج به این سمت رفتیم که اولا در انتخابات ریاست جمهوری و ثانیا در انتخابات شورای شهر همفکری کنیم و در صورتی که فضا مساعد باشد بر روی کاندیدای اول و کسی که اجماع روی ایشان بود یعنی آقای خاتمی کار کنیم. اما اگر بنا به هر دلیلی فضا مساعد نبود نسبت به کاندیداتوری اقای هاشمی اقدام و از ایشان بخواهیم که وارد عرصه شوند. قرارشد در صورت فراهم نبودن شرایط برای ورود در مورد گزینه های دیگری که در نظر داشتیم فعالیت کنیم.
**گزینه های بعدی شما چه اشخاصی بودند؟
اشخاصی همچون آقایان ناطق نوری، حسن روحانی و محمدرضا عارف از گزینههای دیگر ما برای انتخابات ریاست جمهوری بودند. استراتژی کلی ما این بود که اولا باید با انتخابات کنار آمده و حتیالامکان مشکلات کشور را از طریق صندوق های رای حل کنیم و ثانیا بر روی یک نفر بگونهای کار نکنیم که بین صفر و صد دیده شود به این معنا که اگر صد دیده نشد به صفر بازگردیم.
اجازه دهید با یک مثال این مسئله را باز کنم. برای من فرصت مطالعاتی در کشور آلمان پیش آمد. در آنجا رفتارهای جریانات سیاسی آنان را رصد میکردم و تجربهای که کسب کردم در جمع بندی و نحوه ورود جریان اصلاحات به انتخابات موثر بود. در آلمان نحوه ائتلاف حزب خانم مرکل با حزب سوسیال دمکرات توانست دولت با ثباتی را در اروپا ایجاد کند که برای من مدل خوبی برای مطالعه و بررسی بود.
این اوضاع و احوال بگونهای بود که توانستیم متناسب با شرایط مختلف جامعه، تصمیات و رویکرد مناسبی اتخاذ کنیم و نهایتا تدبیری که سران اصلاحات از جمله آقای خاتمی و هاشمی بکار بستند و اقدام مناسب دکتر عارف موجب شد که بر روی یک نفر اجماع کنیم و از یک نفر که نسبت به سایر کاندیداها به مواضع و خواستههای اصلاح طلبان نزدیکتر است، حمایت کنیم.
*در انتخابات شوراها چه سیاستی را اتخاذ کردید آیا در این انتخابات نیز موفق بودید؟
در مورد شوراها اگرچه فضا برای فعالیت متناسب نبود و بسیاری از نامزدهای جریان اصلاحات از سوی هیات اجرایی و هیات نظارت که هر دو در اختیار اصولگرایان بودند به طور گسترده رد صلاحیت شدند، اما عملکرد اصلاح طلبان در این حوزه نیز مثبت بود. ما با همان افراد کمی که تائید صلاحیت شده بودند وارد عرصه رقابت شده و به دنبال این بودیم که از طریق صندوقهای رای در پی رفع مشکلات جامعه باشیم.
**در صحبتهایتان به پنج نامزد اشاره کردید که دو نفر اصلاحطلب و سه نفر در جریان راست سنتی یا به عبارتی اردوگاه اصولگرا قرار دارند. چرا از محمدرضا عارف آن حمایت لازم از سوی جریان اصلاح طلب صورت نگرفت و اجماع بر شخص دیگری صورت گرفت؟
اینکه میگویید آقایان هاشمی و روحانی از مجوعه اصولگرایان بودند، ما اینگونه مسائل را نمیبینیم. ما نه آقای هاشمی و نه آقای روحانی را در جریان اصولگرا نمیبینیم. آقای هاشمی در دولت اول و دوم خود نشان داده که فردی معتدل بوده و از همه نیروهای پایبند به انقلاب اسلامی استفاده میکند. در دولت اول آقای هاشمی هم آقای خاتمی بوده و هم آقای دکتر معین و هم برخی از آقایان محافظهکار در آن کابینه حضور داشتند.
