خرید تور نوروزی

خیابان علیه مردم

دکتر «عباس نعیمی جورشری»، جامعه شناس و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی درباره‌ی تجمعات اعتراضی اخیر نوشت:

اعتراضات خیابانی در ایران در حالی گسترش یافته است که به بیان کارکردگرایانه، جامعه در موقعیت عدم تعادل قرار دارد و اعتراضات مذکور نیز بدان دامن خواهد زد. این عدم تعادل به شرح زیر قابل بحث است:

۱. عدم تعادل جامعه شناختی؛ اگر بپذیریم که کلیدواژه‌ی زیست جمعی و مباحث سیاسی همانا «مردم» است، در این‌صورت باید به مکان‌ها و بسترهایی نظر داشت که ترجمان خواسته‌ها، نیازها و اعتراضات این مردم هستند. «خیابان» به عنوان جلوه‌گاه زیست عرفی و مصرف روزمره، مکانی است مناسب برای تعامل و بازتولید زندگی اجتماعی. جایی که فرهنگ، سیالیت دارد و جامعه نفس می‌کشد. هم شادیش را و هم اندوهش را.

براین مبنا خیابان بستری است برای ترجمان خشم جمعی. به وقت خشم، منطق خیابان منطق بی‌نظمی است و بی‌نظمی یک مولفه‌ی ضدمدنی است. مقوله‌های ضدمدنی نیز مشخصا در تقابل با تعالی جوامع و بهبود سطح رفاه عمومی قرار دارند. توسعه به معنای دقیق و جدیدش دانشی است که الزاما بر ثبات اجتماعی بنا شده است. حال اگر در شرایط ثبات، توسعه رقم نخورد دلایلش را باید در موانع دیگر جست. درواقع ثبات اجتماعی-سیاسی شرط لازم توسعه‌ی اقتصادی است و نه شرط کافی. لذا اگر توسعه و بهبود سطح رفاه و معیشت به دلیل فقدان شروط کافی به دست نیامد، نمی‌توان جواز داد به درهم کوبیده شدن شرط لازم در آینه‌ی خشم خیابانی. در این شرایط خیابان که مکان زندگی و حیات و دوام در خدمت مردم بود، علیه مردم به مرگ فرا می‌روید.

۲. تضاد منافع منطقه ای؛ ایران به تعبیری در پرآشوب‌ترین و ناامن‌ترین منطقه‌‌ی جهان قرار دارد. چینش قدرت در خاورمیانه با مرکز ثقل عربستان سعودی و اسرائیل علیه امنیت مرزی ایران است. به گونه‌ای که هرگونه اغتشاش در کشور، زمینه را برای ورود و فعالیت نیروهای سلفی و تروریست فراهم می‌کند. توزیع اسلحه و تحرکات مسلحانه در دوره‌ی تلاطم‌های خیابانی سهل و آسان‌تر است و انجام این امر توسط عوامل برون مرزی نظیر داعش و فرزندخوانده‌هایش، ایران را به قربانگاهی تاریخی هدایت می‌کند که چه بسا نقطه‌ای بدون بازگشت باشد.

۳. انتقام گیری جناحی؛ کج خلقی شکست خوردگان انتخابات ریاست جمهوری و جریان تندروی درون ایران، در جهت فشار به دولت قرار دارد؛ نظیر مهندسی شعار “مرگ بر روحانی”. با این‌حال تصور کنترل خیابان از جانب ایشان همان‌قدر کوته‌نظرانه بوده است که منافع ملی از نظرشان دور افتاد و شعارهای ساختارشکنانه پررنگ شد. جریان تندرو در جهت منافع جناحی با نفت پاشیدن بر اعتراضات مردمی، خشم‌های اجتماعی کهنه را بیدار کرد. زخم‌هایی که در عهدهای مختلف بر احساسات ملت فرود آمده است لکن نهاد قدرت در التیام آن موفق نبوده و نادیده گرفته شد. با عینک جامعه‌شناسانه، این‌ها غده‌های اجتماعی چرکین هستند که در آمار بالای افسردگی انعکاس دارند.

۴. رقبای حاکمیتی؛ اپوزیسیون جمهوری اسلامی با خرسندی از حرکات ساختارشکنانه به تهییج و تشویق اعتراضات خیابانی به سمت اعتراضات انقلابی فعالیت می‌کند. غافل از آنکه منافع مردم ایران در آرامش و حفظ سرمایه‌های انسانی رقم می‌خورد. این سرمایه‌های انسانی چنان سرمایه‌های تولیدی، اخلاقی، هنری و علمی کشور هستند که بر پهنه‌ی خیابان از بین خواهند رفت. رنج‌های جمعی اگرچه بر خشم مردم می‌افزاید و دشواری معیشت از این دسته است، اما روشن نمودن این آتش، بهره‌برداری غیراخلاقی و بازی دادن مردمی است که از حقوق حقه‌ی خود بازمانده‌اند. این امر همان‌قدر غیراخلاقی است که بی‌توجهی نهادهای حاکم در رفع این رنج‌ها، غیراخلاقی بوده است.

در یک جمع بندی باید تاکید کرد که منطق خیابان علیه منطق رفاه است. اگرچه نگارنده متهم به محافظه‌کاری شود لکن بر این باور است که هرگونه تحرکات خشم‌آگین خیابانی در ایران خلاف منافع مردم و خیر عمومی است. متقابلا نهاد قدرت نیز بایستی با معترضان همدلی کند، این مطالبات را به رسمیت بشناسد و در جهت پر کردن شکاف‌ها گام بردارد. زیان ناشی از بی اعتنایی به این نکات مشخصا متوجه مردم ایران خواهد بود.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا