آیا روحانی اصلاح طلب است؟
محمدآزاد جلالی زاده در یادداشتی برای انصاف نیوز نوشت:
یکی از ویژگیهای به نوعی ذاتی ما ایرانی جماعت که به بخش جدایی ناپذیری روانشناسی اجتماعی ما بدل شده و نسل به نسل توسط ژنهای نازنین ایرانی! منتقل شده و به ما نیز سرایت کرده است، تعارفات در حوزههای گوناگون و در لفافه سخن گفتن و در پستوی پنهان عمل کردن است و الحق و والانصاف در طول تاریخ خویش، نخواستهایم کسی از ذهاب و ذهب و مذهبمان بپرسد، هر چند که در اکثریت اوقات جریان حاکم قدرتمند در زمانهای مختلف و بنا به دلایل بسیار این حوزههای خصوصی را مورد پرسش و کنجگاویهای شدید قرار دادهاند.
الغرض؛
مدتی است که مستندی با عنوان “من روحانی هستم”، در جامعهی ما سر و صدایی بر پا کرده و موجبات هیاهوهایی برای هیچ شده است، میتوان ساخت و تبلیغ و پخش چنین مستندی را از زوایای گوناگون مورد توجه قرار داد و در مورد آن بسیار تحلیلهای امنیتی و غیر امنیتی گفت و نوشت، ولی من سر آن دارم که از جانبی دیگر موضوع را واکاوی کنم.
اگر اندکی ساده انگارانه و به قول عدهای خودمانی! بخواهیم چنین مستندی را بررسی کنیم، اولین مسالهای که به ذهن متبادر میشود اینست که سازندگان و حامیان این مجموعه بر آنند که روحانی را فردی امنیتی، سازشکار، وابسته به هاشمی، ضد امام و در یک نگاه کلی و عمومیتر “غیر اصلاح طلب” به مردمان معرفی کنند و این آخری نکتهی مهمی است که بایستی مورد مداقه قرار گیرد، چرا که تندروان بر آنند که بدنهی عمومی جامعه که سمت و سویی اصلاح طلبانه دارد را از روحانی برگردانند.
در اینجا سوال اصلی که پیش میآید و بایستی برای آن جوابی قانع کننده پیدا کرد آن است که بایستی بدون تعارف پرسید که آیا روحانی اصولاً اصلاح طلب محسوب می شود؟ و نکتهی مهمتر آنکه بایستی بدون تعارفات و در لفافه سخن گفتنهای معمول ایرانی جماعت به این پرسش جواب داد.
در زمان تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، فضا به سمتی پیش رفت که برای گذار از بحران “احمدی نژادی”، و جلوگیری از بروز بحران “جلیلی”، پس از کنار رفتن عارف با توصیهی بزرگان اصلاحات، نیروهای اصلاح طلب چنان شتابان به سوی ستادهای روحانی شتافتند و چنان از روحانی و تدبیر و امید گفتند که همگان را باور بر آن شد که روحانی، اصلاح طلبترین اصلاح طلبان است و حتی عدهای برای نشان دادن اصلاح طلبی روحانی، رنگهای اصلاح طلبی عارف را با کمرنگ کنندههای ویژهای! دستکاری کردند!
اگر بخواهیم بدون تعارف و رودربایستی جواب مساله را بدهیم با نگاهی به سوابق جناب آقای روحانی، میشود دانست که مواردی که در مستند آمده – هر چند که به صورت گزینشی مورد استفادهی ابزاری قرار گرفته – تا حد زیادی درست است، با رجوع به حافظهی تاریخی و آثار مکتوب میتوان پی برد که، روحانی فردی بود که در دوران مجلس پنجم، حتی از صحبت کردن با نمایندگان کرد و اهل سنت ابا میورزید و در کل به شدت از جریان چپ گریزان بود؛ روحانی موافق شعار و گزارهی مرگ بر آمریکا و وابستهی نگاه و تفکرات جامعهی روحانیت مبارز بود، روحانی همان فردی بود که عکسش برای کارزار انتخاباتی مجلس همراه عدهای بود که محمود احمدینژاد، خود را بدانها سپرده بود.
اما … بنا به اصل مشهور در فضای سیاسی و اجتماعی ایران معاصر مبنی بر اینکه “میزان حال فعلی افراد است” ، میتوان گفت که: روحانی از بسیاری از ایدهها و آرمانهای گذشتهی خود عبور کرده و دیگر بدانها دلبستگی ندارد و نوعی تفکر رفرمیستی در او شکل گرفته، میداند که برای نجات ایران و ایرانی از این وضعیت بحرانی، نگاهی دوباره به آرا و افکار و تغییر آنها و بالتبع دگرگون کردن عملکردها ضروری است و این به نوبهی خود امر بسیار مبارکی است.
ولی نکتهای که میخواهم بر آن پافشاری کنم آن است که بر خلاف بسیاری، به جد معتقدم که روحانی و تیم همراهش “اصلاح طلب” نیستند، همان گونه که اعوان و انصار هاشمی “اصلاح طلب” نیستند، اصلاح طلبی چهارچوب و قالب و گفتمان خاص خود را دارد و اصلاح طلب تعریف ویژهی خود را میطلبد، همانطور که خود نیز چنین ادعایی نداشته و خط فکری مختص خود را داشته و تبلیغ کرده اند.
لیکن، امر مطرح شده در بالا بدان معنا نیست که جریان اصلاح طلبی، دست از حمایت روحانی و برنامههایش بر دارد، به جد معتقدم که جریان اصلاح طلبی و اصلاح طلبان بایستی از هیچگونه کمک و یاری فکری و عملکردی دولت دریغ نکنند و تا آنجا که میتواند به برنامههای تدبیریان و امیدورزان یاری رساند، همانگونه که در ایام انتخابات با همهی توان به یاری روحانی و برنامههایش شتافتند.
و در نهایت بر این باورم که مستند “من روحانی هستم” بر خلاف نظر سازندگان، در نهایت به نفع وجهی عمومی روحانی در ایران خواهد بود.
انتهای پیام