خرید تور تابستان

«اگر اسلام با زندگی روزمره سازگار نباشد مطمئنا ماندگار هم نخواهد بود»

عضو مجمع روحانیون مبارز گفت: . امروزه می‌بینید که تمام اطلاعات جوانان ما در یک مانیتور کوچک شکل گرفته پس امروز باید حرف جدید و نو بزنی و اسلام را به گونه‌ای عرضه کنی که پاسخگوی نیازهای آنها باشد. تو نمی‌توانی چشمت را ببندی و مسایلی را که در گذشته مطرح بوده را بگویی. این تحول باید در فقه و اصول و نگاه دینی هم انجام بگیرد؛ چون اسلام زمانی ماندگار است که با زندگی روزمره سازگار باشد اگر سازگار نباشد مطمئنا ماندگار هم نخواهد بود.

شفقنا نوشت: برخی نگرانی‌های مراجع عظام تقلید، درباره‌ی منزلت و کاهش محبوبیت روحانیان و نقدهایی درباره تخصیص بودجه برای حوزه‌های علمیه سبب شد این موضوع را با حجت‌الاسلام والمسلمین محمد مقدم در میان بگذاریم.

حجت‌الاسلام مقدم در این خصوص به خبرنگار شفقنا گفت: بسیاری از روحانیون ما به روز نیستند یعنی باید بیشتر مطالعه کنند بیشتر بخوانند و با مسایل روز سرو کار داشته باشند تا بتوانند حرفی که برای نسل امروز می‌زنند تاثیرگذار باشد.

این عضو مجمع روحانیون مبارز بیان کرد: اگر مدعی هستیم که اسلام دین جاودانه و مبانی آن برای همه عصرها و نسل هاست بنابراین باید در خودش پتانسیلی داشته باشد که بتواند پاسخگوی همه نسل‌ها و عصرها باشد و این بوجود نمی‌آید جز با اینکه شما نگاهی روزآمد نسبت به مبانی فقهی داشته باشید.

متن گفت و گوی خبرنگار شفقنا با حجت الاسلام والمسلمین محمد مقدم را در ادامه می‌خوانید:

* از مسایل مهمی که بعد از انقلاب و خصوصا اخیرا بسیار مطرح می‌شود نحوه ورود روحانیت به مسایل اجرایی و سیاسی است. شما درگیر شدن روحانیت در سمت‌های اجرایی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

رسالت اصلی روحانیت شناخت معارف دینی و مبانی اسلامی و شناساندن آن به جامعه است؛ یعنی کار اصلی نهاد روحانیت حضور در عرصه فکری و فرهنگی جامعه است؛ ولی طبیعتا نمی‌توان کسانی را که علاقه دارند یا شرایط لازم را دارا هستند از پذیرش مسوولیت‌های سیاسی نفی کرد. اما به نظر من دو چیز اصلی ترین ضامن بقا و ماندگاری روحانیت خواهد بود یکی اینکه روحانیت وقتی در عرصه سیاسی قرار می‌گیرند قدرت، آنها را در مسیری قرار ندهد که شناخت و شناساندن مبانی و معارف دینی بر اساس خواسته‌ها و سلیقه‌های سیاسی آنها شکل بگیرد. دوم اینکه استقلال خودشان را حفظ کنند. این دو مساله به نظر من بسیار مهم است که یکی به استقلال فکری روحانیت و دیگری به استقلال اقتصادی و زندگی معاش گونه روحانیت باز می‌گردد که طبیعتا باید اصل حوزه‌ها را مورد توجه قرار داد.

* علاقه و شرطی که اشاره کردید برای حضور روحانیت در عرصه سیاسی می‌تواند کافی باشد؟

بالاخره وقتی که یک روحانی می‌خواهد وارد عرصه سیاسی شود طبیعتا خودش را در چارچوب ضوابط و معیارهای سیاسی قرار داده است و در این جهت یک فرد دیپلمات مثل دیگر افراد است و دیگر نمی‌توان برای روحانی بودن خودش چیز دیگری را قایل شود. عرصه، عرصه‌ای است که مدیریت و کارایی می‌خواهد طبیعتا برای یک روحانی هم هیچگونه منعی ندارد برای اینکه با همین لباس هم در آن عرصه قرار بگیرد. روحانی وقتی در عرصه سیاسی قرار می‌گیرد طبیعتا باید به آن پیامدها و چارچوب‌های سیاسی پایبند باشد هیچ گاه روحانی بودن خود یا فرضأ برخورداری خویش را نسبت به این نهاد، به عنوان یک امتیازی قرار ندهد که بخواهد مانع از حقوق همسنگرهای سیاسی دیگری شود که آنها هم مثل او طبیعتا شرایط و چارچوب های لازم را برای حضور سیاسی دارا هستند. یک روحانی که می‌خواهد در عرصه سیاسی قرار بگیرد باید بداند که عرصه سیاسی عرصه دنیوی است و عرصه دنیوی راهکارها و معیارهای خودش را دارد و هیچ گاه نباید دین یا تفکر دینی خودش را به عنوان دستاویزی برای به قدرت رسیدن یا حفظ قدرت خود مورد استفاده قرار دهد.

*شما دو اصل را به عنوان ضامن بقا و ماندگاری روحانیت مطرح کردید یکی عدم تاثیرپذیری شناخت معارف دینی بر اساس سلیقه های شخصی و دوم حفظ استقلالشان است. روحانیتی که بخش اعظم آنها هم در پست‌های سیاسی حضور دارند چقدر به این اصل مهم توجه دارند؟

روحانیت شیعه همواره به یک چیزی افتخار می‌کرد و آن اینکه رابطه و مناسباتش با نهاد قدرت به گونه دیگری است یعنی روحانیت شیعه مطرح می‌کرده که اولا در رابطه با نهاد قدرت از یک استقلال برخوردار است و از نظر مبانی اعتقادی تا حدی مستقل بودند و دوم اینکه از نظر اقتصادی هم مستقل بودند. نهاد روحانیت هیچ گاه در گذشته نهادی نبود که حکومت‌ها بخواهند آن را اداره کند دوم اینکه نهاد روحانیت از نظر مالی و اقتصادی هم کاملا مستقل بوده و مثل مساجد ما عمل می‌کردند یعنی نه از نظر فکری و فرهنگی تابعی از قدرت بوده نه از نظر اقتصادی. طبیعی است که اگر چنانچه این مساله حفظ نشود وقتی بخواهد در عرصه قدرت قرار بگیرد طبیعتا باید توجیه گر باشد نه انتقادگر. این یک خطر است که نهاد روحانیت بخواهد در عرصه قدرت وارد شود. او باید بداند که کارش بایستی سیاسی باشد معنای کار سیاسی این است که کار سیاسی را هیچ گاه با آن تقدسات دینی که مورد توجه یک روحانی است ارتباط ندهد. عرصه سیاسی یک عرصه ای است که دنیوی است، نقد پذیر است و عرصه خطا و آزمون است و اینها همه تبعاتی دارد که یک روحانی باید بپذیرد تا راحت‌تر بتواند در این عرصه جایگاه خودش را پیدا کند .

*به نظر شما روحانیت در عرصه سیاسی و اجتماعی باید به چه شکلی حضور پیدا کند تا به آن منزلتی که سابقا داشت لطمه‌ای وارد نشود؟

من بر این باور هستم که روحانیت بیشتر باید در جهت ساخت بافت‌های دموکراتیک جامعه فعال باشد یعنی برای شکل گیری احزاب در جامعه و پایه‌های نهادهای مردمی که می‌تواند جامعه را به سمت یک نظام دموکراتیک سوق دهد، کوشش کند. یعنی اگر واقعا تلاشش را در این سمت و سو قرار دهد نتیجه بالایی خواهد داشت؛ به عنوان مثال یکی از نهادهای تاثیرگذار در جامعه ما مساجد است. اگر روحانیت مساجد را در جامعه فعال کنند و به گونه‌ای باشد که احساس کنند روحانی و مسجد حرف دین و حرف مردم را می‌گوید نه حرف حاکمان و قدرت را، طبیعتا خیلی از معضلات و مشکلات فرهنگی جامعه می‌تواند قابل حل باشد. اگر کسی بخواهد وارد عرصه سیاسی شود می‌تواند در چارچوب‌های دیگری قرار بگیرد البته عرصه قضا و دادگری طبیعتا مربوط به نهاد روحانیت است ولی کسی که می‌خواهد در نهاد روحانیت خدمت کند در عین حال نباید آن رسالت اصلی خودش را فراموش کند. من معتقدم رسالت اصلی روحانیت حضور در نهادهای فرهنگی است؛ چون بر این باورم که اگر فرهنگ یک جامعه فرهنگی پویا، اصلاح شده و کاملا به دور از خرافات باشد خصوصا در نظام‌هایی که حکومت‌های دینی دارند بسیاری از مشکلات سیاسی و اقتصادی حل خواهد شد.

