مروری بر روزنامههای 5 آذر ۹۶
بی بی سی: روزنامههای تهران در صبح یکشنبه (۵ آذر) یک روز بعد از گفته های تهدیدآمیز محمود احمدی نژاد و همزمان با انتشار سخنانی مشابه از سوی معاون سابقش، در مقالاتی به آینده برخورد نظام با اعضای دولت پیشین پرداخته و در جست و جوی آن برآمده اند که دریابند این دو با کدام سند یا پشتوانه به تهدید مقامات ارشد نظام میپردازند. رسانه های اصولگرا که در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد از او به شدت حمایت می کردند، در این دور تازه از مبارزات سیاسی سکوت اختیار کرده و میدان را به مخالفان قدیمی یعنی اصلاح طلبان وانهاده اند که در رسانه های خود از زوایای مختلف به بازی تازه دولت پیشین میپردازند.
صدای سیم آخر
بهروز بلمه در نوشته ای که همدلی آن را به عنوان گزارش اصلی خود با اشاره به کلیپ رحیم مشایی در کانال تلگرام خود و حرف های سیاسی و غیرمتعارف و تهدیدآمیزش نوشته: او دارد دیکته محمود احمدینژاد را از رو میخواند. احمدینژاد امروز باتجربهتر شده؛ هشت سال با انواع رفتارهای ساختارشکنانه، به شیوهای کاملا متفاوت ریاست کرده و این سالها مدام خود را در صدر اخبار رسانهها نگه داشته. بازی با او آسان نیست و نمیتوان نادیدهاش گرفت. تقلیل کاراکتر سیاسی وی به برچسبهایی مثل پوپولیست یا گفتاردرمانگر و… توهمی از برتریِ نسبت به او ایجاد خواهد کرد.
در ادامه این مقاله آمده: اصرار وی بر تلفظ واژه عدالت، به فتح «عین»، فقط یک رفتار پوپولیستی یا تقلید از دیگران نیست. تکرار تلفظ «عَدالت» فقط یک تکرار بیخاصیت نیست؛ تکراری است که میتواند «تَکرار»های دیگر را بیخاصیت کند. امروز دیگر با یک بازیگر فوق حرفهای مواجهیم که نادیده گرفتنش میتواند کار دست نادیدهگیرندگانش دهد. اشتباه تاریخی اصلاحطلبان احساساتگرایی بودهاست. عمده سیاستمداران این جناح هم در بازی سیاسی ماهر نبودهاند، هم رسانههای آنها قواعد بازی سیاسی را آنگونه که باید نمی دانند.
معاون سردبیر همدلی معتقدست: اما جناح راست، چه معتدل و چه افراطی، همیشه هم قواعد بازی سیاسی را بلد بوده و هم در بازی ذکاوت به خرج دادهاند. این ادعا را میتوان در مواجهه این دو جناح با رفتار سیاسی محمود احمدینژاد در همه دورههای زندگی سیاسیاش از سال ۸۴ به این طرف، بهخوبی ملاحظه کرد. رفتار احمدینژاد در بسیار ساده است. وی از ابتدای حضور در عرصه رقابت سیاسی همواره از یک الگوی اصلی پیروی کرده؛ دوقطبیسازی.
دو نماد، دو برخورد
جامعه فردا در سرمقاله خود نوشته: حرکات و سکنات زنجیرهای این روزهای احمدینژاد و یارانش گاه از طریق بستنشینی و گاه از طریق بهکارگیری شبکههای مجازی، بخشی از حاکمیت را به چالش کشیده و هر روز ابعاد ایذایی وسیعتر و مخربتری به خود میگیرد. آنچه دغدغه صاحبنظران و شهروندان را فراهم کرده، دامنه حوصله حاکمیت و فراخی قبض و بسط آن در مواجهه و برخورد با این نوع حرکات ساختارشکن در رابطه با او و دیگر منتقدان است.
به نوشته این روزنامه: خاتمی و احمدینژاد نماد دوگونه مخالفت و انتقادند. اولی به رغم پذیرش و رعایت همه چارچوبهای قانونی و بهکارگیری تمامی سازوکارهای ادب و انصاف در مواجهه با سیستم، از همه حقوق شهروندی محروم میشود و آن دیگری به رغم بهکارگیری روشهای باجخواهانه، غیرمدنی و ساختارشکنانه و درخواستهای شخصمحور، همواره قدر میبیند و در صدر مینشیند.
جامعه فردا از قول شهروندان نوشته: رئیسجمهوری با پیشینه و کارنامهای کارآمد در انتقاد قانونی و دفاع از حقوق شهروندان و آزادیهای سیاسی- اجتماعی، دچار انواع بیمهریها شده و با کاربست روشهای نامتعارف به طرز بیسابقهای دچار محرومیتهای ایذایی شده؛ رئیسجمهوری دیگر، خط قرمز خود را برخورد با تخلفات نزدیکان و همراهان خود قرار میدهد و با برگزاری شوهای سیاسی و بستنشینی، ادبیات مخاطرهآمیزی به حاکمیت میدهد. پیام .خوبی از این برخوردهای دوگانه دستگاه قضا به جامعه منتقل نمیشود.
یک اعتراض بیهوده
امین ترابی در مقاله ای در قانون نوشته: با آمدن حسن روحانی دوران احمدی نژاد به پایان رسید. مردی که کابینه را خط قرمز خود می نامید به همراه کابینه اش از مصونیت های غلط و خودساخته نظام سیاسی خارج شد و در دسترس قانون قرار گرفت. پرونده های متعدد سیاسی و اقتصادی برای تیم کابینه تشکیل شد، از معاون اول تا معاونت های مخلتف و شخصیتهای نزدیک به ريیس دولت، در مظان اتهامات عجیب قرار گرفتند. حیف و میل اموال عمومی، تضییع بیت المال، سوءاستفاده از جایگاه سیاسی، برداشت غیرقانونی از حسابهای دولتی و … تنها بخشی از این اتهامات هستند.
نویسنده با اشاره به بست نشینی حمید بقایی و نزدیکان احمدی نژاد نوشته: در شرایطی که طبق گفته خود ایشان، عمده اتهامات مالی است و با ارائه شواهد متقن، در صورت بی گناه بودن، به سهولت میتوان از خود دفاع کرد، این تیم ترجیح داد مثل همیشه با متهم کردن دیگران از خود دفاع کند.
در ادامه مقاله قانون آمده: انتقادهاي بی پایه و بی مدرکی که احمدی نژاد مطرح می کند به نظر یک اختلاف سیاسی و بدون پشتوانه مردمی است تا اعتراض به بی قانونی و بی عدالتی. این انتقادات یاد یکشنبه سیاه مجلس را زنده می کند و آبرویی که او به آسانی به تاراج گذاشت. اکنون تیم شکست خورده احمدی نژاد با ایجاد جنجال های کسل کننده و ملال آور تنها به دنبال جلب توجه افکار عمومی است.
زنبیل سرخ
مهدی مالمیر در مقاله ای در شهروند نوشته: هستند کسانی که حاضرند برای دیده شدن و نشستن بر بالای سایتها و خبرگزاریها دست به هر کاری بزنند. پوپولیستها در هر کجای جهان که باشند؛ در زمره انسانهایی قرار میگیرند که اشتیاقِ سوزان به دیده شدن را با هیچ چیز در این دنیا تاخت نمیزنند! برای نمونه تیم احمدی نژاد نمونه اعلای پوپولیسم، که اشتهای بیمارگونه به دیده شدن دارند.
این روزنامه نگار تاکید کرده:آنها تنها میخواهند به چشم بیایند؛ حتی اگر دستاویزِ آن زنبیل سُرخی باشد که با خود به دادگاه میبرند! مهرورزان برای درگیر کردن ذهن مردم به دنبال ایهام و رمز و رازند: چرا رنگ سرخ؟ آیا این نشانه عصبانیت تیم مهرورزان و لبریز شدنِ کاسه شکیباییشان است؟ آیا هشداری است به قوه قضائیه که خط قرمزی را نادیده میگیرد؟.. با این طول و تفصیلها اما آنها هنوز از این بیخبرند که زنبیل سرخی که به دادگاه میبرند به جای پرسشهای پیش گفته، بیشتر یادآور این پرسش اساسی شکسپیر در نمایشنامه «ریچارد سوم» است که گفت: «پس کو سُرخیِ تو ای شرم».
شهروند نوشته: آنها با نمایشی که هر از چندی به صحنه میآورند، به یادمان میاندازند که میباید به چُنین مخلوقات طرفهای اندیشید و ضروری است عناصر رشد پوپولیسم و پدیده احمدی نژادیسم را دمی از یاد نبرد و هر روز زمینه و زمانه بال و پر گرفتن آن را بر رسید. در تراکم اتفاقات ناگوار این روزها، از زلزله کرمانشاه گرفته تا خاکباران شدنِ جنوب کشور، هر کجا که نظر میافکنیم، ردپای خامدستی مهرورزان را میبینیم که وقت کافی دارند تا هر چه میخواهند و در هر کجا که مایل باشند، بَست بنشینند.
افشاگری در آینه
امیر راعی فرد در سرمقاله بهار نوشته: در ماه های اخیر و به کرات تهدیدهای واضحی از سوی احمدی نژادی هاي متهم به تخلفات مالی و اخلاقی و سیاسی نسبت به ارکان تصمیم گیر نظام صورت گرفته است که هر چه دایره برخوردهای احتمالی با دولتمردان احمدی نژادی گسترده تر ميشود این تهدیدها نیز از سوی متهمان شفافتر از قبل صورت ميگیرد.
به نوشته این مقاله: این بار اسفندیار رحیم مشایی، با تمامی حواشی خود چه در زمان زمامداری دولت به اصطلاح عدالت محور احمدی نژاد و چه در دوران افول قدرت اداری تیم سیاسی احمدی نژاد، با انتشار متن و ویدئویی نهاد قضاوت در کشور و کلیت حاکمیت به معنای عام آن را تهدید به افشاگری هاي جدیدی کرده است.
بهار نوشته: یکی از بزرگترین دستاوردهای تیم دولت بهار در دومینوی قدرت و کشمکش هاي سیاسی میان جریان حامی احمدی نژاد و دستگاه قضا به نمایندگی حاکمیت، تاخیرهای سیاسی در روند رسیدگی به اتهامات مختلف این گروه مدیران سابق کشور است.
بقایای احمدینژادی
پوریا عالمی در ستون طنز شرق ضمن اشاره به تاریخچه بست نشینی به توصیف بست نشینی به روش بقایی پرداخته و نوشته: صبح پا میشویم صبحانه میخوریم و میرویم حمام و بعد میرویم با بچهها کلپچ (کلهپاچه به زبان رمز در مکاتبات دولتی) میزنیم و بعد دربست میگیریم و میرویم بست مینشینیم تا ناهار. منتها چون گشنه میشویم، میرویم کبابیهای دوروبر شابدالعظیم که خیلی معروفند از قدیم و کباب میزنیم. بعد از ناهار آدم سنگین میشود و راحتتر میتواند بست بنشیند. بعد جای چرت قیلوله بست مینشینیم. ساعت سه و چهار هم پا میشویم میرویم خانه که خستگی در کنیم. البته دقت کنید در همه این مسیر، چهارتا عکاس و فیلمبردار هم باید آفیش کنیم و همراهمان باشند.
بست به روش مشایی: میگویند مشایی نمیتواند بست بنشیند، چون درخت است و همیشه بست ایستاده است.
