روزنامهخوانی با انصاف – ۱۷ دی ۹۶
محمد توکلی، انصاف نیوز: با نگاهی به صفحهی اول روزنامههای کشور در امروز شاهد آن هستیم که اغلب روزنامهها به موضوع نشست شورای امنیت با موضوع حوادث اخیر در ایران پرداختهاند. ارزیابی روزنامهها از این نشست انزوای آمریکا و عدم همراهی دولتهای اروپایی با ایالات متحده بود. موضوع بررسی بودجه در کمیسیون تلفیق و خبرهایی از تثبیت قیمت بنزین و چگونگی اعمال تغییرات در طرح هدفمندی یارانهها موضوع اقتصادی بود که در صفحه اول روزنامههای امروز مشاهده میشد.
موضوعاتی همچون بیانیه تحلیلی شانزده فعال سیاسی اصلاحطلب در خصوص اعتراضات اخیر، فیلترینگ تلگرام، وضعیت دانشجویان بازداشت شده در روزهای گذشته، یادی از جهان پهلوان تختی و… از جمله دیگر موضوعهایی بود که در صفحه اول روزنامههای ۱۷ دی ۹۶ دیده میشد.
در ادامه به شش یادداشت از روزنامههای آرمان، اعتماد، جهان صنعت، جمهوری اسلامی، شرق و وطن امروز میپردازیم.
هادی حقشناس در سرمقالهی روزنامهی آرمان از ریشههای اقتصادی اعتراضات اخیر سخن به میان آورده و آن را نتیجهی بی توجهی تصمیمگیران به دانش جهانی و راهکارهای علمی می داند.
این اقتصاددان نوشته است: «مشکل بیکاری امروز در جامعه ما یک معضل است. وقتی بیش از 40درصد بیکاران ما فارغالتحصیلان دانشگاهی هستند و در بین خانمها این عدد خیلی بیشتر از 40درصد است، وقتی در غالب خانوارهای ایرانی بیکاران تحصیلکرده لیسانس، فوقلیسانس و دکترا باشند شاید یک، دو ، سه یا پنج سال قابل تحمل باشد ولی وقتی سن افراد از 30 سال میگذرد، درواقع امید به ناامیدی تبدیل میشود. وقتی دیگر چیزی برای از دست دادن ندارند، طبیعی است که در برخی از این اعتراضات حضور فعالتری پیدا میکنند.»
در ادامهی یادداشت ریشهی بحران بیکاری مورد واکاوی قرار گرفته و میخوانیم: «وقتی که بین سالهای 84 و 92 خالص اشتغال کشور عدد 14 و 15هزار نفر است، یعنی صفر! درحالی که در همان مقطع زمانی ورودی بازار کار عددهایی بین 600 تا 700هزار نفر بوده است. شاید گفته شود که این اعداد از کجا استخراج میشود؟ وقتی خروجی دانشگاهها در همان زمان حول و حوش همین اعداد بوده مفهومش این است که سالانه بین 600 تا 700هزار و اگر دیپلمهها و زیر دیلپمها را هم اضافه کنیم، یکمیلیون نفر بهعنوان جمعیت بیکار وارد بازار کار شدهاند و بهدلیل گسترش دانشگاههای پیام نور و واحدهای غیرانتفاعی یک وقفه 4، 5ساله برای بازار اشتغال جمعیت شاغل ایجاد شد. اگر مقطع کنونی را هم اضافه کنیم، اقتصاد ایران در سالهای 91 و 92 وقتی که رشد اقتصادی منفی بوده، هشت واحددرصد اقتصاد ایران کوچک شد، نهتنها کوچک شد بلکه ریشه بحران کاشته شد و امروز آنچه میبینیم، عملکرد سنوات گذشته است»
نویسنده در ادامه راهحل را الگوهای امتحان پس دادهی جهانی دانسته و مینویسد: «وقتی که در ورزش به این باور میرسیم که از دانش مربی خارجی استفاده کنیم، وقتی در صنعت نفت به این باور میرسیم که از دانش خارجی استفاده کنیم، باید در مدیریت کشور هم به این باور برسیم که از دانش و علم استفاده کنیم. وقتی امروز سرما میخوریم، داروی مشخصی دارد فارغ از اینکه بیمار ایرانی است یا غیرایرانی. اگر سرماخوردگی درمان نشود سه روز بعد به بیماری مفصلتری تبدیل میشود که مزمن خواهد شد. این درحالی است که درمان در همه جای دنیا یکسان است. حالا معضلی به نام بیکاری و تورم و کمبود سرمایهگذاری در ایران داریم که درمان اینها در دنیا مشخص است اما ما درمانها و روشها را نمیپذیریم و فکر میکنیم که دخالت است»
عباس عبدی در یادداشتی در روزنامهی اعتماد به تفاوت «حل کردن» و «جمع کردن» اعتراضات پرداخته است.
این تحلیلگر سیاسی اصلاحطلب مینویسد: «ميان حل شدن و جمع شدن فاصله زيادي است. مثل يك زلزله است كه به هر دليلي در يك منطقه رخ ميدهد، حتي به دليلي خارج از اراده ما و يك دولت قدرتمند و كارآمد، ميتواند عوارض آن را رفع و رجوع كند، همچنان كه پس از گذشت سالهاي فراوان آثار و عوارض برخي از زلزلههاي قديمي جمع شده است، ولي مساله زلزله در ايران تاكنون حل نشده است، از اين رو هر لحظه احتمال مواجهه با آن را با خطرات بالا داريم. بنابراين كاري كه ما انجام ميدهيم جمع كردن تبعات زلزله است و نه حل كردن آن.»
وی در ادامه با اشاره به اعتراضات گوناگون در چند دههی اخیر نوشته است: «اتفاقاتي از اين نوع كه در هفته گذشته رخ داد و پيش از اين نيز در سال ١٣٨٨ و پيشتر در سال ١٣٧٨ و حتي پيش از آن در اوايل دهه ١٣٧٠ و مهمتر از همه در دهه ١٣٦٠ و نيز در حكومت گذشته رخ ميداد، نشان ميدهد كه در همه موارد كوشش اصلي معطوف به حل مساله نشده است، بلكه فقط جمع كردن ماجرا هدف اصلي بوده است. جمع كردن يك اقدام فني، كوتاهمدت و تا حدي مديريتي و متكي به ابزارهاي قدرت است. ولي حل مساله بسيار متفاوت است. كساني كه در جمع كردن مساله دخالت دارند، لزوما كساني نيستند كه بايد در مقام حل كردن آن باشند. حتي در مواردي نحوه جمع كردن مساله موجب ميشود كه حل كردن مساله از دستور خارج شود»
عبدی در پایان با اشاره به بازداشتها در حوادث روزهای اخیر مینویسد: «براي حل ماجرا، بايد نسبت به نحوه مواجهه با بازداشتشدگان نهايت دقت و رواداري را داشت. مساله مهم اين است كه داوري درباره رفتارهاي جمعي تا حدي متفاوت از اين داوري درباره رفتارهاي فردي است. رفتارهاي جمعي تحت تاثير عوامل گوناگون اجتماعي و رواني شكل ميگيرد كه مسووليت فردي تا حدي تحتالشعاع قالبهاي رفتاري جمعي قرار ميگيرد. از اين رو بايد افراد عادي حاضر در اين صحنهها را به سرعت آزاد كرد.نبايد به گونهاي رفتار كرد كه در گذشته برخورد ميشد. نمونهاي از برخوردهاي بد در گذشته، بيان اعترافات و فيلمهاي اعترافگونه است كه به جاي اثرات مثبت، هميشه داراي اثرات منفي بوده است. آزادي يا رسيدگيهاي قانوني و قضايي و علني، به هرچه بهتر شدن فضا كمك ميكند. به ويژه در مورد دانشجويان بازداشتي بايد با فوريت و ملاحظات بيشتري رفتار و آنان را آزاد كرد.»
محمدصادق جنانصفت در روزنامهی جهان صنعت نگاهی اقتصادی به حوادث روزهای اخیر داشته و مینویسد: «ناآرامیهای تازه در ایران یک چیز را برای همه گروهها و جناحهای سیاسی و همه ادارهکنندگان جامعه آشکار کرد؛ ناتوانی در حل دشواریهای اقتصاد کلان و کسبوکار شهروندان و رانت و فساد اقتصادی که رنج مردم را افزون و زمزمههای آنها را به صدای بلند اعتراض تبدیل میکند. حالا که این نکته بر مدیران و سیاستورزان آشکار شده، باید دید چرا و در کدام نقاط رانت و فساد ایجاد شده است و به سراغ بستن آن روزنهها رفت»
نویسنده در همین زمینه به مثالهایی اشاره کرده است: «بر اساس آمارهای استخراجشده، تفاوت نرخ دلار در بازار آزاد ارز و نرخ رسمی آن در 13 دیماه به 20 درصد رسیده است. در این وضعیت هر سازمان و نهاد و فردی بتواند ارز رسمی به دست آورد بدون دردسر 20 درصد سود بادآورده به دست آورده است. یک مثال دیگر به داستان ثبت سفارش واردات خودرو برمیگردد که به هر دلیل از سوی دولت و بدون اعلام قبلی ناگهان واردات متوقف شد و همای خوشبختی را بر دوش کسانی نشاند که قبل از توقف ثبت سفارش توانسته بودند واردات انجام دهند و قیمت فروش خود را بر اساس تازهای بنا کنند و سود بادآورده نصیبشان شود»
در بخش پایانی این یادداشت اقتصادی میخوانیم: «باید به کجاندیشان و رانتخواران فکری و اجرایی یادآور شد نمیتوان با طناب پوسیده آنها اقتصاد بیمار و در چاه افتاده ایران را نجات داد. نسخههای پیچیدهشده از سوی این گروه کجاندیش به مدت هفت دهه در امپراتوری شوروی عمل کرد و جواب نداد و در ونزوئلای امروز نیز شهروندان را به خاک سیاه نشانده است و در کرهشمالی بردهسازی میکند. تجربه نشان داده است کجاندیشان و آنها که نسخه تقلبی به مردم میدهند بهترین دوستان رانتخواران هستند»
سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی به نشست اخیر شورای امنیت پرداخته و آن را «سیلی محکمی» بر آمریکای ترامپ توصیف کرده است.
در این یادداشت میخوانیم: «اگرچه نماینده آمریکا در سازمان ملل با توسل به انواع شیوه های تطمیع و لابیگری سعی کرد این یکهتازی بدفرجام را به نتایج مورد انتظار ترامپ و صهیونیستها نزدیک سازد اما هرچه بیشتر تلاش کرد، کمتر نتیجه گرفت. در واقع ترامپ و دستیارانش امیدوار بودند با هوچیگری بهانهای برای کشاندن پای ایران به شورای امنیت باز کنند و تمام ناکامیهای سیاسی خود را در پشت این بهانههای جدید پنهان سازند، برجام را بیهوده به حال خود رها کنند و یک اجماع جهانی علیه ایران و محور مقاومت را شکل دهند. اما همین ابزارهای ناکارآمد ترامپ و دستیارانش علیه خود آنها به کار افتاده و انزوای سیاسی – تبلیغاتی آنها را رقم زده است»
این روزنامه در ادامه با اشاره به عاملان و آمران داخلی وقایع این روزها مینویسد: «ناگفته پیداست که تشر زدن به آمریکا نباید مانع توجه ویژه به ریشههای اغتشاشات اخیر شود. عاملان و آمران داخلی این اغتشاش باید به دقت و با حساسیت خاصی شناسائی، معرفی، محاکمه و مجازات شوند. کسی تصور نکند که با توجه خاص به نقش و تاثیر بیگانگان برای موج سواری میتواند از نگاه تیزبین ملت به دور بماند و به سمپاشی و شرارت با چراغ خاموش ادامه دهد. علاوه بر این اگر قرار است علل و عوامل موثر در ناراضی تراشیها مدنظر قرار گیرد، نباید ’گزینشی‘ عمل شود و حب و بغضهای سیاسی – جناحی در تحریک مردم، پنهان کاری درخصوص نقاط ضعف سایر قوا صورت گیرد و با اهداف خاص باندی برای انتقام جوئی از نظام اجرائی همراه باشد»
علی سرزعیم در روزنامهی شرق از «باطن خطرناک یک پیشنهاد» نوشته است.
