پروژهی «مقبولیت» زدایی
«محمد توکلی»، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی دربارهی حرکتهای اعتراضی در مشهد و چند شهر دیگر در روزهای اخیر، نوشت:
روزهای اولیهی اعتراضات پس از انتخابات 88 بود که خبری مبنی بر پیغام رهبری نظام به سران آن جریان اعتراضی منتشر شد. مطابق این خبر در پیام رهبری به میرحسین موسوی آمده بود که «شما از جنس این افرادی که آشوب کردهاند نیستید، این کاری که شما آغاز میکنید بعداً نمیتوانید مدیریت کنید. شما آغازکننده هستید اما پایان آن دست شما نخواهد بود».
در نهایت هم آن اعتراضات به دلیل بی تدبیری نظام سیاسی، سوءاستفادهی افراطیون از تجمعات اعتراضی و عدم مدیریت سیاسیون از مسیر اصلی مورد نظر آغازکنندگان آن خارج شد و به جای آنکه سبب اصلاح رویههای نادرست و تغییر در ساختار انتخاباتی کشور به سمت ساختاری بیطرفانه و مستقل شود به ناکجاآباد ختم شد که همهی طرفهای آن احساس شکست کردند.
حالا و هشت سال پس از اعتراضات 88 شاهد بروز اعتراضات خیابانی در مشهد هستیم؛ اعتراضاتی که به چند شهر دیگر هم سرایت کرد و ممکن است ادامه یابد. در نگاه اول این موضوع که معترضان به سیاستهای دولت میتوانند تجمعات خیابانی برگزار کنند و بدون واهمه علیه مقامات ارشد قوهی مجریه شعارهای بسیار تندی را سر بدهند گام مهم رو به جلویی است، به خصوص اگر این وضعیت را با گذشتههایی نه چندان دور مقایسه کنیم که به عنوان مثال رسانهها اجازهی نوشتن کلمهای در نقد سیاست خارجی دولت وقت در موضوع هستهای را نداشتند.
اهداف اعلامی معترضان در مشهد اعتراض به تورم و گرانی و همچنین وضعیت سپرده گذاران مؤسسات مالی بوده است اما آیا این ماجرا به همین سادگی است که اقشاری از جامعه به دلیل اعتراض به گرانی به خیابانها آمده باشند و «مرگ بر روحانی» بگویند؟!
به سه دلیل میتوانیم این روایت از اعتراضات در مشهد را لایهی ظاهری اعتراضات بنامیم.
1 ـ با مقایسهای میان گرانیهای چهار سال و چند ماه اخیر با وضعیت تورم در دولت گذشته شاهد آن هستیم که سرعت افزایش قیمتها در دولتهای نهم و دهم – دولتهای احمدی نژاد – بیشتر از سالهای اخیر بوده است. در نتیجه برجستهسازی مسالهی اعتراض به گرانی نوعی آدرس اشتباه دادن است.
2 ـ اگر روزهای ابتدایی اعتراضات 88 را نادیده بگیریم در همهی این سالها نیروهای انتظامی و امنیتی کشور نشان دادهاند که متوقف کردن تجمعات اعتراضی برایشان کار چندان سختی نیست و هنگامی که عزمی برای جلوگیری از برگزاری تجمعی وجود داشته باشد تقریباً هیچ چیزی جلودارشان نخواهد بود. به عنوان مثال چند روز قبل از برگزاری تجمع اعتراضی در مشهد شاهد آن بودیم که تجمع اعتراضی سپرده گذاران در خیابان انقلاب تهران پیش از آغاز شدن به اتمام رسانده شد! و یا ایستادن همسر رضا شهابی و برخی همراهانش در برابر وزارت کار هم تحمل نشد و شاهد بازداشت چند ساعته این افراد بودیم. حال چگونه ممکن است این ساختار امنیتی و انتظامی توان مدیریت تجمعی که در آن از صدر تا ذیل حاکمیت مورد اعتراض قرار گرفته است را نداشته باشد؟!
3 ـ شاید بتوان نیروهای میدانی اصولگرایان تندرو را تنها گروهی دانست که در سه دههی اخیر توانستهاند بدون دغدغه علیه هر کسی که خواستند تجمع اعتراضی برگزار کنند. آنان از برگزاری تجمع اعتراضی تا اشغال سفارت بریتانیا و آتش زدن سفارت عربستان را در حالی به مرحلهی اجرا رساندند که در اکثریت قریب به اتفاق موارد با کمترین برخوردها مواجه شدهاند.
انتخاب هدف جعلی برای همراه کردن متن جامعه، سیستم امنیتی که بر خلاف رویهی معمول خود عمل میکند و حضور نیروهای میدانی جناح تندرو که آغازگر این تجمع اعتراضی بودهاند؛ سه موردی است که با در کنار هم قرار دادن آن میتوانیم به این پرسش بیندیشیم که آیا واقعاً اعتراضات روزهای گذشته اعتراض به گرانی بوده است؟!
ممکن است برخی چنین نگاهی که در آن نقش جناح تندروی درون حاکمیت پررنگ است را حاصل «تئوری توطئه» بدانند و معتقد باشند به دلیل آنکه در این تجمع شعارهای اعتراضی دربارهی سیاست ایران در قبال کشورهایی همچون فلسطین و سوریه، شعارهایی علیه کلیت ساختار نظام، شعارهایی در حمایت از رژیم گذشته و… مطرح شده است و به نوعی اعتراض به کلیت نظام سیاسی بوده است نمیتوان آن را به این جریان نسبت داد.
برای پاسخ به این نقد باید گفت که امروز، دوران اصلاحات نیست و همان قدر که جریانات اصلاحی و میانهرو از تجارب سالهای گذشته درس گرفتهاند مخالفان میانهروی هم به همان میزان تجربه اندوختهاند. آنان دیگر میدانند که «جوانان چفیه بر دوشِ کفنپوش» نمیتوانند هیچ همراهی در متن جامعه ایجاد کنند، آنان به خوبی میدانند که دیگر اعتراض به حجاب سبب آن نمیشود که بتوانند جمعیت قابل توجهی را با خود همراه کنند؛ جناح تندرو به سراغ طراحیهای پیچیدهتری رفته است.
بیاییم با هم یک مثال را مرور کنیم؛ آیا نامزدهای تندروها در روزهای انتخابات 96 کلمهای از استکبارستیزی، حجاب، مخالفت با برجام، نظارت بر محصولات فرهنگی، آسیبهای فضای مجازی و… بر زبان آوردند؟ بیشترین فراوانی در واژگان رقبیب اصلی روحانی در انتخابات اخیر رکود، بیکاری و گرانی بود در حالی که پیش از دوران مبارزات انتخاباتی آنچه از طرف او بیان میشد هیچکدام از این مسائل که سبب همراهی متن جامعه میشود نبود. آیا میتوان گفت چون جریان حامی این نامزد در انتخابات حرفی از تهاجم به استکبار و افزایش کنترل فضای مجازی و مخالفت با توافق هستهای نزده است پس با این موارد مخالف است؟ واقعیت آن است که طراحی جناح تندرو در انتخابات آن بود که این وجه از شخصیت نامزد مورد نظرشان پنهان بماند.
دربارهی شعارهای مطرح شده در اعتراضات مشهد هم با چنین وضعیتی روبرو هستیم. آنچه برای طراحان این پروژه علیه جریان میانهرو اهمیت دارد موج سواری بر روی حضور متن جامعه است. آنان خود به خوبی میدانند که اگر قرار بود با «شناسنامهی خود و جریان همراهشان» این اعتراضات را سامان دهند قطعاً به جایی نمیرسیدند به همین دلیل با ایجاد فضایی برای حضور یک «طیف رنگین کمانی» میخواستند – و میخواهند – که از این آب گل آلود برای خود ماهی صید کنند.
آیا معنای این حرف آن است که تک تک مردمی که در مشهد در این تجمع اعتراضی حضور داشتند فرمان بردار و مجری دستورات طراحان این پروژه هستند؟ قطعاً نه!
توضیح بیشتر آنکه میبایست میان «طراحی برای یک اعتراض» و معترضان حاضر در آن تفاوت قایل شد. این دو گروه در اغلب موارد ارتباطی با یکدیگر نداشته و گاه در جهت مخالف همدیگر هستند. به عنوان نمونه کسر قابل توجهی از آنان که از پشیمانی از رأی به روحانی میگویند یا آنان که در مشهد در اعتراض به گرانی، وضعیت سپرده گذاران مؤسسات مالی و چیزهای دیگر در تجمعات اعتراضی شرکت کردند با گروهی که این میدانها را برایشان طراحی و ایجاد کرده است ارتباطی نداشته و شاید مخالف آنان هم باشند. اما موجی را ایجاد میکنند که در نهایت منفعت آن برای اقلیت تندرویی خواهد بود که با وجود آنکه سالهاست امکانات کشور را در اختیار خود دارد در برابر ضعفها و ناکامیها پاسخگو نیست.
دربارهی آنکه هدف طراحان چنین پروژههایی چیست دو فرضیه وجود دارد؛ برخی بر این عقیدهاند که آنان انتخابات 1400 را هدف گرفتهاند و در صدد آن هستند همچون انتخابات 1384 به ظهور احمدی نژادی دیگر کمک کنند و گروهی دیگر نیز این تحلیل را مطرح میکنند که هدف اصلی نه دولت و پُست ریاست جمهوری بلکه مخدوش کردن «مقبولیت» روحانی است.
دولت در برابر این جنس از اعتراضات دو راه پیش رو دارد؛ راه اول آن است که نسبت به آن بی توجهی نشان دهد و خود را در مقام پاسخگویی به آنچه معترضان میگویند قرار ندهد که در صورت انتخاب این راه طراحان پروژهی «پشیمانی» و اعتراضات میدانی به خواستهی خود رسیدهاند و همچون «منجی ملت» از راه رسیده و با سوار شدن بر این موج اعتراضی جای خالی دولت را پر خواهند کرد!
راه دوم پیش روی دولت همدلی با معترضان، بیان صریح موانع پیش روی دولت برای تحقق خواستههای مردم و کشف و معرفی طراحان این پروژههای «سیاسی – امنیتی – رسانهای» بحرانساز است؛ شاید تحقق وعدهی روحانی مبنی بر معرفی پشت صحنهی افرادی که در روزهای انتخابات 96 دلواپس سند 2030 شده بودند بتواند مقدمهی خوبی برای کشف پشت صحنهی اعتراضات مشهد هم باشد.
به آنان که با چنین اعتراضاتی در خیال سوءاستفاده از خواستهها، مطالبات و اعتراضات مردم هستند نیز باید همان جملهی رهبری به سران اعتراضات 88 را یادآور شد که «شاید شما آغازگر این تجمعات اعتراضی باشید اما پایان آن دست شما نخواهد بود».
انتهای پیام
چند نکته:
1- واقعیت این است که بودجه عمومی سالیانه دولت جمهوری اسلامی، کابین شخصی افراد خاص شده است. قلندری می گفت اگر فلانی که ردیف اخصاصی در بودجه عمومی دارد بمیرد، سهم وراث چه می شود؟
2- افزایش حجم نقدینگی علیرغم تثبیت میزان یایارنه نشان می دهد تورم موجود در بودجه ناشی همین پول های مفت است که قبلا به اسم کمک در سطح محدود و تحت نظارت دولت بود و در دولت کریمه احمدی نژاد ردیف اختصاصی گرفتند یکی از عوامل مفتخوری و بی فایدگی در کشور است.
3- پیشنهاد می شود ردیف های اختصاصی افراد و نهاد های اختصاصی به شدت کاهش و در یک ردیف تجمیع گردد و تحن نظارات وزارت مربوطه خرج شود.
4- هیچگونه افزایش در قیمن بنزین و نهاده های انرژی صورت نپذیرد.
صد البته که پايان تجمعات اعتراضي بدست مسئولين طراز اول اين مملکت است، آنهايي که بايد تغييرات سريع، ملموس و بزرگي را ايجاد و اجرا بکنند تا پايان تجمعات مذکور به دست کساني ديگر که احيانا ميتوانند سوءاستفاده کنندگان هم باشند، نباشد.
سورپرایز جدید آقازاده ها برای دخترخانم های مورد علاقه!!!!
مهریه، یک ردیف اختصاصی دربودجه سالیانه جمهوری اسلامی!!
مبارک
ضمن این که صدای مردم را شنید و توجه داشت همین مردم با این که هجوم بزرگ تبلیغاتی شد، همواره با روش متمدنانه ی رای گیری موافق بوده و هرج و مرج و تُرکتازیِ اقلیتی گستاخ را نمی خواهند و براصلاحات مدون و مستمر حول قانون اساسی، اصراردارند.
با همین روشنگری ها می توان آن ها را از رسیدن به نیت شوم خود بازداشت.
محافظه کاران اقتدارگرا از این غیرشفاف بودن دست بردارند و به شیوه های مدنی رقابت بیایند و از تحریک دیگران تحت عناوین غیرشفاف دست بردارند و درخواست مجوز روشن و شناسنامه دار کرده و به حرف هایی که می زنند نیزالتزام داشته باشند.