در دوره حضرت امام (ره)که نیروها به نیروهای چپ و راست یا نیروهای خط امام و محافظه کار دسته بندی میشدند، آقای هاشمی جزء نیروهای راست محسوب نمیشدند. در دو دورهی اول و دوم مجلس که من در آنها حضور داشتم و ایشان ریاست مجلس را بر عهده داشتند و ملاک تقسیم بندی به شکل حامیان دولت میرحسین موسوی و مخالفان آن دولت بود، یکی از اصلیترین حامیان دولت مهندس میرحسین موسوی خود آقای هاشمی بود که اگر این حمایتها نبود، قطعا آن موفقیتها که در شرایط جنگ کم نظیر و یا بهتر بگویم بینظیر بود، نصیب دولت آقای میرحسین موسوی نمیشد.
در جریان انتخابات خرداد سال گذشته پنج نفر افراد مطرح داشتیم که هرکدام در شرایطی میتوانستند نامزد ریاست جمهوری از سوی اصلاحطلبان باشند. کاندیدای اصلی ما برای این انتخابات آقای خاتمی بود اما شرایط برای حضور ایشان مهیا نشد. کاندیدای دوم مجموع نیروهای اصلاح طلب و معتدل آقای هاشمی بود. البته این به آن معنا نیست که صد در صد مواضع ایشان به مواضع اصلاح طلبان منطبق بود بلکه مجموع شرایط کشور و امکان پیروزی در انتخابات و موفقیت دولت ایشان بیشتر بود.
ما در مطرح کردن کاندیدا برای انتخابات ریاست جمهوری تنها به گرایشهای اصلاحطلبانه شخص نگاه نمیکردیم، بلکه به امکان عملی، توان مدیریت و امکان تعامل با نهادهای قدرت که با آنها باید کار کرد، توجه میکردیم. تصمیم به حضور یا عدم حضور در انتخاباتهای مختلف از جمله ریاستجمهوری، مجلس و شوراها در خلاء صورت نمیگیرد. در انتخاب نامزد ریاست جمهوری خصوصا به موارد مختلفی از جمله اینکه فرد کاندیدا در صورت پیروزی با دو قوای دیگر مقننه و قضاییه و نهادهایی که تحت مدیریت رهبری هستند از جمله صداوسیما، سپاه پاسداران و ارتش چگونه تعامل خواهد کرد، بعلاوه امکان تعامل با رهبری انقلاب به عنوان شخص اول مملکت نیز از فاکتورهایی بود که در مورد آن باید هم بحث می کردیم. به این خاطر تصمیمگیری اصلاح طلبان در آن شرایط به این سمت رفت که در صورت حضور آقای هاشمی در عرصه رقابت انتخاباتی از ایشان حمایت کنیم.
ما حتی پیشبینی کرده بودیم در صورتی که آیتالله هاشمی رفسنجانی به هر دلیلی در عرصه رقابت حضور پیدا نکند یا امکان حضور فراهم نشود، از آقای ناطق نوری حمایت کنیم. اما ایشان هم بحث حضور در انتخابات را نپذیرفتند و با تایید نامزدهای نهایی برای انتخابات ریاست جمهوری از سوی شورای نگهبان، ما تنها دو کاندیدا داشتیم که آقایان عارف و روحانی بودند که مواضع دکتر عارف به اردوگاه اصلاح طلبان نزدیکتر بود.
**آقای عارف در داخل اردوگاه اصلاح طلبان هستند یا نزدیک به این اردوگاه؟
اصلاحطلبان بصورت سازمانی آقای عارف را کاندیدای خود معرفی نکرده بودند، بلکه ایشان به صورت مستقل وارد عرصه انتخابات ریاست جمهوری شده بود. به همین دلیل میگویم ایشان به اردوگاه اصلاح طلبان نزدیک تربود. اگر آقای خاتمی به عنوان نماد وحدت نیروهای اصلاح طلبان و شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به عنوان تشکل های رسمی اصلاح طلبان با هم جلسه برگزار کرده و بر روی آقای عارف اجماع و از ایشان برای ثبت نام دعوت میکردند، آن زمان میشد گفت که ایشان کاندیدای اصلاحطلبان برای انتخابات ریاست جمهوری بوده و اخلاقا گروههای اصلاح طلب موظف بودند که از ایشان حمایت کرده و برای وی تبلیغ کنند.
