خرید تور تابستان

«شریعتی، بازنگری بنیادی به اندیشه های دینی داشت»

فرزند دکتر علی شریعتی گفت: شریعتی متهم است که رویکردش به دین، ابزاری است، اما او بازنگری بنیادی نسبت به اندیشه های دینی دارد.

به گزارش ایسنا، سوسن شریعتی، در میزگرد “شریعتی و روشنفکری دینی” که از سوی انجمن اسلامی دانشجویان راه امید دانشگاه اصفهان و انجمن اسلامی دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در تالار شریعتی دانشگاه اصفهان برگزار شد، اظهار کرد: شریعتی یک متفکر اصلاح دینی است که با تکیه بر پروژه اجتماعی به دنبال این اصلاح بود و همه این بُعد را از او می شناسند، اما نه در زمان خودش و نه امروز بر سر آن اجماع نیست.

وی افزود: به عقیده بسیاری پروژه اصلاح دینی با تکیه بر بُعد اجتماعی می تواند غلط باشد.

فرزند علی شریعتی ادامه داد: در اندیشه شریعتی تحت عنوان “انسان قرن بیستمی” انسان یک موجود بی افسون و بی افسانه تلقی می شود. شریعتی در این نگاه همچون یک مصلح اجتماعی و منتقد دینداری و متفکر انسانی است.

شریعتی با طرح این پرسش که چگونه علی شریعتی می تواند دعوت دینداری انجام دهد؟ اظهار کرد: شریعتی با دو نوع انسان مواجه است؛ انسان مومن و انسان بی دین. شریعتی قصد داشت در دو گونه از انسان ها تردید ایجاد کند. او ترس از بی دینی ندارد، بلکه مبلغ و تخریب کننده آن است و این را با کویر و هبوط شروع می کند.

وی افزود: او سعی می کرد دینداری به شکل دیگری را ایجاد کند و این موضوع چشم انداز و پرسپکتیو شریعتی است. شریعتی در این راه به منابعی از شرق دور تا غرب مراجعه کرد، کپی پیست نکرد، تطبیق نداد بلکه همواره در رفت و آمد و تپش بود.

شریعتی با بیان اینکه دیندار شدن در نگاه شریعتی یک پروسه است، اضافه کرد: شریعتی متهم است که رویکردش به دین، ابزاری است، اما او بازنگری بنیادی نسبت به اندیشه های دینی دارد.

نویسنده کتاب “دُن کیشوت در شهر” خاطرنشان کرد: بیست ساله های دهه 40، 60 و 80 باشریعتی ارتباط برقرار کردند. بیست ساله های دهه 40 به طور مستقیم با حرف ها و اندیشه های دکتر شریعتی مواجه بودند و همین افراد کسانی بودند که در انقلاب نقش داشتند. بیست ساله های دهه 60، کسانی بودند که سلاح دست گرفتند و به جبهه های نبرد رفتند و بیست ساله های دهه 80 با افکار شریعتی عشق ورزیدند؛ پس صحبت از پایان شریعتی با این نشانه ها اشتباه به نظر می رسد.

فرزند علی شریعتی گفت: شریعتی دردمند بود و کسی بود که تفکراتش به کنش منجر می شد.

همچنین در این میزگرد حسین مصباحیان- استادیار گروه فلسفه دانشگاه تهران با موضوع چیستی روشنفکری دینی؟ به سخنرانی پرداخت و اظهار کرد: در ادبیات سیاسی شنیدیم که یک عده از روشنفکران خودشان را دینی می دانند، این بدان معنی است که دینداری با روشنفکری در تناقض نیست اگر این طور باشد باید پایان روشنفکری دینی را اعلام کرد.

وی با بیان اینکه دینداری باید با بدنه روشنفکری تفاوت داشته باشد، افزود: شرایط چنین امکانی در نظرات شریعتی وجود دارد. در پدیدارشناسی تفاوت قایل می شویم بین امر دیده شده و نادیده شده. در مورد روشنفکری و دین نیاز به چنین مطالعه ای نیازمند هستیم.

مصباحیان اضافه کرد: روشنفکری جریانی است که با محاکمه افسر توپخانه که به اشتباه متهم به خیانت علیه فرانسه به نفع آلمان شده بود، آعاز شد. طی آن بیانیه ای صادر شد که به روشنفکری موسوم می شود.

وی خاطرنشان کرد: در طول سال های اخیر تعریف روشنفکری از وجه عام و کلی به امر خاص تر میل پیدا کرده است.

این استاد فلسفه ادامه داد: بنیاد فلسفی روشنفکری در ذات خود دچار اشتباه است و نمی توان روشنفکری را مجزا از مسئله دانست و روشنفکری با بنیاد فلسفی آن دچار تناقض است.

مصباحیان اظهار کرد: در اندیشه های شریعتی هم نقد دین و هم نقد روشنفکری وجود دارد و روشنفکری دینی به این معنی نیست که دین با روشنفکری تناقضی ندارد.

وی افزود: شریعتی در “حج” و “گفت وگوهای تنهایی” با لحن متضرعانه و متواضعانه می خواهد که به او گوش داده شود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا