6 ضلع به نام برند اصولگرا
آرمان ـ میثم سعادت: هر کنش سیاسی، بدون شک در جریانات سیاسی فعال در کشور نیز تاثیرگذار خواهد بود. چه در سال 76 که با پیروزی خاتمی جریانات جدیدی با عنوان اصلاحطلب از دل جریان چپ متولد شد و چه سال84 به بعد که بعد از پیروزی احمدینژاد، جریان جدیدی به نام اصولگرایی پا به عرصه فعالیت سیاسی گذاشت. با این حال انتخابات سال 92، اگرچه نوید تولد یک جریان اعتدال گرا را در کشور میدهد، از سویی دیگر پایانی بر دوران اصولگرایان در کشور خواهد بود. اختلافات جدی نزدیک به سی کاندیدای بالقوه انتخابات ریاستجمهوری و اختلاف چهار کاندیدای بالفعل این جریان در انتخابات ریاستجمهوری سال 92، گواهی بر این بود که افرادی که تا دیروز خود را «اصولگرا» میخواندند دیگر امکان حضور در عرصه سیاسی کشور را زیر یک پرچم نخواهند داشت. با این حال ساختار سنتی این جریانات به گونهای است که برای معرفی آنها باید به پدرخواندهها یا نمادهای سیاسی این جریانات بپردازیم. جدول زیر موضع سیاسی شش جریان اصلی که خود را اصولگرا میدانند در سه انتخابات گذشته نشان میدهد:
حزب سردار
ائتلاف آبادانی و پیشرفت: «محمد باقر قالیباف» به مرور بدل به یکی از چهرههای تاثیرگذار در سیاست ایران شده است. وقتی رئیس وقت نیروی انتظامی در سال 84 وارد عرصه رقابت انتخابات شد، حامیان سردار با تاسی از صحبتهای رهبری ائتلاف «اصولگرایان اصلاحطلب» را برای حامیان خود انتخاب کرد و در سال 92 نیز باز بر اساس گفتاری دیگر از رهبرمعظم انقلاب عنوان «آبادگران جهادی» را عنوان ائتلاف خود کردند. این تشکیلات سیاسی سابقه سیاسی قبل از انتخابات 84 نداشته است. اما در سالهای ریاستجمهوری احمدینژاد در قالب یک منتقد از همان روز اول در برابر وی قرار گرفت. این گروهها سعی دارند در عرصه فرهنگی نیز با برقراری ارتباط با هنرمندان و ورزشکاران، چهره جوان پسندی از خود ارائه دهند و بین خود و نیروهای تندروی اصولگرا خطکشی کنند. قالیباف سعی کرده در شهرداری متحدانی برای خود دست و پا کند. با این حال این جریان سیاسی را باید جریانی فاقد راهبرد مشخص، چه در مسائل فکری و چه در مسائل اقتصادی و سیاست بینالملل به شمار آورد. قالیباف که یک بار نامش در کنار چند فرمانده سپاه به عنوان منتقد سیاستهای دولت خاتمی منتشر شده بود، هیچ گاه از عملکرد خود ابراز رضایت نکرده است. جریان قالیباف به خاطر ماهیت خاصی که دارد توانایی ائتلاف با هر یک از گروههای سیاسی اصولگرا (به شرط حمایت از قالیباف) را دارد.
حزب و اعتدال
تا قبل از انتخابات سال 92، جامعتین در کنار موتلفه به عنوان اصولگرای سنتی شناخته میشدند. با این حال این انتخابات نشان داد که این تشکیلات را نمیتوان یک جریان سیاسی به معنای کلاسیک آن شناخت. تشتت آرا در میان اعضای این احزاب به قدری زیاد بود که رسما این تشکیلات تاثیرگذاری خود را بر انتخابات از دست داد. بعد از وفات حبیب ا… عسگراولادی، اینک چهرههای جوانتری از این جریان در عرصه سیاسی حضور دارند. افراد نزدیک به این گرایش که روزگاری به عنوان جناح راست دولت هاشمی معرفی میشدند این روزها نیز نزدیکترین طیف از بین اصولگرایان به دولت روحانی به شمار میروند و برخلاف حامیان قالیباف از اندیشه سیاسی و اقتصادی مشخصی بهره میبرند. این طیف تنها گروهی است که میتواند ادعا کند هیچ تاثیری در پیروزی احمدینژاد در انتخابات 84 و 88 نداشته است گرچه اختلافات درونی و پیر شدن اعضای قدیمی سبب شده آنها در مسائل دیگر نیز قدرت تاثیرگذاری خود را از دست بدهند و بیشتر نظارهگر سیاست باشند تا بازیگر آن. این گروه به خاطر تفکرات اقتصادی خود امکان نزدیکی به جبهه پایداری و جریان دولت بهار را ندارد اما ائتلاف آن با دیگر گروههای اصولگرا دور از ذهن نیست.
حزب و اقتصاد
محسن رضایی نیز در همان مسیر قالیباف حرکت میکند. سرداران سابق که اینک در قامت یک سیاستمدار لقب «دکتر» را گرفته اند. محسن رضایی تنها کاندیدایی بود که توانست در برخی استانها آرایی بیشتر از آقای رئیسجمهور کسب کند. از سویی دیگر وی به جای ورود به مسائل اجرایی، در قالب یک نظریه پرداز حاضر شد و درباره اقتصاد و فرهنگ نظریاتی داد که وی را نسبت به دیگر جریانات اصولگرایی متمایز کرده است. اصرار زیاد محسن رضایی برای ریاست بر قوه مجریه او را همیشه در صدر اخبار نگه داشته است. محسن رضایی امروز در جایگاهی قرار دارد که احتمال ائتلاف او با دیگر جریانات اصولگرایی وجود ندارد.
حزب اخراجیها
نیروهای تندرویی که در دهه هفتاد علیه هاشمی و خاتمی اعتراض میکردند و هیچوقت جدی گرفته نمیشدند، به یکباره در دولت احمدینژاد ارج و قرب یافتند. احمدینژاد که سعی کرده بود در دولت خود به همه گروههای سیاسی توجه کند، چند وزارتخانه حساس را به افراد این طیف داد. «قهر یازده روزه» این افراد را از دولت دلسرد کرد تا اینبار در تشکیلاتی به نام جبهه پایداری متحد شوند. نیروهای تند اصولگرا با روی کار آمدن دولت جدید سعی کردند در صف اول منتقدان دولت قرار گیرند. وجه تمایز این گروهها با دیگر تشکیلات سیاسی اصولگرایان هجمه به آیتا… هاشمی است و این نیروها حیات سیاسی خود را در مخالفت با رفتارهای سیاسی هاشمی، چه در عرصه سیاسی و چه در اقتصاد و چه در فرهنگ میدانند. این گروه که نزدیکی فکری با موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) دارند قویترین تشکیلات را در نسل جدید اصولگرایان دارد. این جبهه امکان ائتلاف با دولت بهار و جمعیت ایثارگران را بیش از گروههای دیگر دارد.
حزب دولت قبل!
اگر دولت روحانی در عمل به برنامههای خود موفق باشد جریان حامی احمدی نژاد به مرور از عرصه سیاسی حذف خواهند شد. اختلافات سیاسی رئیسجمهور پیشین سبب شده این تشکیلات تشکیلاتی یک نفره و معطوف به محمود احمدینژاد باشد. مشایی ایدئولوگ این جریان است گرچه صحبتهایی که میکند بیش از آنکه برخاسته از نظریات سیاسی باشد، برخاسته از حس شهرت طلبی است. این جریان نزدیکی فکری را با جبهه پایداری دارد اما ممکن است با جریان قالیباف نیز ائتلاف کند.
حزب سایه!
چند سال پیش یکی از رسانههای نزدیک به موتلفه آنها را سازمان مجاهدینی در دل اصولگرایان معرفی کرده بود. «جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی» تشکیلاتی کم تعداد اما با نفوذ در جمع اصولگرایان. اگر جبهه پایداری هویت خود را با انتقاد از هاشمی تعریف کرده، اعضای جمعیت ایثارگران حیات سیاسی را مدیون حمله به سید محمد خاتمی و دوران هشت ساله اصلاحات تعریف میکنند. جمعیت ایثارگران در نظر اختلافی با جبهه پایداری ندارد با این وجود افراد این طیف سعی کردهاند با تاسیس احزاب و رسانههای متعدد قدرت نفوذ خود را در بین احزاب اصولگرا بالا ببرند. با اینکه امروز در صف اول منتقدان دولت قرار دارند اما بعید نیست سال آینده به خاطر حضور پررنگتر در مجلس با همه جریانات سیاسی گفته شده ائتلاف کنند با این حال ائتلاف آنها با جریان «دولت بهار» بعید به نظر میرسد چرا که نزدیکان احمدینژاد را مانع ا