آقایان عارف و روحانی هر دو بطور مستقل در عرصه انتخابات حاضر شدند و تلاش آنها تا روزهایی که ما در حال جمع بندی برای انتخاب یک نفر از میان آنها بودیم، باعث به دست آوردن رای بخشی از مردم شده بود. اما به لحاظ تشکیلاتی هیچ یک از این فعالیتهای تبلیغاتی از سوی اصلاحطلبان هدایت نمی شد، بلکه مستقلا هر دو در عرصه انتخابات فعالیت کردند.
**مکانیزم انتخاب یک نفر میان این دو کاندیدا چه بود؟
از طرف آقای خاتمی و شورای مشورتی جهت انتخاب یکی از دو بزرگوار شورای حکمیتی تشکیل و قرار به تصمیمگیری میان آن دو نفر شد که بنده نیز یکی از اعضای این شورا بودم. جلسات بسیاری با افراد مختلف از جمله آقایان، هاشمی، ناطق نوری، روحانی و عارف و مشاوران آنها برگزار کردیم. این مساله که فقط یک نفر از آنها در عرصه انتخابات بماند، موضوعی اجماعی میان همه نیروهای اصلاح طلب و معتدل بود چرا که معتقد بودیم در صورت حضور هر دو نفر در عرصه انتخابات، پیروزی از آن هیچ یک نخواهد شد و وقایع انتخابات سال 84 تکرار خواهد شد.
اما اینکه چه کسی به نفع دیگری کنار بکشد به مجموع عوامل دیگری از جمله آرایش نیروهای سیاسی و ارتباطات مجموعه اصلاحطلبان با بدنه اجتماعی بستگی داشت. گرچه در بررسیها متوجه شدیم که تمایل آقایان هاشمی و ناطق نوری به آقای روحانی بیشتر است، ولی هم آقای هاشمی و هم آقای ناطق نوری به ما اعلام کردند که اگر در جمع بندی به آقای عارف برسید ما حتما به آن عمل خواهیم کرد. این نکته بسیار مهمی است که اگر شورا بر روی هرکسی اجماع میکرد، قرار بوده همه نیروهای اصلاح طلب و معتدل از وی حمایت کنند.
**شیوه عملکرد این شورای حکمیت به چه شکل بود؟
در همان اوایل از سوی شورای مشورتی آقای خاتمی، هیاتی برای بررسی آماری شهرها تشکیل شد که نتایج آن نشان میداد آقایان عارف و روحانی زمینه رای نزدیک بهم دارند و نهایت اختلاف آنها در نظرسنجیها یکی دو درصد بود..اما در جمع بندی نهایی به شرایط روز و اینکه کدام یک از این دو کاندیدا شانس بیشتری برای جذب آرای هواداران سایر کاندیداها دارند و آیا میان نامزدهای اصولگرا امکان اجماع است یا خیر نیز توجه شد. ارزیابی ما در نظرسنجیها از حدود 18 خرداد تا 20 خرداد حاکی از برتری آقای قالیباف نسبت به سایر کاندیداها در میان اصولگرایان بود و با فاصلهای آقایان ولایتی و جلیلی قرار داشتند. در این شرایط باید سریع تصمیمگیری میشد. از این رو اولویتهایی نظیر اینکه انتخاب فردی که بتواند با مجموعه نیروها و نهادهای کشور تعامل بهتری کند تا در اداره کشور با مشکلات کمتری مواجه شود نیز مورد تاکید قرار گرفت.
