مهندس، میتوانی آسوده بخوابی زیرا… | محمد فاضلی
«محمد فاضلی»، جامعهشناس در یادداشت تلگرامی نوشت: مهندس!! پرسیده بودم «چگونه آسوده میخوابی؟!!» و اکنون میتوانم همدلانهتر، بخشی از علت آسوده بودن تو – و بسیاری از ما – را مرور کنم. تو حتماً همه این داستان را از حفظی، اما یادآوری آن برای همه ما، میتواند به گفتوگو درباره دردهای بیدرمان ماندهمان کمک کند.
تو میدانی که مناقصه بیتوجه به قیمت کارشناسی برآورد اجرای کار پیمانکاری، به کمترین قیمت پیشنهادی واگذار شده؛ و میدانی که همین پروژه با کمترین قیمت نیز بخشی از پروژه بزرگتری است که به شرکت واسطی واگذار شده و این شرکت واسط نیز به دنبال پیمانکاری است که با قیمت کمتری آنرا اجرا کند. تو این فساد در قیمتگذاری و واگذاری، و واسطهگری شرکتها بزرگتر را دیدهای.
تو میدانستی که دست نظام مهندسی را در نظارت بر پروژه بستهاند. یکی بود مثل تو مهندس که خودش را سیاستگذار جا زده بود، تعیین تکلیف میکرد، و همه نظام و دانش مهندسی را به سخره گرفته بود. هر قدر تو میخواهی به بلندمدت فکر کنی، او به کوتاهمدت فکر میکند؛ انتخابات نزدیک است و او رأی میخواهد. تو میدانستی که با این قیمت نمیشود خانه، بیمارستان، جاده یا پل استاندارد ساخت، اما او دنبال ساختوساز مستحکم نیست، او رأی، محبوبیت و سوت و کف میخواهد.
مهندس اما همه ماجرا این نیست. همه پروژهها را که مهندس-سیاستمداران طراحی و اجرا نمیکنند. تو در کشوری کار میکنی که هیچ کس اتومبیلش را خودش نمیسازد، اما آنکه مالک زمین است، خانه میسازد، بیتخصص. تو در جایی کار میکنی که تراشیدن سر مردم هم مجوز و مهارت میخواهد، اما ساختن خانه و خالی کردن یک عمر پسانداز مردم، نیازمند تخصص نیست. خانهها را فقط شرکتهای بزرگ و تخصصی نمیسازند، بلکه مالکان سازندهاند. تو که بیشتر از من پزشک، دندانپزشک، تاجر و صد جور آدم غیرمتخصص ساختمانساز میشناسی. تو هیچ وقت بابت حق ویزیت پزشک چانه نمیزنی، اما او برای حق نظارت تو بر ساختمانی که میسازد، جر میزند؛ کارت را به سخره میگیرد.
تو چرا باید مسئولیت بپذیری وقتی جوشکار، آرماتوربند، بتنریز و کاشیکار اسمشان هیچکجای شناسنامه بنا ثبت نمیشود، آموزش خاصی ندیدهاند و به ازای آنچه تحویل میدهند هیچ مسئولیتی ندارند.
مهندس، خودت که بهتر میدانی، گاه امضای تو را فقط برای گرفتن انشعاب آب و برق میخواهند و کارکرد دیگری نداری. در ضمن، مگر حقالزحمه نظارت تو چقدر است؟ یادت هست حقالزحمه نظارتت را به چقدر کاهش دادند؟ قیمت ساختوساز را نصف کردند، چه انتظاری داشتی که هزینه نظارت را کم نکنند؟ یادت هست هزینه حق نظارت تو کمتر از حقالزحمه کاشیکار، گچکار یا نقاش تعیین شده بود؟
یادت هست که پرداخت حقالزحمه مهندس ناظر را به پیمانکار سپرده بودند؟ حق داری بپرسی در کجای دنیا پرداخت حقوق قاضی را به متهم میسپارند؟ و اگر سپردند چگونه انتظار اجرای عدالت دارید؟ تو حتماً فکر میکنی اگر من با پیمانکار کنار نیایم، آیا او ناظر دیگری پیدا نمیکند که تن به خواستهاش دهد؟
مهندس! راستی مگر سازمان نظام مهندسی خود را به آموزش، ارتقای دانش، آزمونهای بهروز برای سنجش دانش و تجربه تو، و تناسب میان کاری که انجام میدهی و آنچه میدانی متعهد کرده است؟ اصلاً مگر در بسیاری از دانشگاههایی که این روزها به ما آموزش میدهد، دانش قابل اعتنایی منتقل میشود و مگر حسی از اخلاق حرفهای در آن باقی مانده است؟ مگر تو در من استاد دانشگاه، استادان خودت، اسوههای اخلاق حرفهای دیدهای که امروز پایبند اخلاق باشی؟
مهندس!! سیاستهای اقتصادی، مسکن و شهرسازی و گسترش فقر باعث شده است تعداد زیادی از خانهها اصلاً بدون پروانه، نظارت و غیرقانونی ساخته شوند؛ و تو حتما پیش خودت فکر میکنی چرا باید پایبند اخلاق حرفهای باشی در شهری که آدمهاش به این راحتی قانونشکنی میکنند.
مهندس!! هیچ وقت پیش خودت نگفتی من چرا باید جبرانکننده آموزش ناکافی مهندس طراح، تخصص نداشته مالِکِ سازنده، ایرادات مصالح ساختمانی بیکیفیت، ساختار معیوب نظام مهندسی، قیمتگذاری نامناسب پروژه، رویه نادرست رابطه پیمانکار و ناظر، اجبارهای سیاسی سیاستمداران، و فقدان قوانین مناسب برای مسئولیتپذیر کردن کل زنجیره شاغل در صنعت ساختوساز باشم؟
آدمیان بسیار در زنجیره طولانی صنعت ساختمان ایستادهاند، از سیاستگذاران تا طراحان، مجریان و ناظران؛ و هر کس در پس و پیش خود چنان زنجیرهای از ناکارآمدی سراغ دارد که قصورهای خودش در برابر این همه کاستی را به هیچ میانگارد. ما همه قصورهای خود را بر بنیانی از قصورهای دیگران مینهیم، آجر به آجر، و بنایی میسازیم؛ در پناهش آسوده میخوابیم تا آنگاه که بر ما آوار شود.
انتهای پیام
این اپیدمی فسادنهادینه شده دراین دیار است …..