بست صنعتی: یکی از اساتید هم گفت: داداش من هیژدهساله بشتنشینی میکنم… اینطوری که یه بشت میچشبونم سر این شوژن و از جام تکون نمیخورم… تاژه شماها هم دقت کنین بشت شنعتی (صنعتی) رو با بشت شنتی (سنتی) قاطی نکنین…
تا حالا کجا بودی؟ از بقایای آقای احمدینژاد پرسیدند شما که الان اینقدر علیه ظلم بست مینشینی و نطق غرا میکنی، تا دیروز کجا بودی که مردم از دست شما حتی بست هم نمیتوانستند بنشینند؟ فرمودند: ما آنموقع بسته بودیم و به خدمت مردم میرسیدیم. الان بازیم و در خدمت شماییم.
اصلاحات بن سلمان و برخورد با ایران
عبدالله گنجی در سرمقاله جوان به تحلیل سیاست های ولیعهد جوان سعودی پرداخته و نوشته: عربستان می خواهد اصلاحاتي را به نمايش گذارد كه حساسيت غرب و جهان در «بدوي» خواندن خود را از اذهان بزدايد. اما سؤال اين است كه مدل جايگزين رژيم محافظهكار مذهبي سعودي چيست؟ الگوي جديد آنان چيست و اين الگو چه نسبتي با بوم عربستان و رابطه آينده آنان با ما دارد؟ ميتوان باور كرد كه رژيم سعودي به سمت يك نظام غيرديني در حركت است كه الگوي جايگزين هويدا شود. شرط اول نظام جايگزين- كه بايد ليبرال دموكراسي باشد- حذف خانواده از قدرت و تن دادن به حكومت ملت – كشور يا به تعبير ديگر دولت مشروطه است.
به نوشته سرمقاله این روزنامه: وليعهد جوان براي حركت به سمت چراغ سبز غرب دو چالش اساسي در پيش دارد؛ اول علماي وهابيت كه به جهت حضور در مكه و مدينه نهتنها خود را مراجع مشروعساز قدرت در عربستان ميدانند كه ادعا و توهم رهبري فقهي جهان اهل سنت را نيز دارند. بنابراين شاكله درباري بودن سيستم روحانيت در عربستان با چالش جدي مواجه خواهد شد. علماي درباري مرجعيت خود را حذف شده ميبينند و براي دفاع از گذشته خود به مقاومت روي خواهند آورد. اين منازعه طولاني خواهد شد گرچه بن سلمان احساس ميكند به راحتي اين سد را خواهد شكست. چالش دوم طبقه اشراف هستند كه در نظام سلطنتي معنا و مفهوم مييابند اما در الگوي جديد، فشار اجتماعي آنان را كنترل خواهد كرد و شعار «از كجا آوردي؟» به گفتمان اشرافزدايي آن ديار تبديل خواهد شد.
در پایان سرمقاله جوان آمده: قطعاً آينده ايران و عربستان در چشمانداز جديد رقيقتر خواهد شد؛ چراكه ايدئولوژي حاكم بر آل سعود در بعد ايجابي كاملاً تهي است و برخلاف باور ما يك مكتب فكري نيست، بلكه صرفاً يك حركت سلبي- تاريخي عليه باورهاي تشيع است كه در فضاي جديد كمرنگ خواهد شد. اما عدول حکومت سعودي از «ايدئولوژي سلبي» موجود راه را براي همكاري بهتر ايران و آن کشور مهيا خواهد كرد. موانع احتمالي فردا بين ايران و عربستان از اين پس ديگر ايدئولوژيك نخواهد بود، بلكه پيوند سياسي آنان با غرب و خصوصاً امريكاست.
تعطیلات به ضرر بخش خصوصی
مهدی حاج محمود عطار در مقاله ای در بهارنوشته: در زمانـه اى کـه بیش از پیش کشـور به رونق اقتصـادى و آن هم نه اقتصاد دولتى احتیاج دارد، و این حاصل نمى شود مگر با حمایت از بخش تولید و اقتصاد خصوصى، آن هم درسـت در کشورى که هنوز به خاطر عدم تطابقـات تعطیلى ها در حوزه بین الملل سالهاست دارد ضربه مى خورد، تعطیل کردن یک روز دیگر در کشـور تبعات گسترده مالى را به بخش خصوصى تحمیل مى کند.
ایران کشورى است که تعطیلات رسمى آن کم اسـت) مقایسـه شود با بسـیارى از کشـورها که تعطیـلات آخر هفته آنهـا ۲ روز اسـت و اتفاقا هم تعطیلات رسمى ثابت و کمتر از ایران دارند( آیا بهترنیست فکرى به حال تعطیلات سالیانه کنیم؟ آیا مقدور نیسـت بخش خصوصى و آن دسته از آنهایـى را که بخاطر نوع تجارتشـان مجبورند با کشـورهاى دیگر دائم در تبادل باشـند را با اصلاح تعطیلات رسمى کشور یارى رسان باشیم؟
مگر نه اینسـت که به واسطه ى اینگونه تعطیلات و ازدیاد سـفرهاى بین شهرى بخاطر استفاده ى حداکثرى از تعطیلات که نوعا بین آنها هم روزى کارى اجبارا و غیر رسمى تعطیل می گردد را سرو سامان بخشیم؟ آیا با این کار از فشارهاى مضاعفى که به نیروهاى انتظامـى و راهدارى بابت شکسـتن حجم بارهاى ترافیکى تحمیل می کنیم کمکى نکرده ایم؟ از تلفات جاده هاي کمتر اسـتاندارد نمی کاهیم؟ ملت را با یک تقویم از پیش تعیین شـده بـراى برنامه ریزى مسافرت ها همراهى نمی کنیم؟ آیا با چنین روشى به نظر ساده کلى از بار مرگ ومیر و مجروحان جاده اي و کنترل جهش هاي قیمت نمی کاهد؟
شترفرنگی پسابرجامی
جوان روزنامه مخالف دولت در گزارش اول امروز خود به زبان ادبی و طنز نوشته: آیا به این شتران ننگریم که چگونه از فرنگستان وارد ایران شدهاند؟ آیا نپرسیم سه کشور اروپایی انگلستان، آلمان و ایتالیا بدون حتی یک وجب بیابان، چرا شتر پرورش دادهاند و به ایران صادر کردهاند؟ آیا نپرسیم که ما با شعار اقتصاد مقاومتی و با چراگاههای بزرگ شتر در کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان، چرا شتر – یا گوشت شتر – از اروپا وارد میکنیم؟
به نظر این روزنامه نزدیک به سپاه؛ شوربختی اقتصاد مقاومتی ما آنجاست که معلوم شود این شترهای وارداتی در واقع شترهای صادراتی برخی کشورهای همسایه ما به اروپا است که از آنجا در بستهبندیهایی که قشر مرفه ایران میپسندند، به ایران «صادرات مجدد»، شده است و ما در این تجارتپیشگی پسابرجامی خود فقط پول بستهبندی به اروپا میدهیم. واردات ایران از اروپا و برخی کشورهای آسیایی و امریکای جنوبی البته بستههای شرمگینانهتر از شتر هم دارد، اما شتر پسابرجامی فرنگی، مزه دیگری دارد که نشان میدهد اقتصاد مقاومتی فقط لقلقه زبان آقای معاون اول است.
گزارش جوان با تاکید بر این که ایتالیا، انگلستان ، آلمان و کره توانستند به ایران بیش از ۱۴۱ هزار دلار شتر صادر کنند نوشته: کارشناسان بر این باورند محیط این کشورها مناسب برای پرورش شتر نیست و واردات از این کشورها اقدامی تعجببرانگیز است، البته واکنش کاربران در فضای مجازی نیز در این باره تأملبرانگیز بود زیرا آنها بر این باور بودند که در تجارت با سه کشور اروپایی شتر استعارهای است از ضربالمثل: «این شتری است که در خانه همه میخوابد.»
انتهای پیام