آیا قائم مقام درباره رساله آیت الله منتظری اشتباه کرده؟
کانال مستند «قائم مقام» که در روزهای ایر در حال اکران خصوصی است، به این سوال پاس داده است که آیا قائم مقام دربارهی رسالهی آیت الله منتظری اشتباه کرده است؟
به گزارش انصاف نیوز، متن پاسخ دست اندکاران این مستند سیاسی در پی میآید:
🔸با گذشت چند روز از اکران مستند، یکی از نقدهای مطرح شده این است که در مستند گفته شده رساله عملیه ایشان در سال 64 و مصادف با قائممقامی ایشان چاپ شده، در حالی که دوسال قبل از این تاریخ در سال 1362 توسط دفتر تبلیغات اسلامی چاپ شده است.
🔹همانطور که در در مستند ذکر شده، با توجه به سابقه بیماری قلبی امام، تعیین مصداق برای جانشینی و جایگزینی ایشان یک مساله مهم بود و طبیعتا جز آیتالله منتظری، گزینهای مطرح نبود. اما این مساله مقدماتی لازم داشت که مهترین آنها «مرجعیت آیتالله منتظری» بود. هرچند که آیتالله منتظری از نظر فقاهتی در جایگاه بالایی بود، اما هنوز به عنوان «مرجع تقلید» در جامعه مطرح نبود.
🔸مرجعیت، مقدمه رهبری بود. بنابراین در سال 62 دو اقدام مقدماتی صورت گرفت: ابتدا تشکیل مجلس خبرگان رهبری، دوم چاپ محدود رساله آیتالله منتظری. در مستند بخشی از سخنان آقای ناطق نوری وزیر کشور وقت ذکر شده که پیش از انتخابات نزد امام رفتهاند و امام با ایشان درباره اینکه «آیا زمینه برای رهبری آقای منتظری هست یا نه» گفتگو کردهاند.
🔹مرحوم هاشمی رفسنجانی نیز مرداد 62 پس از افتتاح مجلس خبرگان در خطبههای نماز جمعه «حل مساله مرجعیت و رهبری» را نوید داده و میگوید «وقتی که هفتاد، هشتاد نفر مجتهد اینطوری و عالم به زمان برسند کسی که مرجع باشد- و شرطش این است که آن رهبری که تعیین میکنند مرجع باشد – او را برای رهبری جامعه تعیین بکنند؛ طبعا مرجع تقلید هم او هست. یعنی این در جامعه ما درست نیست که یه یک شکلی دربیاید که یک کسی رهبر سیاسی باشد و یک کسی مرجع دینی باشد و از او تقلید بکنیم. این اصلا باعث متلاشی شدن نظام است.»
🔸همانطور که چاپ رساله علماء مقدمهای برای بحث مرجعیت است، چندماه پس از افتتاح مجلس خبرگان در سال 62 ، رساله آیتالله منتظری به طور محدود منتشر میشود تا کمکم مقدمات مرجعیت ایشان فراهم شود. در سالهای 63 و 64 چون هنوز مرجعیت ایشان تبلیغ نشده و رسالهشان هم چندان در دسترس نبود؛ کسی ایشان را به عنوان «مرجع تقلید» نمیشناخت. بلکه چاپ گسترده رساله و ترویج مرجعیت ایشان از سال 64 به بعد و پس از انتخاب به عنوان جانشین رهبری بوده است.
🔹پیوست 69 کتاب خاطرات آیتالله منتظری، نامه مهرماه 64 آیتالله مشکینی خطاب به ایشان است که در آستانه اجلاسیه دوم خبرگان برای تعیین ایشان به عنوان جانشین رهبری نوشته شده است. آیتالله مشکینی در بخشی از این نامه مینویسد: «جسارتا معروض میدارد نظر اغلب دوستان برای روز مبادا شمایید، لیکن با یک نگرانی خاص از ناحیه بیت و بعضی حواشی آن جناب که متاسفانه به قول آن مرحوم مراجع قبلی پس از مرجعیت گرفتار میشدند و شما قبل از آن. من در اینباره لامتثال امرکم کلی میگویم پیوسته از دوستان صمیمیتان اظهار ناراحتی میشنوم…»
🔸مشاهده میشود که آیتالله مشکینی، رییس مجلس خبرگان وقت در این نامه در آذرماه 64 هم آیتالله منتظری را در مرحله قبل از مرجعیت میدانند. بنابر این مشخص است این سخن مستند قائم مقام که رساله ایشان از سال 64 منتشر شده، همان چاپ گسترده و پرتیراژ پس از معرفی ایشان به عنوان قائممقام رهبری و ترویج مرجعیت ایشان است، نه انتشار کاغذی رساله.
