مصائب «وزیر ارشاد» بودن / امیر ابتهاج
امیر ابتهاج در یادداشتی که به انصاف ارسال کرده، نوشت:
حقیقتا پذیرفتن تصدی گری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران در دولت روحانی، یکی از سخت ترین کارهای دنیاست. این را از همان ابتدا هم می شد حدس زد. مشخص بود که تندرویان از همان ابتدا همه ی تلاش خود را برای عدم موفقیت دولت منتخب دکتر روحانی به کار خواهد گرفت. پروژه ی تندروها مانند پروژه ی مقابله با دولت خاتمی بود، یعنی آنچه در دولت های هفتم و هشتم انجام دادند: مقابله با وزارت ارشاد، مقابله با برنامه های فرهنگی دولت و ایجاد جبهه ای فرهنگی متشکل از همه ی عناصر گروه های خودی.
واقعیت این است که جناب آقای جنتی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، تا این لحظه اقدام اصلاح گرایانه ی خیلی مهمی، مانند آنچه همتایش در دولت خاتمی، عطا الله مهاجرانی انجام داد، انجام نداده و اتفاقا خیلی محافظه کارانه و اعتدال گرایانه پیش رفته است. توقیف روزنامه هایی مانند بهار، آسمان و همین اواخر روزنامه ی قانون و مجوز ندادن به روزنامه های نشاط و هم میهن گواه این مدعاست.
در واقع سیاست آقای جنتی و تیمش در وزارت ارشاد حساسیت زدایی در مساله ی فرهنگ و هنر کشور بوده است و اینکه بهانه ای به دست بخش رادیکال جناح راست ندهند. پس چرا باید بخشی از این جناح از شرایط فرهنگی جامعه ابراز نگرانی شدید کند و مرتبا پیغام بفرستند برای وزیر ارشاد که مبادا به سرنوشت مهاجرانی گرفتار شود و از این قبیل موارد. پاسخ را در چند بند به طور خلاصه و مختصر می توان گفت:
1 – هدف چیز دیگریست! هدف جناح راست رادیکال، نه وزارت ارشاد و نه علی جنتی که ضربه زدن به دولت روحانی است. راست رادیکال برای ضربه زدن به دولت خاتمی و ناکارامد جلوه دادن دولت وقت هم، دقیقا همین پروژه را اجرا کرد: مقابله با سیاست های فرهنگی دولت. آنها، دولت خاتمی و وزیر لیبرالش، مهاجرانی، را اباحه گر، ضد دین و غرب زده معرفی کردند و در مقابل آن جبهه ای گرفتند که از ارزش های مد نظر این جریان دفاع می کرد. ارزش هایی که توسط رهبران جریانی موسوم به انصار حزب الله تئوریزه می شد. نتیجه آن شد که با اینکه وزیر ارشاد وقت استعفا داد و رفت ولی ضربه ای که دولت خاتمی از آن خورد (به ویژه در قضیه ی تحصن در حوزه علمیه قم) بسیار بیشتر بود و اتفاقا جناح راست رادیکال هم دقیقا همین را می خواست: ضربه زنی به دولت از ناحیه ی فرهنگی. آنها قبلا هم یکبار دیگر نیز، و در دولت هاشمی با همین حربه، خود خاتمی را از وزارت ارشاد به پایین کشیده بودند. حربه ای که در دولت هاشمی و خاتمی بر سر خاتمی و مهاجرانی اجرا شد، حالا چرا نباید در دولت روحانی بر سر علی جنتی اجرا شود؟ حربه ای که البته در آن خاتمی و مهاجرانی بهانه بودند و هدف آن انتقام و تسویه حساب از دولت های هاشمی و خاتمی بود.
2 – کارنامه ی مهاجرانی و جنتی را که در اجرای برنامه های اصلاح گرایانه ی فرهنگی (لیبرالیزاسیون فرهنگی) مرور می کنیم به هیچ وجه قابل قیاس نیستند: بهار مطبوعات حد فاصل سال های 76 تا 79 و آزادی بیانی که در دوران وزارت مهاجرانی، به لطف تساهل و تسامحی که شعار وزیر ارشاد وقت بود، رقم خورد، به هیچ عنوان با وضعیت فعلی مطبوعات در دوران وزارت جنتی قابل مقایسه نیست. حتی هنوز انجمن صنفی روزنامه نگاران باز و احیا نشده است. هنوز بسیاری از انتشاراتی ها حق حضور در نمایشگاه کتاب را ندارند، وضعیت نشر کتاب و تنوع و تکثر آنها از حیث عناوین، وضع سانسور آثار فرهنگی مانند کتاب ها، فیلم ها و … در این دوران با دوران اصلاحات قابل مقایسه نیستند.