بعد از جلسات طولانی و پیچیده و در فاصله چهار روز تا پایان زمان قانونی تبلیغات بود که شورای حکمیت برای جمعبندی نهایی با این دو نامزد جلسه برگزار و آنان نیز اعلام کردند که اجماع بر روی هر کدام شکل بگیرد دیگری تابع آن خواهد بود، از سوی دیگر آقای عارف گفته بودند که اگر آقای خاتمی از من بخواهند، انصراف میدهم. ما در بیست و یکم خردادماه به جمع بندی رسیده و آن را تقدیم آقای خاتمی کردیم. قبل از اعلام رسمی هم ملاقات هایی با دکتر عارف برگزار کردیم و تصمیم نهایی این بود که حتما نظر خود آقای عارف هم تامین شود. نظر ایشان هم این بود که به آقای خاتمی را به عنوان نماد جریان اصلاح طلبی قبول دارم و اگر ایشان از من رسما بخواهند، از عرصه رقابت کناره گیری خواهم کرد.
در واقع مبنای انصراف آقای عارف یک ائتلاف حزبی به معنای مصطلح نبود، بلکه شخصا آقای خاتمی طی نامهای از ایشان چنین درخواستی کردند.
**پس آن نامه معروف درخواست آقای خاتمی را شما به آقای عارف رساندید؟
آن نامه به دکتر عارف که جهت سخنرانی به شیراز رفته بودند فکس شد و متن نامه را به دفتر ایشان بردیم و توضیح دادیم که آقای خاتمی و مجموع گروه اصلاح طلبان به این جمع بندی رسیدهاند که در صورت انصراف ایشان و ائتلاف با آقای روحانی، پیروز انتخابات خواهیم بود و در واقع این درخواست شخص آقای خاتمی برمبنای نظر شورای مشاورین و مجموعه نیروهای اصلاح طلب بود.
**هیچگاه در مورد متننامه، خبری منتشر نشد. آقای خاتمی در این نامه چه مباحثی را مطرح کردند؟
محتوای نامه را در هر زمان که آقای خاتمی صلاح بدانند منتشر خواهند کرد، ولی در هرحال آنچه اجمالا میشود گفت به شرایط کلی کشور و علاقه آقای خاتمی و میزان اعتماد وی به دکتر عارف و توضیح شرایط اجتماعی و سیاسی پیش آمده در انتخابات و نهایتا درخواست کناره گیری ایشان مربوط میشد و اینکه این درخواست به معنای آن نیست که علاقه ایشان به آقای عارف کم شده باشد، چرا که در دولت اصلاحات آقای عارف نزدیکترین فرد به آقای خاتمی بوده است.
اصولا قرار بر انتشار متن نامه نبود. قرار بود آنرا سریعا به دفتر ایشان برسانیم و به آقای توفیقی مسئول ستاد دکتر عارف هم مطالب به تفصیل توضیح داده شدو قرار شد که نامه را شخصا به آقای عارف بدهند.
عصر دوشنبه 20 خرداد بعد از جلسه شورای مشاوران آقای خاتمی، آقای کرباسچی مصاحبهای انجام داده و گفته بودند که در این جلسه رایگیری شده و در آن قرار بر کنار رفتن آقای عارف و اجماع بر آقای روحانی صورت گرفته است. مشاوران آقای عارف به مصاحبه اعتراض داشتند که اگر درخواست آقای خاتمی مبنی بر کناره گیری باشد یک بحث است، اما اگر جمعی براساس آمار و رای گیری قرار بر کنار گذاشتن آقای عارف گذاشتهاند، بحث دیگری است که ما آن را قبول نداریم.
از جمله آقای رسولی از مسؤلین ستاد انتخاباتی آقای عارف تماس داشتند و میخواستند مسئله به مردم توضیح داده شود، در نتیجه قرار شد با خبرگزاریها مصاحبه و آنچه را که واقع شده اعلام کنیم که تنها به خواست آقای خاتمی و بر اساس مصالحی که ایشان تشخیص دادهاند قرار بر انصراف دکتر عارف بوده، نهایتا آقای عارف بعد از مشورت با مشاوران خود با آقای خاتمی جلسه ای گذاشت و بنا به درخواست ایشان انصراف خود را اعلام کردند.
**به نظر شما چرا آقای عارف همچنان مسائل پیش آمده منتهی به اعلام انصراف را فراموش نکرده و هنوز همچنان گلایه هایی از آن شب دارد؟
مسئلهای که وجود دارد این است که در قضیه انتخابات 92 ائتلاف به معنای حزبی از طرف آقایان دکتر روحانی و دکتر عارف صورت نگرفت. در ائتلافها قواعدی وجود دارد که طبق آن مثلا دو یا سه حزب با هم ائتلاف می کنند و در تشکیل هیأت دولت مشارکت میکنند. در مورد آلمان در انتخابات 2005 زمانی که آرای خانم مرکل و آقای شرودر هر دو نزدیک بود، هر دو پشت دربهای بسته بیش از دو هفته با یکدیگر جلسه برگزار کردند. کیفیت ائتلاف خودش نکته حائز اهمیت است که در انتخابات اخیر ایران به این قواعد توجه نشد. در قضیه آقای شرودر و خانم مرکل، جمع بندی این شد که صدر اعظمی آلمان بر عهده ی خانم مرکل باشد ودرعوض چهار وزارتخانه خارجه، کشور، صنایع و اقتصاد به حزب آقای شرودر (سوسیال دموکراتها) واگذار شود.
در اینجا تا جایی که در جریان بوده و هستم صحبتی نشد تا در صورتی که آقای عارف کنار برود، سهم آرای هواداران ایشان در دولت آینده آقای روحانی چگونه خواهد بود و این مسئله مکتوم ماند. در مسائل سیاسی باصطلاح 4= 2+2 نیست بلکه این رقم شاید به 50 هم برسد. به این خاطر است که تعداد زیادی از نیروها که منتظر نتیجه ائتلاف بودند و حضور خود در انتخابات را منوط به ائتلاف کرده بودنددر پای صندوق های رای حاضر شدند. و در مجموع حمایت آقای خاتمی و هاشمی و کلیه نیروهای اصلاح طلب و معتدل از آقای روحانی موجب شد علاوه بر رای اصلاح طلبان و نیروهای معتدل آرای خاکستری جامعه و حتی بخشی از آرای سایر کاندیداها به سبد روحانی ریخته شود.
گله آقای عارف از این جهت قابل تامل است که وقتی ایشان از عرصه رقابت کناره گیری کردند و عامل بسیار مهمی در موفقیت آقای روحانی شدند این انتظار وجود دارد که دولت در موارد مهم از ایشان دعوت کنند و نظر ایشان هم گرفته شود. در واقع این دولت را نمی توان دولت انحصاری اصلاح طلبان یا اصولگرایان دانست، بلکه یک دولت ائتلافی است و از نیروهای متمایل به اقای خاتمی، هاشمی و روحانی تشکیل شده است و بالطبع دولت ائتلافی باید نظر افراد موثر در این دولت را تامین کند، به این صورت که اگر قرار است در مورد تعیین وزرا، سیاست داخلی یا خارجی تصمیم گیری های مهمی صورت گیرد، از آنان نظرخواهی شود.
**این بیتوجهیها چه عواقبی میتواند داشته باشد؟
به طور مثال در مسئله ادامه توزیع یارانه یا سبد کالا یا نصب وزرا و مسائل کلان سیاست خارجی و داخلی با توجه به اینکه هزینه اقدامات سیاسی را باید همه حامیان دولت داده و پاسخگو باشند اگر مردم انتقادی داشته باشند، در انتخابات بعدی این نقدها میتواند موثر باشد و باعث روی گردانی مردم از حامیان دولت شود. اصلاحطلبان یا اعتدالیون نمی توانند بگویند که اقدامات دولت ارتباطی به ما ندارد و خود آقای روحانی باید پاسخگو باشد.