*انتقادی مطرح می شود مبنی بر اینکه روحانیت آنطور که باید و شاید در مساجد حضور ندارند و از مساجد فاصله گرفته‌اند و این امر سبب شده است تریبون در اختیار مداحان قرار بگیرد یا برخی روحانیونی که در منابر بعضا مطالبی بدون اینکه در مورد صحت و سقم آن مطالعه کافی داشته باشند مطرح می‌کنند که چه بسا باعث رواج خرافه و تضعیف باورهای درست دینی می‌شود. نظر شما در این زمینه چیست؟

بسیاری از روحانیون ما به روز نیستند یعنی باید بیشتر مطالعه کنند بیشتر بخوانند و با مسایل روز سرو کار داشته باشند تا بتوانند حرفی که برای نسل امروز می‌زنند تاثیرگذار باشد. نسل امروز نسلی است که با دنیای الکترونیک سروکار دارد نسلی است که پنجره جهانی اینترنت به رویش باز است. او خواسته‌های دیگری دارد و سوالاتش، سوالات دیگری است. اگر روحانیت جایگاه فرهنگی خودش را بشناسد و خودش را از لحاظ توان علمی و پاسخگویی بر مبنای شناخت شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با تکیه بر مبانی دینی مسلح کند تدریجا می‌تواند ارتباط وسیع و عمیقی بین خود و نسل جامعه را به وجود آورد و خیلی از معضلات فرهنگی را حل کند. من معتقدم اخلاق و اقتصاد ما اگر آسیب دیده بیشتر مبتنی بر مسایل فرهنگی جامعه است و به نظر من ما از فرهنگ غافل شدیم. متاسفانه خیلی از کارهایی که باید روحانیت انجام دهد دیگران انجام می‌دهند و کاری که دیگران باید انجام دهند روحانیت بر عهده گرفته است. باید بررسی دقیق و عمیقی انجام شود و بدون هراس و هیچگونه رودر بایستی به نقادی عملکرد روحانیت خصوصا در این چند دهه بپردازیم. به نظر من نهاد حوزه باید قوی‌تر و غنی‌تر شود و تلاش کند که جامعه و نهاد روحانیت همسو و همگام با شرایط زمانی گام بردارد و مسلح به نیازهای علمی شود تا بتواند پاسخگوی نیازهای نسل جدید باشد.

* دیگرانی که اشاره کردید برخی مداحان هستند؟

بله؛ جامعه امروز ما در مواردی مداح محور و خرافه محور شده است. وقتی عرصه را خالی می‌کنند و وقتی بسیاری از روحانیون اصیل، آگاه و دانشمند به دلایل مختلف در عرصه حضور ندارند یا فرصت از آنها گرفته شده یا خودشان این فضا را برای خودشان ایجاد نمی‌کنند پس وقتی مطالب ناب، درست، علمی و مطابق روز به جامعه عرضه نمی‌شود جامعه چه خوراکی خواهد داشت؟! نتیجه همین خرافات و موهوماتی می‌شود که فکر و فرهنگ جامعه ما را مثل خوره می‌خورد یا همین مداحی‌ها و مداحانی که به نظر من به یکسری امور ناصواب تکیه می‌زنند و جایگاه واقعی روحانیت و مسجد را به فراموشی می‌سپارند.

*گاهی این انتقاد به روحانیت وارد می‌شود که دچار یک تأخیر تاریخی شده است و در گذشته به سر می‌برد. بخشی از روحانیت که این انتقاد متوجه آنان است، چطور می تواند خود را از این وابستگی به گذشته و تأخیر تاریخی نجات دهد؟