با این همه چرا اصرار است که جناح راست رادیکال، جنتی را “مهاجرانی دوم” معرفی کند و سعی کند این طور القا کند که جنتی همان راه مهاجرانی را می رود. با نگاهی به تیتر روزنامه های این جناح مانند روزنامه ی جوان یا نشریه ی رمز عبور و یا سایت ها و خبرگزاری های منتسب به این جریان، می توان رد پایی از این القائات را مشاهده کرد. پروژه ای که جناح راست رادیکال پی گیری می کند پروژه ای است خطی که فرمول ساده ای دارد: “مهاجرانیزاسیون جنتی”، تخریب وزارت ارشاد و سپس تخریب دولت روحانی به عنوان دولتی اباحه گر، لیبرال و به تعبیر راست رادیکال یعنی غرب زده، ناتوان از دفاع از آرمان ها و ارزش های انقلاب اسلامی و … معرفی می شود و خب پیداست دولتی که توان مقابله با تهاجم فرهنگی را ندارد و در مقابل غرب کاملا ضعیف و تسلیم شده است در سیاست خارجی و داخلی اش چگونه رفتار می کند!
حتی تندروها برای مسموم جلوه دادن فضای فرهنگی کشور و ناتوانی دولت در رفع آن، در حرکتی کاملا غیر قانونی ولی معنا دار اقدام به برپایی تظاهراتی هر اندازه کوچک و محدود در اعتراض به وضعیت حجاب برگزار می کنند که این طور القا شود فرهنگ ایران در دوران ریاست جمهوری روحانی روزهای “غم انگیزی” را پشت سر می گذارد. حال آنکه خود معترضان به وضعیت حجاب باید پاسخ گوی این نکته باشند که وضعیت حجاب در این دولت با دولت قبلی چه تفاوتی کرده و بهتر است یکبار دیگر گفته های رییس جمهور پیشین، محمود احمدی نژاد، را درباره حجاب بخوانند و جوابگوی این نکته نیز باشند که چرا در دولت قبل نگران وضعیت فرهنگی کشور، خاصه حجاب، نبودند.
3 – زمانی که حسن روحانی به عنوان منتخب ملت ایران، کابینه اش را برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی کرد، یکی از نام هایی که می شد حدس زد خیلی راحت هفت خوان مجلس را طی کند و به وزارت برسد، علی جنتی بود. سابقه ی او و پیشینه اش گواه این مدعاست. با این حال او از همان ابتدا در مجلس مخالفانی داشت و روزی که می بایست از خود و برنامه اش دفاع کند، دو مخالف سرسخت با او به مخالفت برخاستند: حمید رسایی و کریمی قدوسی هر دو از طیف راست رادیکال. با این همه چیزی که جالب توجه بود، صحبت های این دو مخالف درباره ی جنتی بود که بارها از او خواستند به راهی نرود که مهاجرانی رفت و …
واقعا دلیل این همه تشابه سازی چیست؟ آیا همین آقایان رسایی و کریمی قدوسی در روز رای اعتماد به وزرای ارشاد دولت های نهم و دهم، صفار هرندی و حسینی، همین حرف ها را به آنها هم گوش زد کردند یا این صحبت ها و تشابه سازی ها “آن هم در همان ابتدا” مخصوص آقای جنتی بود؟
پر واضح است که برنامه ی راست رادیکال برای تخریب دولت قرار بود طبق برنامه های قبلی آنان از وزارت فرهنگ و ارشاد شروع شود و در این راستا پروژه ای که باید جناح راست رادیکال پی گیرش باشد و آن را کلید بزند پروژه ی “مهاجرانیزاسیون” کردن جنتی بود تا از این طریق به تخریب دولت بپردازند. اقتدارگرایان به این نکته به خوبی واقف بودند که قشری از مردم نسبت به وضعیت فرهنگی کشور حساس هستند و القائات آنان علاوه بر اینکه نقطه ی ضعفی بزرگ برای دولت ایجاد می کند باعث ریزش آرای روحانی هم می شود.
4 – وضعیت فرهنگی کشور، روزهای سختی را پشت سر می گذارد. روزهای جدال فرهنگی بین بنیادگرایی و اعتدال گرایی. روزهایی که می تواند باعث شکوفا شدن نهال فرهنگ شود یا ریشه ی فرهنگی کشور را بخشکاند (و مگر ریشه ی فرهنگی کشوری با این قدمت کهن می خشکد؟)، این جا وظیفه ی همه ی هنرمندان و اهالی فرهنگ است که به دفاع از برنامه ها و عملکرد دولت و وزیر ارشاد بپردازند و نگذارند پروژه ی جناحی به موفقیت برسد که تخصصش ضربه زدن به فرهنگ و هنر کشور است.
انتهای پیام