🔹آقای احمد منتظری نیز در گفتگو با قائم مقام، چاپ گسترده رساله و ترویج مرجعیت پدرشان پس از انتخاب به قائممقامی توسط نهادهای حاکمیتی را تایید کردهاند.
انتهای پیام
نویسندگان این به اصطلاح جوابیه هیچ دلیل و مدرکی برای ادعای خود ارائه نکرده اند بلکه به جای پذیرش اشتباه خود سعی کرده اند به نحوی آنرا توجیه کنند به این صورت که بگویند بله مرجعیت آقای منتظری مربوط به قبل از قائم مقامی ایشان بوده (همان چیزی که قبلاً سعی در کتمان آن داشتند) امارساله ایشان در مقیاس” محدود” توزیع شده بود !! در جواب به این ادعای اخیر باید گفت : 1- فرض کنیم ادعای شما درست باشد در این صورت هم ناچار شدید بپذیرید که مرچعیت منتظریپدیده ای نبوده که بعد از قانم مقامی ایشان مطرح شود 2- ادعا کرده اند توزیع رساله ایشان به صورت محدود بوده است می توان از ایشان سؤال کرد که “محدود” یعنی چقدر دو نسخه؟ ده نسخه ؟هزار نسخه؟ ده هزار نسخه ؟ واقعیت این است که تیراژ رساله آقای منتظری در سال 62 هیچ فرقی با تیراژ رساله ساله مراجع مشهور نداشت و در مراکز عمومی هم به فروش می رسید. من شخصاًرساله ایشان را در همان سال 62 یعی دو سال قبل از قائم مقامی در نماز جمعه تهران خریداری کردم البته بیت ایشان می توانند در این زمینه مدارک مربوطه را ارائه کنند تا انشاء الله کاذبان رسوا شوند . 3- از مسئله رساله مهمتر سخنانی است که قبل از قائم مقامی شخص امام و فقهای بزرگ در مورد وزانت علمی و فقهی آقای منتظری می گفتند . شخص امام بارها احتیاطها را به آقای منتظری ارجاع می داد و این در عرف حوزه های علمیه به معنای این است که ایشان آقای منتظری را پس از خود از نظر فقهی اعلم می دانستند . اینکه بعاً به لحاظ سیاسی اختلاف نظر پیدا کردند مسئله دیگری است. به خواندگان محترم پیشنهاد می کنم دو جلد کتاب فقیه عالیقدر به کوشش مصطفی ایزدی را بخوانند که حاوی اظهار نظر بزرگان درباره وزانت فقهی آقای منتظری است این کتاب را در دهه شصت انتشارات سروش منتش کرد . در ضمن لقب فقیه عالیقدر را هم شخص امام به آقای منتظری دادند . در آخر متذکر شوم که به هیچ رو درباره آقای منتظری یا امام یا مطهری مطلق اندیش نیستم اما همین به اصطلاح مستندها نشان می دهد که جماعتی از” مرده منتظری” هم می ترسند اما به رغم خواست بدخواهان منتظری همچنان زنده است همانطور که دوست صمیمی و هم درس و هم حجره او مرتضی مطهری به رغم همه دشمنیها زنده است . بد نیست نسل جدید بدانند در سالهای اول انقلاب این “واقعیت “مقبول عام بود که مطهری و منتظری دو شاگرد قدیمی امام و حاصل عمر اویند و اتفاقاً امام برای هردو ، تعبیر” حاصل عمر” را به کار بردند .
بابزرگان و سرمایه های سیاسی، معنوی و علمی خود بد رفتاری های زیادی شد! در مورد همین فقیه نیز حمله به حسینیه و آتش زدن قرآن و کتب دینی با بسیج!ِ امکانات و نیروها نمونه یی است از این گونه رفتارها!
وقتِ آن است که کسانی که در آمریت و اجرای آن نقش داشتند و یا در برابر آن سکوت کردند، از خدا طلب مغفرت و عذرخواهی کنند که خدا مهربان و باگذشت است.