من نکته‌ای را در بخشی از صحبتم عرض کردم که مساله استقلال اقتصادی حوزه‌ها خیلی مهم است یعنی اگر حوزه‌ها به بودجه دولت و قدرت وابسته شوند طبیعتا از نظر فکر هم به نهاد قدرت وابسته خواهند شد. چیزی که متاسفانه امروز شاهد هستیم که در حوزه‌های ما شکل می‌گیرد. امام بارها تاکید می‌کردند و جزو افتخارات حوزوی ما بود که روحانیون از نظر مالی وابسته نیستند. اینکه ردیف بودجه اینگونه آمده من به شدت با آن مخالف هستم. لذا در خود حوزه‌های ما این امر باید اصلاح شود. حوزه نباید زبان دولت و قدرت باشد بلکه باید راه خودش را برود، باید تمام تلاشش این باشد که اولا دین و مبانی دینی را درست بشناسد و زمان پیامدها و مسایل روز را واقعا بشناسد باید بداند که می‌خواهد دین را در این زمان عرضه کند پس طبیعتا باید به یکسری از علوم مسلح شود. روحانیت به نظر من باید بسیاری از مسایل امروزی را بشناسد و قواعد بازی را خوب بداند. مرحوم بهشتی ۴۰ سال قبل وقتی مدرسه حقانی را پایه‌گذاری کرد تلاشش این بود که حتی اگر می‌خواهید گوینده شوید باید از جامعه شناسی و روانشناسی اطلاع داشته باشید. امروزه می‌بینید که تمام اطلاعات جوانان ما در یک مانیتور کوچک شکل گرفته پس امروز باید حرف جدید و نو بزنی و اسلام را به گونه‌ای عرضه کنی که پاسخگوی نیازهای آنها باشد. تو نمی‌توانی چشمت را ببندی و مسایلی را که در گذشته مطرح بوده را بگویی. این تحول باید در فقه و اصول و نگاه دینی هم انجام بگیرد؛ چون اسلام زمانی ماندگار است که با زندگی روزمره سازگار باشد اگر سازگار نباشد مطمئنا ماندگار هم نخواهد بود.

* در مباحثی که عنوان کردید تاکید بر مساله به روز رسانی فقه داشتید. یکی از نمونه ها در این چارچوب بحث عضو زردشتی شورای شهر یزد باشد که در این خصوص برخی مراجع عظام یک نظر و شورای نگهبان هم نظر دیگری را مطرح می‌کنند. ارزیابی شما از این مساله چیست؟

دقیقا همین است؛ اگر بخواهید فقه را در چارچوب بسته مبانی فقهی آن و بدون نگاه به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنید مطرح کنید نتیجه همین می‌شود که اشاره کردید. امام می‌فرمود فقه در عین اینکه فقه جواهری است دو عنصر باید به عنوان بن مایه اصلی فقه مطرح شود: یکی زمان و دیگری مکان است. یعنی در کجا می‌خواهی این سخن را بگویی و در چه زمانی می‌خواهی آن را مطرح کنی؟ اگر چنانچه این مساله رعایت نشود طبیعتا همین مشکلات را خواهیم داشت یعنی همیشه فقه می‌شود مانند یک دالان تنگ و تاریک که هیچ کس نمی‌تواند از آن عبور کند. شما می‌خواهید برای امروز جامعه، اسلامی را عرضه کنید که یک شاهراه باشد اما نه تنها خودتان نمی‌توانید در آن شاهراه حرکت کنید بلکه مدعی هستید که می‌خواهید دنیا را در این شاهراه قرار دهید. مگر این ادعا را ندارید! اینکه در این شاهراه بگویید اگر یک شهروندی زردشتی یا مسیحی بود و جامعه هم آن را انتخاب کرده بود نمی‌تواند در فلان جایگاه باشد به نظر من جز مسخره کردن فقه و فقیهان چیز دیگری نخواهد بود. چرا امام خمینی(ره) مجمع تشخیص را پایه گذاری کرد؟ چون بر این باور بود که فقه در چارچوب سنتی خودش، احکام اولیه و ثانویه، نمی‌تواند محدود شود و پاسخگوی جامعه باشد. بعضی از احکام بر مبنای مصلحت قابل تغییر خواهد بود و این نگاهی است که باید بر مساله فقهی داشته باشیم. بنابراین اگر مدعی هستیم که اسلام دین جاودانه و مبانی آن برای همه عصرها و نسل هاست بنابراین باید در خودش پتانسیلی داشته باشد که بتواند پاسخگوی همه نسل‌ها و عصرها باشد و این بوجود نمی‌آید جز با اینکه شما نگاهی روزآمد نسبت به مبانی فقهی داشته باشید چون شما وقتی اسلام را آنالیز می‌کنید سه بخش است: اصول اعتقادی که مشخص و همیشه جز ثابت‌ها است، اخلاقیات هم که مشخص است اما آنچه که باید قابل نقد و نظر و بررسی و تغییر و تحول قرار بگیرد مبانی فقهی اسلامی است که آن هم باید فقیه در عین حال که از استدلال جواهری استفاده می‌کند باید بر مبنای دو بال زمان و مکان مسیر خودش را هموار کند.

