یوسف اباذری: نراقی و نصر واژگان آلاحمد و شریعتی را دزدیدهاند
دومین روز از سمپوزیوم علمی “اکنون ما و شریعتی” با سخنرانی اساتید و پژوهشگران و برگزاری چندین پنل تخصصی و میزگرد به کار خود ادامه داد.
به گزارش ایلنا، یوسف اباذری در سمپوزیوم علمی “اکنون ما و شریعتی” سخنرانیاش را تحت عنوان «شریعتی و عبور از نئولیبرالیسم» ایراد کرد و گفت: در زمان شریعتی اصطلاح جامعه سرمایهداری باب روز بود. در این چهل سالی که گذشته به کرات با کلمات سنت و مدرنیته بازی کردهایم و باید اعلام کنم که به هیچ جایی نرسیدهایم. ما این کلمات را از غرب وام گرفتیم و امروزه شاهد این هستیم که غرب هم در این زمینه به هیچ جا نرسیده است. به نظر میرسد باید برگردیم به واژگان شریعتی و از جامعه سرمایهداری و غیرسرمایهداری حرف بزنیم.
وی افزود: در این چهل سال وضعیت جهان به مراتب بدتر شده است. فاشیزم دم در ایستاده است. حالا دولتهای به اصطلاح ملی خودشان دست به کار شدهاند و دست به استعمار میزنند. شریعتی راهنمای ماست تا بفهمیم در طول این مدت چه گذشته است.
اباذری ادامه داد: در دوران شاه دو جریان رسمی وجود داشت. جریان نخست شریعتی و آل احمد بودند که از بازگشت به خویشتن حرف میزدند. گروه دوم امثال هانری کربن، احسان نراقی و سیدحسین نصر بودند که واژگان آل احمد و شریعتی را دزدیدند. بدبختانه بعد از انقلاب واژگان امسال هانری کربن و نراقی بود که حاکم شد.
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران با مقایسهی جریان شریعتی و کربن گفت: از نظر شریعتی شیعه به قوم خاصی اطلاق نمیشود. شیعه یعنی گروهی که به دنبال آزادی و عدالت هستند. سیدحسین نصر تهمت میزند که شریعتی به دنبال چهگوارا است. اما خود نصر و امثال او نیز بر این نکته واقفاند که چنین چیزی واقعیت ندارد؛ ولی مغلطه میکنند. در نظر شریعتی شیعه یعنی آزادیخواهی حسینی و عدالتخواهی علوی. بنابراین شریعتی از آزادیخواهی و عدالتخواهی استقبال میکرد. پرولتاریا در کلام مارکس همان شیعه در کلام شریعتی است. او میخواست این آزادی به همه تعمیم پیدا کند نه فقط خود شیعه.
اباذری با تشریح دیدگاه کربن گفت: هانری کربن اعتقاد داشت که یک مکتب خاص شیعی وجود دارد و امامان نیز آن را به گروه خاصی از مردم منتقل میکنند. بنای کربن بر این بود که برای شاه یک وضعیتی را مهیا کند؛ از آن دست که در زمان ساسانیان وجود داشت. یعنی شاه هم رهبر مملکت و هم رهبر دین باشد. در واقع یک جور فره ایزدی به شاه منسوب میکرد. فاشیزمهای جدید ایرانی از نحله سیدجواد طباطبایی ادامه دهنده همین راه است. این همان چیزی بود که شریعتی در مقابل آن ایستاد.
وی گفت: برخلاف اعتقاد امثال کربن؛ تاریخ همان جایی است که ما ایستادهایم و به دور از چشم ما نبوده و نیست. تاریخ به روی تودهها و مردم باز است برای اینکه مردم میدانند عدالت چیست و آزادی چیست. در واقع این گفتمان فره ایزدی شاهنشاهی را قصد داشت به امامت گره بزند. به قول کنفوسیوس عدالت این است که هر چیزی را به اسم خودش بنامیم. شریعتی به دنبال مفهوم شیعه در معنای آزادی و عدالتخواهی در سطح جهان بود. درنظر شریعتی اولیای الله هر آن چیزی را که دارند با مردم در میان میگذارند.
این استاد دانشگاه با تحلیل وضعیت فعلی منطقه و جهان گفت: مسأله فقط یک چیز ذهنی نیست که ما با تبلیغات عدهای را به راه بیاوریم و راضی کنیم. زمانی که سیاست نئولیبرال امثال کسانی چون قوچانی و نئولیبرالهای داخلی که به شریعتی حمله میکنند حاکم میشود اقوام فکر میکنند که با جدایی طلبی و پیوستن به سیاست جهانی وضعیتشان بهبود پیدا میکند. در حالی که چنین چیست و یکی از دلایلی که سوریه امروزه به این روز افتاده همین است. شرایط حکم میکند که شریعتی را بسط دهیم. ما امروزه با جهانی به مراتب پیچیدهتر از جهان دوران شریعتی مواجهیم. البته همه این کارها را فقط با دکتر شریعتی نمیتوانیم انجام دهیم و باید دید انتقادیمان را نیز نسبت به شریعتی داشته باشیم. اما آن چیزی که شریعتی میگفت همچنان سر جای خود باقی است و آن اینکه مردم باید خودشان کارها را به دست بگیرند.
وی در پایان گفت: من طرفدار تئوری توطئه نیستم اما باید اذعان کنم که مهمترین چیزی که در دهههای اخیر زاده شد جنگ بین شیعه و سنی بود؛ چیزی که غربیها به دنبال آن هستند. شریعتی همان قدر که به محرومان شیعه اهمیت میدهد توصیه میکند که به محرومان دیگر اقوام نیز کمک صورت بگیرد. ما نباید خاورمیانهی به خاک و خون کشیدهی امروز را به عنوان منبع سرمایهگذاری نگاه کنیم. به همین خاطر نیازمند دیدگاه شریعتی هستیم. شریعتی در دوران جدید مظلومتر شد و کسانی امثال نصر و کربن، دیدگاه حاکم شدند. فاشیزم دم در ایستاده است. این فاشیزم در آمریکا به نام ترامپ بیرون میزند و در اروپای شرقی و در دیگر جاهای دنیا نیز همین طور. اینجاست که شریعتی به کار ما میآید.
انتهای پیام