بنابراین سوال مطرح است که مثلا در مسائل مزبور از جمله توزیع سبد کالا و به صف کردن مردم که برخی آن را تحقیر مردم قلمداد کردهاند چه اندازه نظر کارشناسان اصلاح طلب یا حتی آقای عارف مورد توجه واقع شده است؟
این انتظارات اصلاح وحامیان دولت یک انتظار بهحقی است، زیرا این دولت با رای و ائتلاف اصلاح طلبان موفق شده آنها باید پاسخگوی حامیان خود در مناطق مختلف کشور و شهرستانهای بزرگ و کوچک باشند.
از نمونههای این انتظار میتوان به مساله تعیین استانداران و فرماناران اشاره کرد که برخی انتقادات را درپی داشته است.
مساله ای که دولت اقای روحانی با آن مواجه است و برای ما نیز قابل درک است، موضوع نحوه تعامل مجلس شورای اسلامی با این دولت است. دولت آقای روحانی در عین اینکه مجموعههای نیروهای معتدل و اصلاح طلب را نمایندگی میکند اما به لحاظ عملی با مجلسی روبرو است که ده ها برابر دوره احمدی نژاد، وزرای این دولت را به مجلس احضار کرده و باصطلاح به تعدادی کارت زرد داده اند و حتی از الان بحث استیضاح وزرا نیز مطرح شده است. علیرغم اینکه تلاش روحانی برای ارتقای همکاری و هماهنگی با مجلس است، اما با چنین مجلسی مواجه بوده و این مسئله شرایطی ایجاب می کند که ملاحظاتی در عزل و نصب ها داشته باشد. درحالیکه در دولت قبلی برابر گزارش خود مجلس تخلفات فراوانی صورت گرفته ولی مجلس از کنار بسیاری از آنها گذشته و این چنین حساسیتی نشان نداده است.
**به نظر شما آقای روحانی با این کار به جریان مقابل باج نمی دهد؟
این تعبیر را در عرصه سیاسی باج نمیگوییم، بلکه رعایت شرایط اجتماعی و سیاسی و همچنین مدیریت کشور است. اما نکته مهم این است که اگر ایشان به پشتوانه رای خود یعنی نیروهای اصلاح طلب و معتدل اعتماد کند و همان کاری که آقای خاتمی با مجلس اصولگرا انجام داد را در پی بگیرد، امکان موفقیتش بیشتر خواهد شد. بنای آقای روحانی بر ایجاد این نوع چالش ها نیست بلکه بنای ایشان نوعی تعامل است تا از ایجاد چالش های جدی برای کشور جلوگیری کند.
**با این وجود ارزیابی عملکرد دولت را در طول هفت ماه گذشته چگونه ارزیابی میکنید؟
گرچه خیلی زود است ارزیابی قطعی از عملکرد دولت آقای روحانی ارائه دهیم، اما به لحاظ روانی و در افکار عومی روی کار این دولت در داخل و خارج از کشور تاثیر مثبتی داشته است. فضای عمومی کشور در قبل از انتخابات در داخل و خارج از کشور اینگونه بود که اگر دولت تندرویی بعد از دولت آقای احمدی نژاد روی کار آید، تحریمهای اقتصادی سنگینتر خواهد شد و بعضا حتی مساله حمله نظامی را مطرح میکردند و برخی افراد در خارج از کشور میگفتند به چه دلیل در ایران ماندهاید، هر لحظه امکان حمله به کشور وجود دارد. اگر فضای فعلی را با آن فضا مقایسه کنیم، بدون شک از لحاظ روانی فضا مساعدتر شده است.
**ارزیابی شما از ارتباطی که میان مسئولان ایران و آمریکا بوجود آمد چیست؟
در این خصوص دولت تاکنون موفقیت خوبی داشته است و آن تابوی مذاکره با رقیب مثل خط قرمزی بود که کسی جرات نزدیک شدن به آن را نداشت، اما دولت آقای روحانی با آنان مذاکره کرد و کار بسیار موفقیت آمیزی بود و به نظرم به سنت پیامبر اکرم (ص) عمل کرد. همان سنتی که در زمان حیات خود حضرت شاهد آن هستیم. رسول اکرم (ص) در صلح حدیبیه با دشمنان خود نشسته و مذاکره کردند و با نمایندگان مشرکین مکه قرارداد امضا کردند. معتقدم در عرصه سیاسی ما باید سنتهای سیاسی پیامبر و اهل بیت را احیا و عمل کنیم به نظر میرسد بعضی جریانها مایل به اجرای سنت های سیاسی پیامبر(ص) نیستند. اما دولت آقای روحانی به این سنت عمل کرد.
نه امریکا از مشرکین مکه خطرش بیشتر است نه دولت ایران از حیث قداست ادعای بیشتری نسبت به پیامبر اسلام دارد. حضرت محمد(ص) به راحتی مینشینند و با مشرکان قرارداد امضا میکنند و حتی در متن قرارداد برخی از مفاد را به درخواست نماینده مشرکان اصلاح می کنند که این مسئله مورد اجماع همه محققین اسلام از جمله مرحوم علامه طباطبایی است. به طور مثال مشرکان در قرارداد فیمابین از نوشتن ” بسم الله الرحمن الرحیم” یا کلمه “محمد رسول الله” ایراد گرفته و خواستار این شدند که “بسمک اللهم” نوشته شود یا به جای محمد رسول الله، محمدبن عبدالله نوشته شود و پیامبر اکرم جهت حفظ صلح پیشنهاد آنها را پذیرفت.
در واقع همین طوری که جهاد با مشرکین و دشمنان یک سنت اسلامی و الهی است و در صورت حمله دشمنان باید به مقابله با آنها رفت، صلح هم یک سنت الهی است. جهاد یک سنت موقتی است اما صلح یک سنت دائمی است و بخاطر ایجاد فضای سیاسی مناسب جهت توسعه جوامع بشری وضع شده است، نشستن کنار وزیر خارجه امریکا یا پاسخ به تماس تلفنی رییس جمهور آمریکا تابو بود. همان طور که پیامیر کنار مشرکان نشست و گفت وگو کرد وهمان موقع هم بعضی از مسلمین به فلسفه واقعی صلح پیامبر اکرم (ص) با مشرکین توجه نداشتند و فلسفه صلح با مشرکین قابل هضم نبود، آقای روحانی هم باید کنار آقای اوباما بنشیند و مسائل را حل کند چراکه مشکلات فی مابین دو کشور با واسطه حل نخواهد شد. ویتنام سالهای سال با آمریکا جنگید اما بعد از جنگ رؤسای جمهور دو کشور کنار یکدیگر نشسته و با هم گفت و گو و مشکلات فیمابین را حل کردند. جنگ قواعد خودش را دارد و صلح هم قواعد خاص خودش را دارد.
ژاپن تنها کشوری است که بمباران اتمی شده و بیشترین صدمه را از آمریکا دیده است اما همین کشور بعد از پایان جنگ مشکلات سیاسی و اجتماعی خود را با آمریکا بر اساس قواعد متعارف بین المللی حل و فصل کرد و نمیتوانست تا قیامت این مساله را لاینحل بگذارد و این خود یک مهارت سیاسی مهم در اداره ی کشورهاست.
این قضیه نکته بسیار مهمی است و آقای روحانی هم به این سنت پیامبر عمل کردند و انتظار این است که مسیر را تا آخر ادامه دهند و کسانی که در این مساله مخالفت می کنند از دوناحیه بیشتر نیستند یا سنت پیامبر را درک نمی کنند و فکر می کنند که سنت پیامبر تنها جنگ و دشمنی و تند برخورد کردن است که این ناشی از عدم آشنایی و درک سیره پیامبر است و لذا باید مطالعات خود را بیشتر کنند یا با تاریخ اسلام آشنا بوده و از سنت صلح اطلاع دارند، اما نمیخواهند آقای روحانی در این امر مهم موفق باشد چراکه موفقیت دولت در این حوزه سایر موفقیتها را در پی خواهد داشت.
