احزاب و نقصهای کارکردی آنها در ایران
/ یادداشت /
«روح الله سوری»، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نقصهای کارکردی و چالشهای پیش روی احزاب در ایران را ارزیابی کرد. متن این یادداشت در پی میآید:
اگر بخواهیم تعریفی ساده از حزب ارایه دهیم، میتوان گفت که حزب نهادی است تأسیسی جهت کسب قدرت از طریق انتخابات. در واقع مهمترین و اصلیترین هدف و کارکرد حزب مطابق با این تعریف را باید کسب قدرت به حساب آورد اما معمولاً درکنار این کارکرد اصلی، نقشهای دیگری نیز برای احزاب در نظرگرفته میشود که از جمله این نقشها میتوان به مواردی همچون نمایندگی، تربیت نخبگان و تجمیع منافع اشاره کرد.
احزاب در واقع از یکسو وسیلهای برای بیان نظرات اعضای خود و همچنین رأی دهندگان میباشند و از سویی دیگر نیز نقش حایز اهمیتی در تربیت نیروی سیاسی جهت در دست گرفتن قدرت دارند. در این میان، تجمیع منافع و اهداف را هم باید یکی از کارکردهای مهم احزاب به حساب آورد. احزاب از طریق تجمیع منافع نقش موثری در سازماندهی و منطقی نمودن خواستهها ایفا میکنند. اگر جامعه را مجموعهای از مطالبات و خواستهها در سطوح فردی و گروهی در نظر بگیریم در نبود احزاب، جهتگیری و نحوهی طرح این مطالبات به دلیل عدم وجود امکان مناسب برای طرح آنها در قالبهای عقلانی به گونهای خواهد بود که نتیجه آن میتواند به تهدید ثبات سیاسی جوامع بیانجامد. بدین ترتیب یکی از مهمترین دستاوردهای احزاب برای نظامهای سیاسی را باید تأمین ثبات سیاسی از رهگذر منطقی کردن طرح مطالبات با استفاده از روندهای دموکراتیک در نظر گرفت.
آنچه بهطور معمول در نظامهای حزبی مشاهده میشود برآمدن کاندیداها از طریق سازوکارهای داخلی احزاب و ارایهی برنامه و در معرض رأی قرار دادن این برنامهها از سوی احزاب است. به همین خاطر وجود یک چنین شفافیتی در معرفی کاندیداها و برنامهها از جانب احزاب منجر به آن خواهد شدکه اولاً مسوولیت برنامههای ارایه داده شده و اقدامات صورت گرفته شده بر عهدهی حزب پیروز در انتخابات باشد و ثانیاً در پایان کار هم رأی دهندگان مجدداً از طریق انتخابات قادر به ارایهی نظر و دیدگاه خود راجع به میزان موفقیت حزب در تأمین اهداف مورد انتظار خود و مهمتر از آن تصمیمگیری راجع به تداوم یا عدم تداوم تصاحب قدرت توسط آن حزب باشند.
در نظام سیاسی ایران نیز پس از انقلاب به دنبال ایجاد نظام انتخاباتی برای انتخاب روسای جمهور و نمایندگان مجلس شاهد حضور احزاب و گروههای سیاسی در فرایند انتخابات هستیم. به نظر میرسد که حضور احزاب در فضای سیاسی ایران با مشکلاتی مواجه باشد که این مشکلات را میتوان در دو مقولهی موانع شکلگیری نظام حزبی و همچنین وجود برخی نقصها در کارکرد و اهداف احزاب تقسیم بندی کرد که در ادامه سعی میشود بهطور مختصر به این دو موضوع پرداخته شود.
1- موانع موجود در مسیر حضور احزاب
حضور احزاب در ایران همواره با موانع متعددی روبرو بوده است که میتوان این موانع را تحت سه عنوان کلی موانع سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دستهبندی کرد. آنچه در زمینهی عوامل سیاسی میتوان گفت این است که سابقهی طولانی نظام غیرمشارکتی در ایران، یکی از مهمترین موانع در مسیر تشکیل احزاب و قرار گرفتن آنها در جایگاه مورد انتظار است. از طرفی هم وضعیت اقتصادی و نوع نظام اقتصادی از دیگر عواملی است که بیتردید نقش آن در عدم شکلگیری نظام حزبی در ایران کمتر از عامل سیاسی نیست. اقتصاد دولتی و مبتنی بر فروش نفت در ایران منجر به شکلگیری شرایطی شده است که تحت آن شرایط شاهد وابستگی مردم به دولت به عنوان نهادی تقسیم کننده و تأمین کننده هستیم. از طرفی نیز به پایین بودن رشد اقتصادی و بالا بودن نرخ بیکاری و تورم به عنوان مانعی مهم در رشد طبقهی متوسط و همچنین عاملی در تقویت دغدغههای معیشتی نزد بخشهای وسیعی از جمعیت ایران میتوان اشاره کرد که این عوامل در مجموع منجر به بزرگ شدن دولت و در مقابل ضعیف شدن جامعهی مدنی و نهایتاً تضعیف احزاب در ایران شده است.
در کنار عامل اقتصادی و سیاسی به عنوان دو مانع مهم، عامل فرهنگی نیز یکی دیگر از موانع مهم بر سر راه تحزب در ایران است که البته خود بی تأثیر از عوامل سیاسی و اقتصادی نیست. آنچه در ارتباط با مانع فرهنگی میتوان به آن اشاره کرد این است که وجود نوعی نگاه منفی در میان بخشهای زیادی از مردم نسبت به حزب و فعالیت حزبی و همچنین ضعیف بودن روحیهی کار جمعی، از جمله مهمترین علتهایی هستند که در بخش موانع فرهنگی وجود دارد.
2- نقصهای کارکردی احزاب حاضر در فضای سیاسی ایران
موضوع دیگری که در ارتباط با جایگاه احزاب در ایران لازم است مورد توجه قرار گیرد نحوهی مشارکت احزاب در انتخابات و مشکلاتی است که در این رابطه گریبان گیر احزاب در ایران است. در واقع نوع مشارکت احزاب ایران در انتخابات به گونهای است که منجر به آن شده است که دو کارکرد مهم احزاب یعنی کسب قدرت و مسوولیتپذیری با نقصها و مشکلاتی مواجه باشد. در ارتباط با موضوع مسوولیتپذیری باید گفت که این مساله علیرغم وجود گروهها و احزاب سیاسی و حتی فعال بودن و درگیر بودن جدی آنها در انتخابات متاسفانه به دلیل آنچه که میتوان آن را مشارکت ناقص احزاب در انتخابات نامید شاهد شکلگیری چیزی تحت عنوان مسولیتپذیری و پاسخگویی نیستیم.
آنچه در فرآیند مشارکت احزاب در انتخابات ایران شاهد هستیم وجود یک سیکل ناقص انتخاباتی است. به عبارت بهتر کارکرد احزاب در انتخابات ایران منحصر به ارایهی لیست و حمایت از برخی کاندیداها است بدون آنکه شاهد مراحل قبلی آن یعنی برآمدن کاندیداها از طریق رقابتهای درون حزبی و همچنین ارایهی برنامهی مشخص از سوی احزاب باشیم. در نگاه رأی دهندگان نیز اگرچه حزب و گروهی که کاندیدا به آن متعلق است یا مورد حمایت آن است ممکن است مورد توجه قرارگیرد اما به دلیل اینکه رأی دهندگان رأی خود را به نام اشخاص در صندوق میریزند و نه احزاب، نتیجتاً نیز از نگاه آنها این اشخاص هستند که به جای احزاب مسوول ارایهی برنامه و تحقق آن به حساب خواهند آمد، چنین وضعیتی باعث میشود که در فضای سیاسی ایران نتوان شاهد حضور یک ساختار و نهاد ثابت و پایدار به منظور پاسخگو بودن در برابر عملکرد خود باشیم.
مسالهی مهم دیگری که لازم است به آن اشاره شود، موضوع چگونگی دست یابی احزاب به قدرت است. تصاحب قدرت توسط حزب پیروز معمولاً در نظامهای پارلمانی به میزان زیادی ملموس و عملی است. در نظامهای ریاستی نیز که شاهد تفکیک قوا هستیم، تقسیم قدرت بهصورت دستیابی احزاب به بخشهای مختلف قدرت (قوای مقننه و اجرایی) از طریق انتخابات شکل میگیرد. اما در نظام سیاسی ایران که در واقع نه میتوان آنرا جزو نظامهای پارلمانی تقسیمبندی کرد و نه میتوان آن را ریاستی و یا حتی نیمه ریاستی به حساب آورد، نوع حضور احزاب در انتخابات به گونهای است که حتی در صورت پیروز شدن کاندیدای مورد حمایت یک حزب، به دلایل مختلف از جمله غلبهی فعالیت جبههای و مسایل دیگر که موضوع بحث این مطلب نیست، شاهد تصاحب قدرت توسط حزب پیروز نیستیم. در واقع اکتساب قدرت در ایران پس از انتخابات به هیچ عنوان تابع الزامات نظام حزبی نیست و فرد پیروز در انتخابات، فارغ از حزبی بودن یا نبودن خود و بدون توجه به حمایت یک حزب خاص از خود، میتواند به تشکیل دولت مباردت ورزد. بدین ترتیب میتوان گفت که سازوکارهای تصاحب قدرت در یک نظام حزبی و سازوکارهای تشکیل دولت در ایران از یک همخوانی حداقلی نیز برخوردار نیستند.
نتیجهی مشارکت ناقص احزاب در انتخابات ایران یعنی عدم شرکت احزاب در انتخابات از جایگاه حزبی، عدم دستیابی به قدرت پس از پیروز شدن کاندیدای مورد حمایت خود مطابق با آنچه در نظامهای حزبی مشاهده میشود و عدم مسولیت پذیری و پاسخگویی احزاب در برابر عملکرد خود، در نهایت باعث ایجاد حس عدم اعتماد در میان رأی داهندگان نسبت به نهاد انتخابات و نظام سیاسی میشود که این مساله را میبایست به عنوان مهمترین آسیبی درنظر گرفت که در دراز مدت میتواند متوجه فضای سیاسی و اجتماعی ایران شود. به همین منظور به نظر میرسد که پیدا شدن راه حل مناسب برای تقویت احزاب و رفع نقصهای کارکردی آن ضرورتی فوری برای نظام سیاسی ایران باشد که در این بین گسترش احزاب از طریق عضوگیری، تربیت نیروی سیاسی مناسب و حضور در انتخابات از جایگاه حزبی از جمله مواردی هستند که نیازمند توجه بیشتر از سوی احزاب است.
عبور دو جریان اصلی سیاسی کشور یعنی اصولگرایان و اصلاح طلبان از تکثر تشکیلاتی کنونی به سمت تشکیل دو حزب گسترده که هر کدام بتواند تمام یا اکثر بخشهای مرتبط با خود را در درون یک حزب تجمیع نماید، میتواند به عنوان یک نقطهی آغازین، نقش حایز اهمیتی در مسیر تقویت احزاب در ایران و اجرایی شدن الزامات نظامهای حزبی ایفا نماید که البته این موضوع خود نیازمند توافق و اجماع میان نخبگان هر دو جریان سیاسی بر مشروعیت دادن به قواعد بازی و اولویت دادن منافع ملی بر منافع گروهی است.
انتهای پیام