در یادداشت این اقتصاددان میخوانیم: «اعتراضات خیابانی با تظاهراتی در مشهد شروع شد که در آن علیه ریاستجمهوری نیز شعارهایی مطرح شد. بلافاصله این فرضیه از سوی بخشی از تحلیلگران و بخشهای رسمی دامن زده شد که اعتراضات ماهیتی صرفا اقتصادی دارند و ربطی به مطالبات سیاسی یا اجتماعی ندارند. فرضا این تحلیل درست باشد و اعتراضات ماهیت صرفا اقتصادی دارد. برخی دیگر معتقدند کلید این اعتراضات را لایحه بودجه زده که در آن از افزایش قیمت حاملهای انرژی، افزایش عوارض خروج از کشور و اموری از این دست صحبت شده است. فرض کنید که این تحلیل هم درست باشد و بدون مناقشه آن را بپذیریم. آنگاه این سؤال مطرح خواهد شد که اینک وظیفه دولت و اقدام بهینه در شرایط موجود چیست؟»
نویسنده در ادامه به یک پیشنهاد اشاره میکند که مورد قبول و توافق بسیاری از مسوولان است: «پیشنهادی که معمولا برخی مسئولان و افراد سیاسی با مفروضگرفتن دو تحلیل فوق عرضه میکنند، این است که برای خواباندن اعتراضات بیشتر باید از اقدامات حساسیتبرانگیزی مانند افزایش قیمت حاملهای انرژی دست کشید. همه اقدامات اقتصادیای را که ممکن است حساسیتبرانگیز باشد، باید متوقف کرد تا آبها از آسیاب بیفتد و در شرایط عادی فکری برای ساماندهی اقتصاد کرد»
معاونت اقتصادی وزارت رفاه در واکنش به چنین پیشنهادهایی بر این اعتقاد است که: «هزینه اصلاحات اقتصادی به نحوه بستهبندی اصلاحات بستگی دارد. اگر اصلاحات اقتصادی به شکل مناسبی طراحی و اجرا شود، آنگاه میتوان دلخوش داشت که باید در انجام اصلاحات اقتصادی تسریع کرد. برای مثال، اگر زیان زیاندیدگان بهخوبی جبران شود و همزمان نفعی را برای کل جامعه به همراه آورد، اصلاحات اجراپذیر خواهد شد. همچنین اگر منافع ملموس برای بخشهایی از جامعه ایجاد شود و آنها را پشتیبان اصلاحات قرار دهیم، آنگاه میتوان بر مخالفتها با اصلاحات غلبه کرد. اما اگر اصلاحات اقتصادی از طراحی مناسبی برخوردار نباشد آنگاه میتواند مقاومتهایی را در بخشهای مختلف چنان برانگیزاند که مجالی برای تداوم اصلاحات باقی نماند»
حسن حنیف، در روزنامهی وطن امروز به برجستهسازی نقش سازمان تروریستی «مجاهدین خلق» در ناآرامیهای هفتهگذشته پرداخته است.
در یادداشت این روزنامهی اصولگر آمده است: «پس از گذشت یک هفته از ناآرامیهای شهرهای مختلف ایران و تغییر وضعیت ’اعتراض به گرانی’ به ’عملیات براندازی’ دیگر وقت آن رسیده است بدون تعارف به نقش اپوزیسیون خارجنشین و سرویسهای اطلاعاتی کشورهای مختلف در مدیریت این مساله اشاره داشت»
نویسنده در ادامه به نقش پررنگ «منافقین» پرداخته و مینویسد: «برای روشن شدن ابعاد این عملیات گسترده که نامی جز براندازی در قواره آن نمیگنجد، باید به نقش سازمانهای عامل و پشتیبانان آنها اشاره داشت. در این بین ’سازمان منافقین’ که با نام ’مجاهدین خلق’ با کارنامه ’14 هزار ترور’ برای هر ایرانی نامی آشنا به شمار میآید، به عنوان یکی از اصلیترین مراکز کنترل عملیات و طراح در صحنه این اغتشاشات مطرح است»
وطن امروز در ادامه نوشته است: «نقش محوری منافقین با در اختیار داشتن اتاق کنترل اپوزیسیون در خارج از ایران که از سال 64 با توجه به ایجاد 17 سازمان سیاسی و 14 ارگان نظامی شکل جدیدی برای خرابکاری و جنایت به خود گرفت، نباید مغفول بماند. منافقین با ایجاد ’شورای ملی مقاومت’ به عنوان ’جبهه سیاسی بیرونی’ که زیرمجموعه و در واقع تحت مسؤولیت سازمانهای سیاسی مذکور فعالیت میکند و ’ارتش آزادیبخش’ به عنوان ’جبهه نظامی بیرونی’ سازمان همواره مورد توجه سرویسهای مختلف در جهان بوده است»
این یادداشت که به نوعی تقلیل حوادث اخیر به نقش آفرینی یک گروهک تروریستی منفور و مطرود است این گونه به پایان میرسد: «آنچه به عنوان تحلیل در بالا آمد این نتیجه را میرساند که اگرچه حضور مردمی باعث سرکوب فتنه اخیر شده است اما باید دقت بیشتری نسبت به عملیاتها و طراحیهای خرابکارانه این سازمان که نقش مزدوری را برای سرویسهای امنیتی دشمنان بازی میکند، در آینده داشت»
انتهای پیام