**پس معتقد به موفقیت دولت هستید؟
ضمن حفظ حق نقد برخی از سیاستها و تصمیمات دولت، از جمله در بعضی از عزل و نصب ها، دولت در رفع مشکلات اساسی تدابیر خوبی اتخاذ کرده و توانسته فضای داخلی و خارجی را به نحو مطلوب تغییر دهد. ما توقع اینکه آقای روحانی ید بیضا نشان دهد و یک شبه بحرانهای داخلی را رفع کند، هیچ گاه نداشتیم و ایشان هم همچنین ادعایی نداشته است. خود پیامبر اکرم و حضرت علی نیز مسائل و مشکلات سیاسی و اجتماعی زمان خود را به تدریج رفع می کردند و اینگونه نبوده با معجزه مسائل را یک شبه حل کنند.
من تا اینجا به عملکرد دولت نمره قبولی می دهم و امیدوارم با پشتیبانی ملت و همراهی مقامات ارشد بتواند در جهت رفع مشکلات داخلی و بین المللی گام های موثرتری بردارند. مقام معظم رهبری نیز از مذاکرات تیم دیپلماسی حمایت کرده و اخیرا آقای ناطق نوری رییس دفتر بازرسی بیت مقام معظم رهبری نیزاعلام کردند که در این خصوص به نحو کامل با رهبری هماهنگی شده است و فرماندهان سپاه نیز گفته اند که به تبعیت از رهبری از مذاکرات هسته ای حمایت میکنند و این انتظار وجود دارد که هرچه سریعتر مشکلات بینالمللی رفع شود. البته این موضوع نباید باعث غفلت از مسائل داخلی کشور شود. دولت باید به وعدههای خود درزمینه آزادی بیان و مطبوعات و نهادهای اجتماعی و توسعه آنان و نیز توسعه سیاسی در کنار رفع مشکلات اقتصادی اقدام اساسی انجام دهد.
تاخیر در رفع این خواسته و ها وعده می تواند دولت را آسیب پذیر ساخته و آن را از پشتوانه مردمی خود را محروم کند. از این رو نباید دولت تمام ظرفیتهای خود را در یک حوزه بکار برده و از مابقی حوزه ها غافل شود.
**یکی از وعده های آقای روحانی بحث رفع حصر بود، رییس جمهور در این حوزه به چه میزان توانایی و اختیار دارد؟
حصر آقایان کروبی و موسوی یک اقدام اجرایی صرف از طرف دولت قبلی نبوده که بگوییم حالا دولت بعدی آن را حل کند. یک اقدام قضایی نیز نمی تواند باشد بلکه تصمیمی است که در سطح کلان نظام در شرایطی خاصی گرفته شده است. فکر می کنم آماده شدن فضا و رفع نگرانی نسبت به بحران های اجتماعی و همفکری بیشتر اقای روحانی با سایر مقامات ارشد می تواند در این حوزه راهگشا باشد. در واقع تعامل جدی و مذاکره و پیگیری جواب میدهد و دولت باید به مسئولان کشور این اطمینان را بدهد که در صورت رفع حصر و حضور عادی آقایان کروبی و موسوی هیچ مشکلی برای کشور بوجود نخواهد آمد. پیگیری و جدیت دولت در این مساله بسیار مهم است.
ما باید به جای تکیه و تکرار مسائل پیش آمده در انتخابات سال 88، بیشتر به جلو نگاه کنیم و مدیریت خوب سیاسی یکی از ویژگیهایش این است که بحران ها را حل و گذشته را پاک کند، نگه داشتن یک نقطه از گذشته و تکرار و بزرگ کردن آن جز اینکه موجب انشقاق و فرسایش روانی جامعه شود نتیجه دیگری در پی نخواهد داشت.
انتهای پیام