من «آن روحانی» نیستم!
شهروز مهدی پور در یادداشتی برای انصاف نیوز درباره ی فیلم مستند جنجالی «من روحانی هستم»، نوشت:
به گمانم طرفدارن دولت آقای روحانی می بایست مستند «من روحانی هستم» را یک امتیاز محسوب و از نمایش اش استقبال کنند. این مستند به هر قصد و غرضی که ساخته شده باشد در نهایت نتیجه ی مثبت اش در سبد دولت اعتدال و تدبیر خواهد بود.
سازندگان فیلم دو هدف مشخص با دو دسته مخاطب متفاوت را مد نظر داشته اند:
هدف اولیه: تخریب دولت و دلسرد کردن طرفداران
آن چه در این فیلم نشان داده می شود حسن روحانی است که در مقاطع مختلف و بعضا بحرانی جمهوری اسلامی نقش های ویِژه ای ایفا کرده است که بسیاری از طرفداران این روزهای او به ویژه جوانان از آن مسایل اطلاع دقیقی ندارند و حسن روحانی را تنها به فیلم های تبلیغاتی زمان انتخابات ریاست جمهوری و سخنرانی های اخیرش می شناسند که او را در قامت یک اصلاح طلب تمام قد نشان می دهد و از سویی بسیاری از مردم به دلیل ضعف حافظه ی تاریخی ملی ما آن مسایل را به یاد نمی آورند. در نتیجه مستند من روحانی هستم با نقب به گذشته ای که جناب رییس جمهور چندان تمایلی به روشن شدن اش! ندارد؛ یادآوری و بازآفرینی شخصیت و رویکرد سیاسی ای از حسن روحانی است که با این روزهای او بسیار متفاوت است و هدف تخریب چهره ی رییس جمهور نزد این دسته از مخاطبان است تا مثلا بگویند به دولت اش چندان امید نبندید!
هدف ثانوی: مصادره و هشیاری و تهدید
دسته ی دوم مخاطبان این مستند کسانی هستند که در جبهه ی مقابل طرفداران دولت و اصلاح طلبان و راست میانه قرار دارند و کسانی که هنوز در سر جنگ با جهان پیرامون خود را خواب می بینند و آرزوی اش را دارند. این مستند در مقابل این دسته از مخاطبان یادآوری می کند: علی رغم این که آقای روحانی عقبه ی اصول گرایی دارد ولی برخی مواقع خط قرمز های طیف تند روی این جریان را رعایت نکرده است. از جمله ماجرا مک فارلین و اتمام جنگ و مذاکرات هسته ای. در نتیجه می توان آقای روحانی را رییس جمهوری اصول گرا محسوب کرد و پیروزی هایش را به پای اصولگرایی نوشت و می بایست هشیار بود تا مبادا دولت با میدان دادن به برخی جریان ها و ایجاد فضای باز سیاسی و بستن چترهای امنیتی غیر ضروری یا در دیپلماسی اخیرش به خاطر حل دعوای کهنه ی پرونده ی انرزی هسته ای خطوط قرمز این جریان را زیر پا گذاشته و به اصطلاح تن به مصالحه و سازش دهد و از سویی بستر برای فعالیت جریان های متفاوت سیاسی آماده شود. این هشیاری بیشتر یک اعلام آماده باش هم به طیف سیاسی مقابل دولت و مخالفان پر سر و صدای اش در مجلس که مبادا سنگرها را از دست دهند و هم به نیروهای خودسر و تندروی این جریان است تا به وقت لزوم در عرصه حضور پیدا کنند!
نتیجه این که:
در مجموع این مستند به نفع دولت است. چون جریانی که از ساخت این گونه مستندها حمایت می کند به خوبی به چند نکته وقوف پیدا کرده است. این که بر طبل افراط و اصوگرایی کوبیدن (با تعریف این طیف) و نقش منفی [بنا بر ادعای سازندگان این فیلم] در برخی وقایع دهه های گذشته داشتن از قبیل نهادینه شدن حجاب اجباری، برخورد با مخالفان، دانشجویان و حبس و حصر منتقدان و … در اتمسفر سیاسی و اجتماعی امروز ایران و مردم تخریب محسوب شده و دافعه دارد.
در نتیجه، فیلم سعی می کند با روشی غیر اخلاقی و قلب واقعیت، حامیان دولت را دلسرد کند. غافل از این مهم که در همین مستند نقش حسن روحانی در برخی وقایع از جمله اتمام جنگ نزد عامه ی مردم یک حسن است. فارغ از این که آقای روحانی امروز به مثابه برخی شخصیت های سیاسی و استخوان دار نظام از قبیل آقای هاشمی رفسنجانی و قبلتر سید محمد خاتمی، به این باور رسیده اند که برای اعتلا و توسعه و آرامش کشور تنها راه حل باقی مانده شنیدن صدای مردم و گوش دادن به منتقد و همراه شدن با تغییرات داخلی و خارجی است.
راه پیشرفت در اعتدال و مدیریت کارآمد به دور از شعار زدگی و فرا افکنی مشکلات و پذیرش اشتباهات است. مزیت مستند «من روحانی هستم» را می توان در این جمله خلاصه کرد که این فیلم مبین این مساله به مخاطب است که آقای روحانی آن روزها دیگر وجود خارجی ندارد و او در پوست اندازی سیاسی خود راه جدیدی برای مدیریت کشور برگزیده است.
انتهای پیام