۲۰۱۸، سالِ جنگ بزرگ؟
محمّدحسین کریمی پور در یادداشتی تلگرامی با عنوان «۲۰۱۸، سالِ جنگ بزرگ؟» نوشت:
یک جنگ بزرگِ احتمالی بین آمریکا و ایران میتواند بر سرنوشت هر دو طرف و آیندهی خاورمیانه تأثیر نهاده، معادلاتِ قدرتِ جهانی را یکسره بهم بزند. چنین جنگی، از نظر پسر بچهای در قامتِ دونالد ترامپ، مبتنی بر ضربه خرد کننده چند هفتهای خواهد بود که منتهی به تحمیلِ آتش بس با شرایط مورد نظرِ آمریکا گردد. عقلا میدانند که ایران اگر بیست سال هم طول بکشد، کوتاه نخواهد آمد. متاسفانه ترامپ و محرکینش بن سلمان و نتانیاهو، اصلاً در مقوله «عقلا» طبقه بندی نمیشوند.
به گمان من ملّتِ ایران از چنین جنگی، بیش از همه آسیب خواهد دید. البته جنگ سبب تقویت حمایتِ ملّی از حاکمیتِ ایرانی شده و نظام ایران تغییر نخواهد کرد. ایران بیش از گذشته متمایل به روسیه و نهایتاً چین خواهد شد. چنین جنگی سبب فروپاشی سیاستِ خارجی آمریکا در خاورمیانه و غرب آسیا شده و ارتش و بودجهی آمریکا را تا حدّ کشسانی، در گیر خواهد کرد. به امنیت انرژی و بازارهای اروپاییان هم ضربات معنی دار وارد میشود. عربستان و امارات هم بعد از طی هفتهها و ماههای خوشایند اولیه، وقتی عرصهی کارزار از هوا به درگیری فرسایشی در دریا و نبرد زمینی در مرزهای جنوب عراق و یمن بکشد، بهای سنگینی خواهند پرداخت. تغییر رژیم در سعودی، ناشی از چنین جنگی، ده بار محتملتر از ایران است. بازندگانِ مطلق، ایران، آمریکا، سعودی، امارات، شیخ نشینها، اروپا، افغانستان، عراق، لبنان و سوریه خواهند بود. برندهی چنین جنگی در کوتاه مدت اسرائیل، در میان مدت روسیه و در بلند مدت چین خواهد بود. این جنگ، بشرط تاب آوری مقاومتِ ایران، میتواند تبدیلِ چین به ابرقدرت اول جهان را سالها به جلو اندازد. این جنگ، تاریخِ جهان را ورق خواهد زد.
وقوع چنین جنگی چقدر محتمل است؟ پاسخ را از یکی از خبیرترین متخصصین خاورمیانهای واشنگتن بشنوید: شیرین هانتر معتقدست احتمال قابل توجهی دارد که آمریکا در سال ۲۰۱۸ به ایران حمله کند.
«شیرین طهماسب هانتر» ایرانی الاصل و اولین دیپلمات مؤنث تاریخ ایران است. این محقق صاحب نامِ آمریکایی، صاحب کتب و مقالات فراوانی در حیطهی سیاست ایران و جهان اسلام است. پروفسور هانتر اکنون علاوه بر تدریس در دانشگاه جورج تاون، عضو «شورای روابط خارجی آمریکا»ست.
نگاهی به خلاصهی یادداشت او در لوبلاگ که سایتِ دیپلماسی ایرانی، متن کاملش را به فارسی برگردانده، خالی از فایده نیست.
بطور خلاصه، هانتر میگوید:
«این ترس وجود دارد که آمریکا، در سال ۲۰۱۸، درگیر جنگ با ایران، کره شمالی و یا هر دو شود.
احتمال جنگ با کره شمالی کمتر از ایران است. چون آمریکا از آسیب دیدن کره جنوبی و ژاپن – احتمال دخالت چین و همچنین سلاح اتمی ِ پیونگ یانگ بیم دارد.
اما این مساله در مورد ایران کاملاً تفاوت دارد.
اولاً گرچه ایران در مورد قدرت نظامی و به ویژه موشکهای بالستیک خود زیاد حرف می زند، اما از نظر نظامی بالاخص در نیروی هوایی و سیستم دفاع هوایی با محدودیت روبروست. با یک بمباران یک هفتهای، آمریکا آسیب زیادی به زیرساختهای نظامی و اقتصادی ایران وارد میکند.
ثانیاً در واشنگتن لابیهای قوی عربی-اسرائیلی و لابیهای آمریکایی به نفع حمله آمریکا به ایران فعالند. این لابیها، فراتر از تغییر در رفتار ایران و یا حتی تغییرنظام، بدنبال نابودی قدرت اقتصادی و نظامی ایران در منطقهاند. بعد از عراق و سوریه و مصر، ایران تنها قدرت باقی مانده در منطقه است که باید به زانو درآید.
جریان ِ سیاست در واشنگتن نیز به نظر میرسد در همین راستا باشد. افزایش سخنانِ خصومت بار حولِ دخالت ایران در درگیریهای منطقه توسط مقامات عالی مرتبه سیاسی آمریکا، میتواند نشانگر تمایل آمریکا به مداخله نظامی در ایران باشد.
ثالثاً از بین بردن ایران (آنهم وقتی که رهبران عرب تمایل دارند که فلسطین را رها کنند) باعث خواهد شد که روند توافق بین فلسطین و اسرائیل سرعت بگیرد. ایران تنها کشوری است که حاضر است منافع ملی خودش را قربانیِ آزادیِ فلسطین کند.
رابعاً ایران هیچ حامی قدرتمندی ندارد تا به حمایت از او در جنگ بپردازد. نه چین و نه روسیه چنین ریسکی را نخواهند کرد.
مقامات در تهران باید توصیه برای جدی گرفتنِ خطرِ حمله را بپذیرند.
تندروها در ایران تهدیدِ جنگ از طرف آمریکا را جدی نمیگیرند و این واقعیت که تا کنون از چنین جنگی گریختهاند، باعث شده که بر ادامهی تفکر خود مصممتر شوند.
این افراد، تفکر ضد آمریکایی را پایه و اساس ایدئولوژی و قدرت و مشروعیت خود قرار دادهاند. بنابراین تمایلی به گفتگوی جدی با آمریکا ندارند».
این یادداشتِ هانتر در نکاتی مثل ارزیابی توانایی پاسخگویی نظامی ایران، قابل نقد و تدقیق است ولی در مجموع، به گمانِ من، حاوی فهم راهبردی درست و قابلِ مطالعهای است.
انتهای پیام
آمــــــریکا هیچ غلطی نمیتونه بکنه .این حرف یک جوان کارگر ایرانی است.