از رفسنجانی تا هاشمی
به گزارش انصاف نیوز، «علی اکرمی» فعال سیاسی، در یادداشتی به مناسبت سالگرد درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی، در هفته نامهی صدای پارسی نوشت:
یکسال پیش در ایام درگذشت مرحوم هاشمی رفسنجانی دو مطلب نوشتم : اولی “مرگ چنین خواجه نه کاریست خُرد…” و دومی هم کوتاه نوشتم که “انا نعلم منه خیرا”
در سالگرد درگذشت آن مرحوم هم همچنان همان عقیده در موردش دارم، فاصله از اکبرشاه به رفسنجانی و از رفسنجانی به هاشمی، تبدیل شدن مسیری طولانی بود که هاشمی طی کرد، هر روزش مثل سالهای آاخرش نبود، اما مجموع سوابقش را من و مردم در روز درگذشتش یکجا قضاوت کردیم و نمی توانستم با یقین بگویم “الهم انا لا نعلم منه الا خیرا” اما توانستم یادش کنم که “انا نعلم منه خیرا”
هاشمی سعی کرد دینش به تاریخ با انتشار خاطراتش ادا کند، اگرچه بسیار محافظه کارتر از آن بود که در خاطراتش داستان مک فارلین و یا عزل آیت الله منتظری یا اعدامهای سال 67 و یا حتی بسیاری حوادث دیگر را در خاطراتش ذکر کند، حوادثی که عدم حضور و تاثیرگذاری هاشمی در ان به شوخی می ماند، برخورد با حزب توده، با قطب زاده و یا آقای شریعتمداری و بسیاری دیگر از حوادث تاریخ معاصر نمی تواند بدون تاثیر مثبت یا منفی هاشمی رفسنجانی شکل گرفته باشد، چه او از سالهای 60 به بعد همواره از مهمترین بازیگران عرصه سیاست بود که به مداخله در همه کار و همه چیز نیز علاقه ای وافر داشت.
در خاطراتش فراوان از جلساتی یاد می کند که ربطی به جایگاه ریاست مجلس نداشته است اما هاشمی با اقتدار برگزار نموده و متعاقب آن دستوراتش نیز اجرا شده است، سالها همگان پذیرفته بودند که هاشمی جزء لاینفک مدیریت جمهوری اسلامی است، تا آنجا که در سال 84 کشتیبان را سیاستی دگر آمد و هاشمی این تغییر را به فراست دریافت اما به اشتباه پاسخ داد.
هاشمی 84 خود به مقابله با حذفش از مدیریت ارشد جمهوری اسلامی و کاهش نفوذش بر حکومت برخواست و شکستی سخت خورد. چرا که یک تنه در برابر اصلاح طلبی و اقتدارگرایی ایستاده بود و گمان می برد وزانتش به تنهایی از این دو بیش است.
گمان اشتباهی بود و حمایت دیرهنگام اصلاح طلبان نیز گره از کار شیخ نگشود، چهار سال بعد سیاستمدار کهنه کار راهکاری دیگر اندیشید و آن تبلیغ گذشته ای بهتر بود و حمایت از نامزدهایی متعلق به آن دوران طلایی که هاشمی همه کاره آن بود. به هر علت این راهبرد نیز موفق نشد و ماحصلش برای دو یار قدیمی حصر و برای شیخ اکبر محدودیت و تهمت بود.
بعد از 88 هاشمی تصمیم گرفت از جایگاه تک اندیش خود پایین بیاید و راهبرد همراهی و نگاه به آینده را جایگزین تبلیغ دوران طلایی کند،
دیدارها صمیمانه کرد و انتقادات صریحانه و برای انتخابات بعد تلاش کرد تا مهندسی کند اما نه آنگونه که رقبا انتظار داشتند، بلکه به روشی دیگر و در این هشت سال این راه خوب آموخته بود.
وارد عرصه انتخابات شد اگرچه احتمال می داد که رد صلاحیت شود و برای همین از نامزدهای نزدیک به خود خواست تا در عرصه بمانند و پس از رد صلاحیتش اینبار رای های انباشته اش را به نزدیکترین نیرویش هدیه کرد تا بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند.
و چهار سال بعد را در جایگاه مهمترین حامی روحانی و تقویت کننده پشت جبهه او گذراند
مولانا به ندرت از شعرا و بزرگان هم عصر خود در اشعارش نام می برد و در مجموعه اشعار مثنوی و دیوان شمس نیز چنین مدحی را تنها در رثای سنایی گفته است.
در یکی از ابیات این شعر می گوید:
در سفر افتند به هم ای عزیز
مرغزی و رازی و رومی و کرد
در تفسیر این شعر گفته می شود که سفر کنایه از سختی و همچنین همراهی برای رسیدن به یک هدف است و در سفر است که مروزی (اهل مرو) و رازی (اهل ری) با این فاصله همنشین و همراه می شوند در حالیکه اهل مرو سنی مذهب و اهل ری شیعه اند و یا رومی و کرد که هرکدام ملیتی جداگانه دارند همدست می شوند.
این شعر وصف حال خواجه علی اکبر هاشمی رفسنجانی در سه سال اول دولت روحانی بود.
تعابیر بسیاری در مدح و ذم وی در این ایام مطرح شد ؛ اما از همه مهمتر وی در سفر توسعه ایرانیان لولای همنشینی مروزی و رازی و رومی و کرد بود.
اصلاح طلبان و اعتدالیون و بیت آیت الله خمینی و غالب مراجع و روحانیون بلندپایه قم اعتقادی عجیب به درایت و تدبیر سیاسی وی داشتند و به گزافه نیست اگر گفته شود که خاتمی و روحانی و حسن خمینی رسما به عنوان مرشد سیاسی خود به هاشمی می نگریستند.
هاشمی نیز علیرغم برخی اشتباه ها، اما در مجموع توانسته بود با موفقیت فراوان جایگاه خود را هم در میان این گروه های تاثیرگذار و هم در میان مردم تثبیت کند و اینبار خود نیز آموخته بود که ایستادن در برابر اقتدارگرایان بجز با حمایت اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل ممکن نیست.
به سادگی جایگاه خودش را در مقام ارشدترین عضو خبرگان و محبوبترین آنها نزد مردم تقویت کرده بود و در پاسخ به سوالی که چرا در جایگاه ریاست خبرگان ننشست پاسخ داد که مهم آن است که روزی که می باید در جایی که لازم است حضور داشته باشم و این اشاره ظریفی بود به تاثیر وی در جلسه خبرگان انتخاب رهبری پس از فوت آیت الله خمینی، آنجا که از قول رهبر فقید روایت کرد که آیت الله خامنه ای برای رهبری صلاحیت دارند و سالها بعد دختر آیت الله خمینی فاش ساخت که ایشان سه نفر را برای این جایگاه مناسب معرفی کرده بود: آیات خامنه ای ، هاشمی و موسوی اردبیلی
هاشمی به هر تقدیر درگذشت و مرگ او آخرین چیزی بود که این بهبود خواهان وضعیت ایران انتظارش را می کشیدند در سفری که بیش از پیش به حضورش نیاز بود. و روزهایی که اصلاح طلبان و اعتدال گرایان دیگر آن هماهنگی سالهای گذشته را ندارند و این فاصله حتما بی ارتباط با فقدان هاشمی نیست.
انتهای پیام
تحلیل بسیارصادقانه ومنطقی از روندسیاسی،اجرایی وفراز پستی هاوبلندهای مسیرتاریخی،سیاسی سردارسازندگی مرحوم ایت الله هاشمی رفسنجانی،