خرید تور نوروزی

میانِ مسجد و میخانه راهی است!

«حسین دهباشی» که در زمان دانشجویی همزمان در انجمن اسلامی و بسیج عضو بوده و در سال 92 با کارگردانی یکی از فیلم‌های تبلیغاتی ستاد انتخاباتی روحانی به شهرت رسید و پس از مدتی عضویت در هیات مدیره‌ی منطقه آزاد کیش در دولت اول روحانی، به مخالفت با آن دولت تغییر مسیر داد، در یادداشتی جدید نوشت: «نگارنده به همه‌ی جناح‌های مرسوم و موجود بدبین است!»

به گزارش انصاف نیوز، آقای دهباشی در یادداشتی تلگرامی با عنوان «میانِ مسجد و میخانه راهی است!» نوشت:

الف: نگارنده به همه جناح‌های مرسوم و موجود بدبین است! اشکالی که ندارد، دارد؟ دیگر نمی‌خواهد و اصلاً نمی‌تواند در سعیِ میانِ بد و بدتر عُمرِ خود را تلف کند. این دسته را سرِ همان کرباسی می‌بیند که دسته‌جاتِ دیگر ته‌اش است و… برعکس. این از این.

ب: سال‌ها است که حضرات بر سر و کلّه هم می‌زنند. شکمشان سیری ندارد بر سرِ سُفره انقلاب. اما آخرش در بساط آشتی‌کنان‌ها و مهمانی‌هایشان، به ریشِ نداشته آن‌هایی که برایشان هزینه داده‌اند، ستاره‌دار شده‌اند، ناسزا شنیده‌اند، از درس و عشق و زندگی افتاده‌اند… خندیده و عرض خود برده و زحمت ما می‌دارند… آخر نسلِ نو چه نذری دارد که مدام نردبان‌شان شود؟

وقتی از اصلاح‌طلبان تا اصولگرایان و از نهضت آزادی تا سلطنت‌طلبان و از به اصطلاح مجاهدین گرفته تا خداناباورانِ مثلاً روشنفکر همگی بابابزرگ‌هایی شده‌اند با گوش‌هایی سنگین و چشمانی کم‌سو که نسبت به فهم وقایع و حقایق ایران و جهان مصونیت پیدا گرده‌اند، نسل بعدی چرا نباید مستقل شود و از آن‌ها دل ببرد؟

ج: رفقای اصلاح‌طلب انگار نمی‌خواهند شانه بدهند زیر بار فقر و بیکاری و فامیل‌بازی و مسوولیت ناکارآمدی دولت و مجلسی که خود بر سر کار آورده‌اند و تا ابد بسنده می‌کنند به سیاه‌نمایی همه میراثِ دولتِ گذشته و دُرشت‌نمایی اشکالات شورای نگهبان و قوای مسلح و عدلیه و… غیره.

دوستان اصولگرا نیز مستحضر نیستند که حالا هر چقدر هم دولت فعلی و شهرداری تهران و… مایه‌ی دلسردی یاران و سبدآرای خود شوند، الزاماً به معنی گرایش جامعه به ایشان نیست و صلا اقبال عمومی مثل الاکلنگ نیست که اگر یک‌طرف پایین رفت، سوی دیگر حتماً بلند شود.

بزرگان جناحین گویا در جریان نیستند که مردم معمولی از هردوتایشان دلخور و دلزده‌اند!

د: و آیا هیچ چاره‌ای نیست؟ طبعاً منظور نگارنده غیر از علاج حضرت ملک‌الموت است که بالاخره و به آهستگی آقایان را از اسبِ چموشِ سیاست پیاده می‌کند و این اقبال بد که به سرعت جایشان با آقازادگانی از جنس خود پُر می‌شود. عرض این است که نسلِ نو هیچ نمی‌تواند بکند در تسریع این روند کند انتقال قدرت؟

آیا اینکه اقلیتِ سران هر دو جناحِ به انتهای پرتگاهِ کهنسالی، ناتوانی، ناخوشنامی، ناکارآمدی، ناسلامتی و گاه نادانی رسیده‌اند، یعنی اکثریت مردم نیز دل ببازد و زانوی غم بغل کرده و کنار بکشند؟ مسلماً نه!

ه: غروب آفتابِ پیشنیان، سحرگاه طلوع نسلی جوان، سالم، مستقل، متخصص و میهن‌دوست است.

دانشجویان اگر قید تقسیم‌بندی‌های موجود را زده و دست در دست همدیگر نهند کاری می‌کنند کارستان. واقع‌بین اگر باشیم به روشنی می‌بینیم که شایستگی علمی و نقدپذیر و روحیه‌ی اخلاقی و میهن‌دوستانه‌ی هرکدام از تشکلات دانشجویی از بسیج و جامعه اسلامی گرفته تا انجمن اسلامی و کانون‌های فرهنگی و هنری و تا دانشجویان فعال اما مستقل، خیلی بیشتر به‌هم نزدیک‌تر است و می‌تواند باعث آرامش و وحدت و پیشرفت جامعه شود تا تقلید کورکورانه از گروه‌های مرجع‌شان در خارج از دانشگاه که گاه برای دستمال پیروزی در یک انتخابات، قیصریه‌ی کشور را به آتش می‌کشند. جُز این است؟

اما چرا برنامه‌های مشترک بین گروه‌هایی با سلایق سیاسی یا فرهنگی مختلف این‌قدر در دانشگاه‌ها کم است؟ چرا برنامه‌های هم را تحریم می‌کنند؟ چرا به‌جای چوب لای چرخ یکدیگر گذاشتن، دست‌کم هفته‌ای یکبار جلسه شورای هماهنگی با هم ندارند؟ امور صنفی از مساله‌ی غذای سلف گرفته تا کمبودهای خوابگاه‌ها و از پیدا کردن کار پاره‌وقت دانشجویی تا مطالبات مشترک از مقامات ملی و محلی مگر اولویت همه‌شان نیست؟ گمان نمی‌کنند وقتی بین خودشان تفرقه است، مدام مورد سوءاستفاده دیگران واقع می‌شوند و فوق‌فوق‌اش پیاده‌نظامِ بی‌جیره و مواجب و پوسترچسبانِ این و آن؟

و: اما و هزار اما آیا حواس‌مان هست که علیرغم همه انتقادات، نقداً تنها آدم خوشبین و حامی حضور جوانان سالم و درس‌خوانده در ساختار مدیریت ارشد ایران همین رهبری فعلی است؟ و این فرصت ابدی نیست؟ حالا تو بگو پس از ۱۲۰ سال،… آخرش چه؟

نگاهی کنیم به رفتار حضراتی از حالا سودای رهبری دارند و روزی برای رأی آوردن در انتخابات فرمان را چون منتهی‌الیه مخالفان نظام به چپ چرخانده و فردایش برای به دست‌آوردن دل نهادهای غیر انتخابی نهایت راست‌روی را داشته و پیرترین کابینه ایران از صدر مشروطیت تاکنون را میدان می‌دهند. وحشتمان نمی‌گیرد؟

به هرحال از فضا که قرار نیست شخصی به جایگزینی هبوط کند. در چشم‌انداز مسوولیت هرکدام از گزینه‌های رهبری آتی، چه تضمینی است که مثل رفتار الان‌شان از اساس نسل بعد را داخل آدم حساب کنند یا نکنند؟ بهتر نیست تا دیر نشده و عالی‌ترین مقام کشور حمایت می‌کند از تحولات بنیادین و جوان‌گرایی و شایسته‌سالاری، با کهن‌سال‌سالاری خداحافظی شود؟

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. آقای دهباشی شمائی؟! جدی جدی خودتی!؟ باورم بشه؟ جل الخالق! دیروز کجا بودی ، الان چی میگی، فردا…اوووه مثل اینکه من گیجم!!

    12
  2. من قبلا درباره یکی از هم قماشانش گفته ام بعضی قهرمان بالانس ومعلق زذنند گهگاهی هم جای دوست ودشمن را نشان میدهند.

  3. برادر! نمی دانم چی می شه که همه را با هم قاطی می کنی!!؟ بله! فرصت طلب توی هر گروهی هست! نجیب و نانجیب هست! سواستفاده کن هست! ولی …
    عالم و آدم بسیج شدند تا آقای احمدی نژادی رای بیاورد و بعد هم بگویند اشتباه کردیم!
    بابا! مرحوم هاشمی با اون اشرافیت و بی بصیرتی اش! فهمید وعالمانی که می گویند جنسی از جنس خودشان از سوی خدا انتخاب شده، نفهیمدند!؟
    نهضت آزادی که اصلا داخل آدم حسابش نکردند! ولی آیا همه زیر مجموعه اشان را گول زدند؟ آیاد تاج زاده هزینه نداد؟ بهزاد نبوی نداد؟ انتخابات تمام نشده بود[…]
    امروز یک فرماندار با تدبیر می خواهی توی شهرستانمان انتخاب کنی، کلی آدم دارند که[…] و … غیره را تحریک می کنند، نامه می دهند که برگزیده نشه!!چرا؟! چون آدم مجیزه گوی آن ها حاکم باشد که هیچ نسبتی روی کاغذ با تدبیر و امید نداره ، چه برسد در عمل !
    تجریه ی احمدی نژاد برا ی تدبر و عبرت گیری برا ی همه ی نسل هامان کافیه! خدا کند که پندگیری باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا