گزارش نیویورک تایمز: با تغییر آهنگ سیاسی، زانیار خسروی وارد صحنه شد
به گزارش انصاف نیوز، توماس اردبرینگ در نیویورک تایمز نوشت:
یک خواننده پاپ که زمانی فعالیت زیر زمینی داشت، روز جمعه در حالی که خود را برای رفتن به روی صحنه آماده می کرد، با لبخندی خجولانه به فریادهای شادی هوادارانش که در سالن کنسرت انتظار ورود وی را می کشیدند واکنش نشان داد. وی از قرار با خود می گوید مدتی طول می کشد تا به سوپر استار شدن عادت کنیم.
فریاد زانیار، زانیار ، زانیار از سالن کنسرت در شمال تهران به هوا برخاسته بود.
در کمتر از 15 دقیقه زانیار خسروی 29 ساله خواننده کرد زبان که موسیقی شاد وی پیش از این از سوی وزارت ارشاد با نفوذ، به علت غربی بودن بیش از اندازه آن ممنوع اعلام شده بود با حضور هزاران نفر از هواداران خود برای دومین شب، در نخستین کنسرت خود به روی صحنه خواهد رفت.
پیش از این صدای آهنگ های عاشقانه خسروی از طریق اینترنت و بلندگوهای قوی خودروها در خیابان های پر رفت و آمد تهران به گوش می رسید. آهنگ های او بسیار معروف بودند، اما کمتر کسی او را به چهره می شناخت.
خسروی درباره روزهایی که غیر قانونی خوانندگی می کرد گفت: “این گونه خوانندگی مانند فوتبالیستی است که زمینی برای بازی در اختیار ندارد. من هیچ آلبومی نداشتم و فقط مجموعه ای از آهنگ ها و بدون اینکه کنسرتی برگزار کنم. انگار که هیچ هویتی ندارم.”
دستیار خسروی که در اطاق ویژه افراد مهم در کنار اطاقی که اعضای گروه خسروی بساط خود را پهن کرده اند مشغول خوردن بستنی توت فرنگی است می گوید همه چیز با چرخش قلم یکی از مقامات وزارت ارشاد تغییر کرد.
هیچ کس نمی خواهد به این موضوع اعتراف کند، چون در ایران اظهار نظر درباره مسایل سیاسی تنها به افراد معدودی محدود می شود و فقط آنها هستند که می توانند به راحتی درباره مسایل سیاسی اظهار نظر کنند اما باید اعتراف کرد که حضور خسروی در صحنه، نتیجه مستقیم انتخاب آقای حسن روحانی که خود را اصلاح طلب می داند به ریاست جمهوری ایران در ژوئن گذشته است. آقای روحانی در خلال مبارزات انتخاباتی خود بارها خواستار آزادی های بیشتر هنری شد.
خسروی می گوید پیش از این، هیچ کس حتی حاضر نبود مرا به حضور بپذیرد، اما اکنون اجازه یافته ام تا چهار کنسرت برگزار کنم.
با اینکه به خسروی اجازه داده شده است تا کنسرت برگزار کند، اما هواداران آقای روحانی به علت کند بودن روند تغییرات، احساس سرخوردگی می کنند چون تغییرات چندانی در پایتخت به چشم نمی خورد. در روزهای پایانی سال گذشته برای نخستین بار به یک زن خواننده اجازه داده شد تا به تنهایی یا اصطلاحاً تک خوانی کند. این کار در خلال تاریخ 35 ساله جمهوری اسلامی ایران سابقه نداشته است. قرار است هفته آینده کتاب شعر یک خواننده قدیمی به نام حبیب محبیان که در آمریکا زندگی می کند، در ایران منتشر شود. اما وی اجازه خوانندگی ندارد.
چندین روزنامه اصلاح طلب تعطیل شده و همچنان از انتشار باز مانده اند. میلیون ها وب سایت و رسانه های اجتماعی همچنان مسدود هستند.
به این ترتیب، کنسرت خسروی فرصتی بود تا در این شهر 12 میلیونی شاهد رویدادی متفاوتی باشی و این فرصتی بود که جوانان تشنه سرگرمی در ایران، به سرعت از آن استفاده کردند.
صدها پسر جوان که کلاه های بیسبال بر سر داشتند و دخترانی با روسری های رنگین که والدینشان آنها را به این مکان آورده و به احتمال زیاد بلیط 20 دلاری کنسرت را نیز برایشان خریده بودند، با اشتیاق در برابر در ورودی سالن کنسرت انتظار می کشیدند.
تنها شمار اندکی از این دختران و پسران در حالیکه آدامس می جویدند و با تلفن های همراه خود پیامک ارسال و دریافت می کردند به یاد می آورند روزهایی را که گروه های افراطی به کنسرت های پاپ حمله می کردند و این گونه رویدادها را پیش قراول تهاجم فرهنگی غرب دانسته و سیستم های صوتی را از کار انداخته و در مواردی نیز به حضار حمله می کردند.
اینکه به یک خواننده زیر زمینی اجازه داده شده است تا کنسرت برگزار کند، هنوز هم یک معجزه محسوب می شود.
یاسمن تهرانی، 21 ساله که دانشجوی مهندسی عمران است با روژ لبی ملایم، می گوید “هرگز باور نمی کردم که خسروی بتواند کنسرت برگزار کند. فکر می کنم که وی برخی از اشعار ترانه های خود را تغییر داده است تا بیشتر قابل قبول باشند. برای من این کار اهمیتی ندارد و همین که می توانیم خوش بگذرانیم برایم کافی است”.
با باز شدن در سالن کنسرت، همه به داخل سالن هجوم بردند، اما یک مامور درشت اندام پلیس و همکارش که لباس شخصی به تن داشت روسری همه دختران را کنترل می کردند تا مبادا موی سر آنها بیش از اندازه بیرون باشد.
سپس دختران و پسران جوان از برابر تابلو بزرگی از عکس آقای روحانی که لبخندی بر لب داشت و شبیه پدربزرگی خیر خواه به نظر می رسید و شعار دولت وی “تدبیر و امید” در کنار آن نقش بسته بود، عبور می کردند.
کیما فروغی، دانش آموز 17 ساله دبیرستان گفت “امیدوارم روزی خواننده های محبوب آمریکایی من یعنی جاستین تیمبرلیک و کریستینا آکوئیلرا بتوانند در تهران کنسرت برگزار کنند”، آرزویی که باعث خنده دوستانش شد.
فروغی گفت: ” معمولاً در تهران کنسرت زیادی برگزار نمی شود” . وی می گوید چون به سن قانونی نرسیده بود نتوانسته است به آقای روحانی رای بدهد.
در پشت صحنه، خسروی لباس مشکی مارک ورساچی خود را پوشید و پیش از اینکه روی صحنه برود، اندکی با گروه نوازندگان خود تمرین کرد.
نور سبز رنگ لیز، سالن دو هزار نفری را روشن می کرد و نوجوانان نیز چراغ قوه های فلورسنتی را که در دست داشتند تکان می دادند. هر کسی باید در جایی که برایش مشخص شده بود می نشست و با آنکه اجازه داده شده بود تا دختران و پسران در کنار یکدیگر بنشینند، اما گروه ماموران اسلامی سالن، مرتب در سالن می گشتند و به دختران تذکر می دادند که رو سری های خود را مرتب کنند.
همچون هر سالن اجتماعات دیگر در ایران، عکس بزرگی از آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب در گوشه ی چپ سالن به چشم می خورد و عکس آیت الله [امام] خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی نیز در سمت راست صحنه، بر دیوار آویخته بود.
خسروی کنسرت خود را با خواندن یکی از معروفترین آهنگ هایش یعنی “فکر بکر” آغاز کرد. صدای طبل ها برخاست و گیتارها به نوا درآمدند و بر روی سه نمایشگر بزرگ که در سالن کنسرت نصب شده بودند تصاویری از جنگل و رودخانه و اعضای ارکستر و خواننده به نمایش در می آمد.
رقصیدن یا حرکات موزون بر اساس فتوای روحانیون شیعه ممنوع است و به همین علت، همه حاضرین روی صندلی های خود نشسته بودند و فقط زمانی که طنین موسیقی به شدن آهنگین می شد، حضار دست های خود را به حرکت در می آوردند.
خسروی که ازدواج کرده در آهنگ فکر بکر خود می خواند :” بدجوری توی فکرم – دنبال فکر بکرم – میشه تو دل تو جا شم – تا همش با تو باشم. فقط عاشق توباشم – مگه می تونیم بگذریم از هم – پس بیا دستتو بذار تو دستم”.
دختران با صدای بلند فریاد می زدند دوستت داریم زانیار.
در یکی از سه ردیف جلوی سالن سه نفر که از قرار از اعضای یک خانواده بودند در تمام طول کنسرت اشک می ریختند. پس از پایان کنسرت به یکی از این سه نفر که خانم سالخورده ای بود و حضورش در چنین کنسرتی اندکی عجیب به نظر می رسید نزدیک شدم و علت را از او پرسیدم و متوجه شدم که امیر راد 24 ساله که طبل می زد پسر وی است.
علاقه پسر این خانم به موسیقی همواره در خانواده بحث بر انگیز بوده است. فریبا راد، مادر امیر راد همانند بسیاری از والدین ایرانی می خواسته است که پسرش پزشک یا مهندس شود. این خانم می گوید:” همواره به امیر می گفتیم که با این طبل ها داری وقت خودت را هدر می دهی”. علی راد ،همسر این خانم نیز با تکان دادن سر خود سخنان همسرش را تائید می کرد. “اما ما اشتباه می کردیم. او موفق شد و ما به او افتخار می کنیم”.
پیش از آغاز کنسرت، خسروی گفت چهار سال بود که حسرت به دل بودم، چون می دانستم که برگزاری کنسرت تقریباً ناممکن است.
وی گفت امیدوارم که همه خوانندگان زیر زمینی بتوانند کنسرت برگزار کنند. شاید ناگزیر باشیم مدتی صبر کنیم، اما چنین روزی فرا خواهد رسید.
انتهای پیام