نگاهی به آخرین آلبوم همایون شجریان
«محمدحسین لواسانی» در یادداشتی برای انصاف نیوز دربارهی آخرین آلبوم همایون شجریان با نام «امشب کنار غزلهای من بخواب» نوشت:
ضربه اول را نام آلبوم زد، و دومی را عناوینی چون آهنگساز و ترانهسرا که البته به «اشتباه» شاعر! نوشته شده بود، سومی نیز به محل عرضهی این مجموعهی موسیقایی بازمیگشت که نه تنها در سوپرمارکتها به چشم میآمد، که ویترین بقالیها نیز شده بود. اما ضربهی کاری را وقتی خوردم که با همهی سعی در فراغت از پیشداوری، دست کم در دو زمان و احوال متفاوت حواس چندگانه را به صدای «امشب کنار غزلهای من بخواب»! سپردم؛ ولی هرچه رفتم جز وحشتام نیفزود، وحشت از مجموعهی صداهایی که امید را بر باد رفته میخواند و «نقش خیال» را در مسیر ترکستان قرار میداد.
البته خرده نه به همکاری با این دو هنرمند که انتخاب مسیر ادامه داریست که به نظر دست کم برای موسیقی ایرانی بیراهه میآید. فضای یکنواخت، موسیقی کم حرارت و ترانههایی که بیشتر به متن ماند تا شعر، دست کم بنده را رهسپار خیابان یک شکل و شمایل خالی از شوری کرد که گویی در آن خود را با متنی موزیکال همراه کردهام.
بدون شک تماشای جملهی «آلبوم جدید شجریان رسید» در مقابل کتابفروشیها یا خواندن خبر انتشار مجموعه تازهای از شهرام ناظری و امثال این دو، بهسان هوای تازهای در جان بسیاری از ما در این ملالآباد، و البته مجالی برای برونرفت از چنته روزمرگی بود که به لطف آلبوم جدید همایون خان شجریان با آن عنوان پاپیولار بلندبالا، آن هم به نظر دیگر دریغشده میآید تا در پی امید دیگری برای جلالی جان از دود و آهن باشیم.
شاید به ما چه گفتنش ساده باشد، که انتخاب مسیر به خودش مربوط است و بس؛ اما همایون شجریان میتوانست ادامه دهندهی راه تاجدارانی باشد که موسیقی اصیل ایرانی را به خون دل صیقلی دادند و تا به امروزاش آوردند، و البته چراغ دل دوست داران آوازی که مدتهاست کنج عزلت گزیده است. به هر روی هر چه هست، گویا جوانی که قرار بود لولیوشی در موسیقی کلاسیک ایرانی شود، دیگر بیش از این هوای شورانگیزی ندارد و «خودم بودن» را در جا پای افتخاریها گذاشتن با چاشنی کسب شهرت در میان خیل مشتاقانی میداند که بیشتر برای «آرایش غلیظ» او سر و دست میشکنند تا «شوقنامه»، که البته به راه دومی رفتن را چشمپوشی از سر و صدای اولی میسر کند.
پر بی راه نیست که نگاهی نیز به رأی برخی که معتقدند او با انتخاب این راه نمیخواهد یکی مثل پدر باشد، بیندازیم؛ حال سؤال اینجاست که مگر این تنها مسیر مثل پدر نبودن و نشدن است، کمااینکه چه در نوای «نقش خیال»، چه در چهارگاه «آب، نان، آواز» یا شور «ناشکیبا» هم شبیه پدر نبود.
بگذریم، که «چه آتشها» از این «سیمرغ» انتظار نمیرفت اما گویا «خورشید آرزو» اختیار «رگ خواب» مخاطبان دیگری را اراده کرده است.
انتهای پیام