* می‌توان گفت دیدگاه‌های برخی فقهاست که بعضا مانع فقه روزآمد می شود؟

دقیقا همینطور است. تفاوت امام خمینی(ره) که توانست در پایان هزاره دوم میلادی بزرگترین انقلاب‌ها را در سایه دین ایجاد کند با بسیاری دیگر از فقها در چه بود؟ جز در این بود که امام اسلام را از انزوای خودش بیرون آورد؟ امام، انقلاب اسلامی مردم را پایه‌گذاری کرد یعنی مبارزه با ظلم، عدالت خواهی، آزادی و حقوق بشر را مبتنی بر دین عرضه کرد. فقیهانی که فکر می‌کنند اگر چارچوب‌های بسته دین را حفظ کردند دین را حفظ می‌کنند به نظر من با این کارشان موجب اضمحلال دین و گریز نسل امروز دنیا نسبت به دین خواهند شد.

* مردم روحانیت را متولی امر سیاسی می دانند و چون اقتصاد هم با سیاست گره خورده است بروز مشکلات اقتصادی را هم به پای روحانیت می نویسند این امر تا چه میزان باعث بی اعتمادی مردم می‌شود؟

وقتی حکومت را به عنوان حکومت دینی می‌دانید، این حکومت دینی باید کارآمد باشد. هر نوع اختلال در این حکومت را چه بخواهید چه نخواهید جامعه به پای دین می‌گذارد و بر همین اساس در نگاه اول می‌گفتند باید به عنوان حکومت مسلمان‌ها دانست نه حکومت دینی ولی به هر حال این چیزی است که رسالت روحانیت را دو چندان می‌کند همانگونه که حتی اگر روحانیت در عرصه قدرت هم نباشد خب شما خطای یک روحانی را نسبت به خطای افرادی عادی بیشتر می بینید. چرا؟ برای اینکه او مدعی است، مدعی اخلاق و رسالت دینی است او مدعی شناخت مبانی اسلامی است. بنابراین توقع شما از او بیشتر است.  خب وقتی چنین افرادی به عرصه بالاتر می‌آیند طبیعتا نگاه مردم هم نسبت به این قضیه اینگونه است. از این جهت مسوولیت نهاد روحانیت در فضای کنونی صدچندان خواهد شد و باید تلاش کنند تا آن فرهنگ فروپاشیده‌ای که متاسفانه امروز ما شاهد آن هستیم را بازسازی کنند و جامعه به سمت و سوی آگاهی نسبت به مسایل مختلف پیش برود چون ملت وقتی آگاه شد خب طبیعتا خواسته‌اش هم آگاهانه می‌شود توقع مردم هم بالا می‌رود و روحانیت باید آستانه تحمل خود را بالا ببرد تا ما تدریجا بتوانیم بر مشکلات فایق آییم.

*نحوه تعامل حوزه‌های علمیه با مسوولین چگونه باید باشد تا زمینه وحدت نظر فقهی در جامعه فراهم شود؟

مقام معظم رهبری در خصوص رابطه مراکز علمی و صنعت کشور اشاره‌ای داشتند؛ یعنی در دنیای مدرن و پیشرفته این ارتباط کاملا تعریف شده است به عبارت دیگر دانشگاه‌ها به عنوان پایگاه فکری و مخ تشکیلاتی صنعت جامعه قرار می‌گیرند که هر چقدر این ارتباط عمیق‌تر باشد صنعت در آن جامعه بومی‌تر و اصیل‌تر خواهد شد. من می‌خواهم از این مساله به نکته‌ای اشاره کنم که باید یک سری مشکلات فرهنگی و اجتماعی ما رابطه وثیق و عمیقی با حوزه‌های ما پیدا کند یعنی باید تشکیلاتی در حوزه شکل بگیرد تا بدانند چه مشکلاتی امروز دامنگیر جامعه ماست. اینها مشکلاتی است که جنبه فرهنگی و اجتهادی دارد تا به صورت فردی هر کسی مسایلی را مطرح نکند. امروز فرضا اگر کسی در صدا و سیما چند همسری را تبلیغ کرد خب باید بررسی کنند که آیا این کار مثبت است یا منفی و بازتاب آن را ببیند یا اینکه یک شخص زردشتی که دوره قبل نماینده بود و حالا اعلام می‌کنند که عضویت او در شورای شهر خلاف موازین شرعی است آیا القا نمی‌کند که فقیهان ما کار مسخره‌ای انجام می‌دهند! اگر بنا است پایگاه علمی دانشگاهی در ارتباط با حوزه صنعت شکل بگیرد من معتقد هستم یک پایگاه عمیق فرهنگی هم در ارتباط با حوزه‌های ما باید شکل بگیرد تا این مسایل فرهنگی به چالش کشیده شود و نگاه و نظر صیقلی داده شده‌ی حوزه‌های ما را نسبت به آنها بتواند در جامعه عرضه کند.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا