مسوول ارتقای سواد رسانهای کیست؟
«نهادهای آموزش و پرورش، فرهنگ، آموزش عالی و صداوسیما نه تنها باید عقبماندگی های خود را جبران کنند، بلکه در روزگار حاضر که هیچکس از تیررس پیامهای انبوه و درست و نادرست در امان نیست، باید با برنامهریزی و اجرای سیاستها و برنامههای علمی در ارتقای مهارت و توانمندی مخاطبانشان بکوشند. آغاز به کار رسمی انجمن سوادرسانهای نیز در این بین میتواند فرصتهای جدیدی خلق کند»
به گزارش سیتنا، “امیر عباس تقیپور” مشاور مدیرعامل و مدیرکل روابط عمومی سازمان تامین اجتماعی در دست نوشتهای پیرامون سواد رسانهای نوشت:
«این روزها، عبارت سواد رسانهای (Media Literacy) بسیار گفته و شنیده میشود، اما واقعیت این است که در این زمینه هم مانند بسیاری از امور دیگر با تأخیر عمل کردهایم و دستانمان پر نیست! تألیفها و حتی ترجمههایمان کافی نیست و به شدت نیازمند تولید محتوا و غنیسازی ادبیات در مباحث مربوط به سواد رسانهای هستیم. اما پرسش مهمی که در این زمینه وجود دارد و پاسخ به آن تا حد زیادی منتج به مشخص شدن مسئولیتها و نقشها میشود، این است که مسئولیت آموزش و ارتقای سواد رسانهای بر عهده کیست؟
جیمز پاتر، نویسنده کتاب نظریه سوادرسانهای، مسئولیت را یکی از اصول کلی تئوری خود مطرح کرده است. بر این اساس مسئولیت ارتقای سواد رسانهای در هر جامعهای، برعهده افراد است. افراد باید تلاش کنند با فراگیری مهارت و تقویت نگاه انتقادی خود، کنترل و گزینشگری پیامها و رسانهها را در اختیار گیرند. البته او با تأکید بر اینکه نهادهایی چون حکومت، بازار، دین، رسانهها و خانوادهها به عنوان منابع کمکی به افراد تلقی شوند، مسئولیت ویژهای را در ایجاد ساختارهای دانش با هدف توسعه سوادرسانهای برای نهاد آموزش متصور است. بنابراین، واگذاری مسئولیت به «خود» در ارتقای سواد رسانهای از نگاه «پاتر» نباید دستاویزی برای انکار و یا حتی تعلل نهادهای آموزشی در ایفای وظایفشان قرار گیرد. در نظام آموزشی ایران، از سال ۱۳۹۵ کتاب «تفکر و سوادرسانهای» به طور رسمی به دانشآموزان پایه دهم آموزش داده میشود؛ یعنی بیش از نیمقرن تأخیر از زمان بهکارگیری عبارت «سواد رسانهای» توسط مارشال مکلوهان در سال ۱۹۶۴؛ کتابی که از لحاظ محتوایی مورد انتقاد جمعی از استادان علوم ارتباطات از جمله دکتر مهدی محسنیان راد گرفت و البته جمعی نیز بودنش را بهتر از نبودنش دانستند. بنابراین، پس از به باور رسیدن و خواست و اراده «افراد» در فراگیری هرگونه مهارتی از جمله سواد رسانهای، نهاد آموزش، مهمترین وظیفه توانمندسازی آحاد جامعه و بهویژه دانشآموزان و دانشجویان در مواجهه با رسانهها و پیامهای فراوانی که در این زمانه تولید میشود را بر عهده دارد. افکار عمومی و البته پژوهشهای علمی، میتوانند کمیت و کیفیت اقدامات انجام شده را بررسی و اعلام نمایند!
مشاهده شواهد و پیشداوری نویسنده از تأخیر ۵۰ و چندساله ذکر شده در نظام آموزشی، مؤید آنست که نباید خیلی به وضعیت موجود دلخوش بود.
نهادهای آموزش و پرورش، فرهنگ، آموزش عالی و صداوسیما نه تنها بایستی عقبماندگیهای خود را جبران کنند، بلکه در روزگار حاضر که هیچکس از تیررس پیامهای انبوه و درست و نادرست در امان نیست، باید با برنامهریزی و اجرای سیاستها و برنامههای علمی در ارتقای مهارت و توانمندی مخاطبانشان بکوشند. آغاز به کار رسمی انجمن سوادرسانهای نیز در این بین میتواند فرصتهای جدیدی خلق کند و باید امیدوار بود که فعالیتهای صنفی و حرفهای در این حوزه با شتاب بیشتری انجام شود. این انجمن میتواند با بهرهگیری از تجربههای موجود در زمینه فعالیت سازمانهای مردم نهاد و با تقویت بنیه علمی و اجرایی خود، مشاوری مناسب در زمینه آموزش سوادرسانهای در میان علاقهمندان و بهویژه سازمانها، وزارتخانهها، مراکز آموزش عالی و مدارس و خانوادهها باشد»
انتهای پیام