واکاوی بسترهای سازندهی داعش و تفکر داعشی
«ایمان جعفری» دبیر سیاسی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه «فردوسی» مشهد در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز درباره داعش و تفکر داعشی، نوشت:
۱. گروهی افراطی، تکفیری و تندرو که در رسانهها و اذهان عمومی به «داعش» معروف است و شناخته میشود، شاید در سالهای اخیر، نقش بسیار عمدهای در تأمین خوراک رسانهای رسانههای جهان، ایفا کرده است.
ریشهی داعش به گروهی به نام «توحید» و «جهاد» برمیگردد که سرکردگی و رهبری آن بر عهدهی فردی به نام «ابومصعب الزرقاوی» بود.
اوایل سال ۲۰۰۰ بود که الزرقاوی، گروه کوچک خود را به گروه جهادی متحرکی تبدیل کرد که برای هرگونه عملیاتی در جهان آماده بود و تا جایی پیش رفت که به یکی از قویترین گروههای مسلح در کشور عراق تبدیل شد. گروهی که تا سال ۲۰۰۴ با همین نام فعالیت میکرد ولیکن از آن سال به بعد در اعلامیهای رسمی به القاعدهی عراق، تغییر نام داد.
الزرقاوی در سال ۲۰۰۶ کشته شد و این گروه به دست «ابوحمزه المهاجر» افتاد و البته در همان سال هم گروهی به نام «دولت اسلامی عراق» به سرکردگی «ابوعمر البغدادی» تشکیل شد.
در سال ۲۰۱۰ ابوحمزه المهاجر و ابوعمر البغدادی در حملهای از سوی نیروهای عراقی و آمریکایی کشته شدند و پس از چندی «ابوبکر البغدادی» به عنوان جانشین ابوعمر البغدادی انتخاب شد. ابوبکر البغدادی گروهی را رهبری میکرد که حجم کارهای جنایتکارانهی آن، بسیار بزرگ است و شاید بدترین و وحشیترین گروهی باشد که تاکنون این منطقه به خود دیده است.
۲. عقبهی فکری و عقیدتی داعش، تفکر «سلفیگری» است. به عبارتی بهتر، گروههایی چون داعش در لباس سلفیگری بوجود میآیند و رشد میکنند. سلفیها فقط قرآن و سنت را منابع احکام و تصمیمات خود میدانند و شاید بدین جهت است که با بدعت و هر چیزی که جدید بدانند، مخالفت و مبارزه میکنند. سلفیها تنها راه رستگاری را پیروی از سلف صالح میدانند. سلف به معنای گذشته و گذشتگان است ولیکن از نظر خود سلفیها، هر گذشتهای سلف صالح نیست.
منظور آنها از سلف، ۳ دستهی صحابه، تابعین و تابع تابعین میباشد که منظور از صحابه کسانی است که پیامبر را دیدهاند و دین اسلام را پذیرفتهاند و مراد از تابعین، افرادی است که صحابه را دیدهاند و دین اسلام را پذیرفتهاند و مقصود از تابع تابعین، گروهی است که تابعین را دیدهاند و دین اسلام را پذیرفتهاند.
۳. زمینهها و بسترهای گوناگون و متفاوتی برای شکلگیری چنین گروههای افراطی و وحشی وجود دارد که مهمترین آنها در ۲ بستر خلاصه میشود.
الف) سیاسی
ب) فرهنگی_اجتماعی
الف) سیاسی
۱. حملهی آمریکا به عراق
گروههای اینچنینی مانند داعش، در محیطهای بحرانی و بحرانزا، فرصت رشد پیدا میکنند که حملهی آمریکا به عراق، این فرصت را به خوبی مهیا کرد. اگر حملهی آمریکا به عراق، تنها دلیل شکل گیری داعش نباشد، بدون شک یکی از مهمترین دلایل آن است و میتوان داعش را مولود نامبارک حملهی نظامی آمریکا به عراق و انحلال ارتش عراق پس از اشغال دانست.
داعش با شعار مبارزه با آمریکا و با دامن زدن به تبلیغات دروغین مذهبی، جو سازی و جذب نیرو میکرد، به طوریکه در سال ۲۰۰۶ این گروه به یک سازمان فراگیر تبدیل شده بود.
۲. حکومتهای دیکتاتوری و خودکامه یا فضاهای بستهی سیاسی
نتیجهی حکومتهای دیکتاتوری و یا فضاهای بستهی سیاسی حاکم بر کشورها، جوانانی سرخورده میشود که تنها راه رسیدن به آمال و تحقق آرزوهای سرکوب شدهی خود را، فعالیت در این گروههای تروریستی میبینند.
ب) فرهنگی_اجتماعی
۱. شکافهای گفتمانی
سلفیه در واقع جریانی است در درون مجموعهای به نام بنیادگرایی جای دارد و به عبارتی بهتر سلفیها، شاخهای از بنیاد گرایان هستند. بنیادگرایی اسلامی در واقع معنا و مفهوم بازگشتن به اصول و اعتقادات اسلامی است و با فرآیندهای حاکم بر شرایط روز مخالفت میکند.
علاوه بر این مورد، شکافهایی چون شکافهای قومی-مذهبی هم چندان بیتأثیر نیست. شکافهایی که در جهت تشکیل گروههایی چون داعش، حداکثر استفاده از آن شد. به گونهای که داعش با تکیه بر شکافهای قومی-مذهبی، توانست موصل را تحت اختیار خود بگیرد.
در این باب، گفتمانهای خطرناک دیگری وجود دارد. گفتمانهایی چون صف آرایی حق و باطل، خود حق پنداری و دیگر باطل پنداری و…
۲. شکافهای اجتماعی
جوامعی که از منظرهای گوناگونی چون فرهنگی، اقتصادی و معیشتی و…متکثر هستند، بالقوه زمینهی تعارضهای اجتماعی و منازعات سیاسی درون آن وجود دارد. صحبت در مورد جامعهی عراق، یک بحث مفصل در حوزهی جامعهشناسی است که مجالی دیگر میطلبد. ولیکن اگر بخواهیم جامعهی ایران را در نظر بگیریم، با شکافهای اجتماعی خطرناکی چون شکافهای فجیع طبقاتی، مردم-روحانیت، مردم-حکومت، قومی-نژادی و…چه میزان با گروهها و بهتر بگویم، تفکر خطرناکی چون داعش فاصله دارد؟
به تعبیری دیگر ما در منطقهای زندگی میکنیم که روی گسل داعش خوابیده است و هر لحظه امکان لرزش دارد. منطقهای که برای آن چیزی به نام احترام به عقاید دیگران و زندگی مسالمتآمیز تعریف نشده است و اگر جامعهی ایران زندگی مسالمتآمیز را در دستور کار خود قرار ندهد و یا نیاموزد و در جهت غیرفعال کردن شکافهای اجتماعی، قدم برندارد، دیری نیست که با تفکری خطرناکتر از گروهی چون داعش روبرو خواهد شد و با آن دست و پنجه نرم خواهد کرد.
۴. دلایل و علل متفاوتی برای توجیه جذب قوی و قدرتمند اینچنینی این گروه تکفیری وجود دارد که به بررسی تعدادی از آن میپردازم.
الف) عوامل دینی
شاید عوامل دینی، مهمترین انگیزهی گرایش به گروههای اینچنینی باشد که بخش عمدهای از نیروهای خود را از همین موضوع جذب کردهاند. این گروه با تبلیغات گستردهی خود، چهرهی مغلوطی از دین اسلام به مردم عرضه کرد و توانست آنها را با تفکرات سلفی و تکفیری خود همراه سازد.
شاید اشاره به این نکته نیز خالی از لطف نباشد که بخش قابل توجهی از نیروهای داعش و کسانی که جنایات وحشتناکی انجام میدادند، از جوامعی بودند که خلأ دینی و یا ضعف معنویات در زندگی آنها احساس میشد. جوامعی که تعالیم دینی در آنها وجود ندارد و یا به فراموشی سپرده شده است، تفکرات سلفی و تکفیری گروههای اینچنینی، فرصت رشد خوبی در بین مردم دارند. زیرا مردم در پی پر کردن خلأ معنوی زندگی خود هستند! با این نگاه، پیوستن فوج فوج جوانان اروپایی به داعش، کمی توجیه میگردد.
بدین جهت که در میان آنها، افراد بسیاری وجود داشتند که مشکلات مالی نداشتند و چشمانداز زندگی آنها نیز بد نبوده است. داعش شعارهایی میداد که جوانان اروپایی، چیزی بهتر و جذابتر و پر معناتر از زندگی مادی خود تصور میکردند. به بیانی دیگر چیزی فراتر از جامعهی آنها که هر کس به دنبال منفعت خویش است!
البته شاید یکی از مهمترین علل جذب دختران و زنان هم نیز همین موضوع باشد. آنها شاید با نیتی خالص در مسیری نادرست قدم گذاشته بودند و در این راه نیز قربانی شدند و در جهاد نکاح، شریک جنسی چندین نفر میشدند!
ب) فقر
از فقر هم میتوان یکی از عوامل مهمی که در این امر، یعنی جذب قدرتمند داعش، نقش داشتهاند، نام برد. عاملی که باعث میشود جوامع و انسانهای فقیر به راحتی، با گروههای سلفی_تکفیری چون داعش، هم صدا شوند. واضح است که جذب افرادی که فقر مالی دارند و چیزی برای از دست دادن ندارند، بسیار راحتتر از افرادی است که مشکلات مالی ندارند.
ج) انگیزههای جنسی
در این مساله هم مانند مسایل دیگر، نمیتوان انگیزهها و تمایلات جنسی را نادیده گرفت. میتوان از انگیزههای جنسی به عنوان یکی از جذابترین عوامل جذب داعش یاد کرد.
عدهای که انگیزههای دینی و شاید هم فقر مالی نداشتند، صرفاً از جهت مهیا بودن بسترهای فساد، جذب چنین گروهی شدند. به عنوان مصداق میتوان از ۳۰۰ زن و دختر ایزدی که البغدادی به جنگجویان خود در سوریه تحت عنوان غنیمت جنگی هدیه کرد، اشاره کرد.
انتهای پیام