کمکهای مردمی و غول دولت
«رضا صادقیان» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی نسبت کمکهای مردمی پس از زلزلهی غرب کشور با دخالت دولت در این موضوع نوشت:
وقوع زلزله در غرب کشور بخشی دیگر از شکاف میان نهادهای وابسته به دولت و شهروندان را به نمایش گذاشت. گسستی که قبل از هر امری میتوان آن را به بزرگ و فربه بودن ساختار دولت و سازمانهای همهجا حاضر دولتی در بخشهای مختلف زندگی شهروندان دخیل دانست. بحث بیاعتمادی به نهادهای سیاستگذار و مجری سیاستها نه به عنوان عامل اول، که در این موضوع در مرتبهی دوم قرار میگیرد، به نظر میرسد دولت بزرگ، این غول عظیمالجثه مؤلفهی اول و آخر باشد، شمایلی که در چشم شهروندان همهجا حاضر و آماده است.
میثاق پارسا در کتاب سرچشمههای اجتماعی انقلاب ایران (1998)، از منظر ساختارگرایان به مسالهی انقلاب و برآمدن اعتراضهای مردم به نظام پهلوی به بازخوانی رویداد انقلاب اسلامی میپردازد و در بخشی که به میزان مداخلات دولتهای پیشرفته و در حال توسعه به مسالهی «مداخله» ورود پیدا میکند «سطح بالای مداخله»ی دولت را به عنوان امری میداند که در نهایت شهروندان در برابر آن واکنش نشان و اعتراض میکنند، گاه این اعتراضها به حرکتهای جمعی، نمادین و حتی سازمان نیافته ختم میشود و هزینهای مستقیم ندارد، در برخی موارد بسیار خاص نظم حاکم را با چالش جدی مواجه میکند. در واقع؛ مداخلهی دولت در اکثر حوزهها باعث میشود که دولت خود را به صورت نهادی مستقل و غیروابسته به شهروندان بشناسد و با رفتارهای خودش همین پیام را به شهروندان بشناساند. نهادی که در هر حوزهای ورود پیدا میکند و گاه به غیر از سیاستگذاری نیز، در بخشهای تصدیگری نیز حاضر و فعال است. به این ترتیب مردم نهادی به غیر از دولت نمیشناسند و هر گاه احساس کنند دریچهای برای بروز عیان کردن بیاعتمادی به دولت، پیوستن به حرکتهای خودجوش و خارج از نظم برساخته دولت و مسالهای مانند کمک به هموطنان در فضای کشور گشوده شده که بخشهایی از آن میتواند خارج از ترتیبات نظم دولتی قرار بگیرد و یا گرفته، حرکات خود را خارج از نهاد دولت انجام میدهند. کمکهای اخیر مردم به مناطق زلزلهزده بخشی از این اعتراض-بیاعتمادی است.
بخشی از واکنشهای شهروندان به اهدای کمکهای ضروری به مناطق زلزلهزده از طریق کانالهای «معتمد»، «بازیگران»، «دوستان»، «سازمانها و جمعیتهای غیروابسته به دولت» در نگاه نخست حکایت بیاعتمادی به نهاد دولت را نشان میدهد، ولی این نگاه بیاعتماد براساس حضور همهجا و فراگیر دولت و طی سالهای متوالی شکل گرفته است و به یکباره در عرصهی اجتماعی قدم به میدان واقعیت نگذاشته است. شهروندانی که براساس تجربههای بیواسطه گمان میکنند کمکهای آنان به همان شکلی که اهدا شده به دست نیازمندان نمیرسد و خودشان به صورت مستقیم و با حضور در منطقه و امدادرسانی اقدام به فعالیت میکنند. تهیهی غذای گرم، حمل کمکهای مردمی با خودروهای شخصی، ماندن در منطقه بیش از یک هفته، رساندن کمکها به دست زلزلهزدگان و… همه حکایت بودن دولتی است که همه جا بوده-هست ولی در این مرحله شهروندان نظم دولت را دور زده و حتی به تذکرها و خواهشها پاسخ مثبت نداده و همچنان به منطقهی آسیب دیده میروند و به کارهای انفرادی مشغول میشوند.
در صورتی که نظم دولت طی سالهای گذشته در هر حوزهای ورود نمیکرد و یا بخشهایی گسترده از تصدیگری را به بخش خصوصی واقعی واگذار کرده بود و بیشتر در فضای سیاستگذاری و نظارت بر دستگاههای کارگزار ایفای نقش میکرد، در حال حاضر شاهد چنین واکنشهایی از سوی مردم نبودیم. مادامی که شهروندان حضور چنین دولتی را در جای جای زندگی خود احساس کنند، این رویگردانی و دوری جستن شهروندان کاهش نخواهد یافت.
انتهای پیام