هرمی هست اما نتورک مارکتینگ نیست!
درآمد بازاریابهای اسنپ و تپسی چقدر است؟
عطیه هوشمند – انصاف نیوز: ثبتنام رانندگان متقاضی فعالیت در شرکت اسنپ در میادین شهر با رخداد ناگوار آزار و اذیت یک زن از سوی رانندهای دارای سوءپیشینه در حالی متوقف شد که چندی پیش با انجام اصلاحاتی، مجدد آغاز شد.
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، مجرم که البته یکبار حسابش از سوی اسنپ بسته شده بود، به طریقی دیگر در این سرویس مشغول شد، موضوعی که امنیت مسافران در سرویسهای حمل و نقل را مورد تردید قرار میدهد: «اولش کار میکردم ولی بعد از اینکه برگه سوءپیشینه رو تحویلشون ندادم، برنامهای که توی گوشی داشتم قطع شد. رفتم دفتر اسنپ و اونا گفتن باید سوءپیشینه بیاورم ولی چون سابقه داشتم بهشون نگفتم. توی راه برمیگشتم که دیدم چندتا جوون توی دستشون پلاکارد گرفتند که راننده برای اسنپ استخدام میکنند. به یکیشون مشکلم رو گفتم اون هم گفت توی فک و فامیل یا رفقام کسی رو دارم که گواهینامش رو بده. گفتم دارم. اون هم گفت از روی گواهینامه و کارت ماشین و بیمه عکس بگیرم و براش بفرستم. همون روز اون کار رو کردم و شب نشده برنامه اسنپم وصل شد و سرویس رفتم.»
همانطور که از صحبتهای «محمد» – فرد متهم به آزار و اذیت مسافر زن – برمیآید، ثبتنام اسنپ تا پیش از این اتفاق، به دو صورت حضوری در دفاتر اسنپ و یا از سوی بازاریابانی که در سطح میادین و خیابانهای مرکز پرتردد بطور گذری رانندگان متقاضی را ثبتنام میکنند، صورت میگیرد، اما اکنون و در پی حادثهای که یاد شد، مدیران اسنپ تأکید کردند که با حساسیت و دقت بیشتری سوابق ثبتنام کنندگان را بررسی میکنند و در صورت تأیید سوءپیشینه کد فعالیت برایشان صادر میشود.
جستوجو دربارهی این حرفهی پرطرفدار مثل همیشه از جستوجوی اینترنتی کلیدواژههای مرتبط با آن در گوگل شروع شد؛ تنها به عکسی از اسفند سال 95 در یکی از خبرگزاریها برخورد شد با این مضمون: «به نظر میرسد «اسنپ» این بار برای جذب و ثبتنام اتومبیلها به خیابانها روی آورده و در سطح شهر، رانندگان متقاضی را در این شرکت ثبتنام میکند.»
به نظر میرسد این نوع جذب مسافر حداقل از آن زمان رواج پیدا کرده و به چشم آمده است. هر چند در کامنتهای یک سایت آگهی استخدام، این نوع بازاریابی را برای شرکتهای حمل و نقل درون شهری «بیکلاسی» دانسته، اما با حضور در چند محل ثبتنام بازاریابها، گزارشی تهیه شد که شاید اطلاعات خوبی برای مخاطبان داشته باشد.
جمعیتی کنار خیابانهای پرتردد و میدانهای شلوغ ایستادهاند، یا کاوری تن کردهاند که آرم شرکت روی آن چاپ شده و یا با کلاسهای که دستشان است، قابل تشخیص هستند. بینشان که جستوجو کنیم با اسم سه اپلیکیشنی برخورد میکنیم که امروز انگار بیش از هر زمان دیگر روی بورس و در مرکز توجه هستند: اسنپ، تبسی، الو پیک و… .. مردان و زنانی که در ازای ثبتنام رانندگان متقاضی کار در این شرکتها، مبلغی دریافت میکنند و تعدادشان هم کم نیست. همانطور که وقتی خیابان فردوسی را روز پنجشنبه بالا و پایین میکردیم، مردی که در همان خیابان سوپرمارکت دارد، اینطور راجع به آنها صحبت میکند: «الان چون پنجشنبه است، خیلی کمترن، ولی روزهای عادی کنار خیابون پر میشه اینجا» برایمان جای سؤال است که این جمعیت قابل توجه که «پروموتری» را انتخاب کردهاند، چه شرایطی دارند، چه شد که جذب این شغل شدند و از شرایط کاریشان راضی هستند یا خیر؟!
بازاریاب یا همانطور که خودشان میگویند «پروموترها» را جایی در حوالی میدان فردوسی پیدا میکنیم؛ ساعت 10صبح است و خیابان خلوت و عادی است و جمعیت زیادی در آن حوالی حضور ندارد. حدود 10 نفرند که دور از آفتاب و زیر سایه منتظر خودروهای متقاضی ثبتنام در اسنپاند. پروموتر بقیه اپلیکیشنها را جایی پیدا نمیکنیم، گرچه بعدها متوجه میشویم به غیر از سه برنامه یاد شده، یعنی «اسنپ» و «تبسی» و «الو پیک»، بقیه اپلیکیشنها مثل آژانسی و کارپینو بازاریابی خیابانی را برای جذب اتومبیلها انتخاب نکردهاند.
درآمد سه میلیونی کارشناس فروش
سرصحبت با کارشناس فروش به نظر کم سن و سال را با ثبتنام پراید همکارمان در اسنپ باز میکنیم. از شرایط ثبتنام پرسیدیم و این که چقدر از این طریق میتواند پول دربیاورد: «سوءتفاهم نشه، من شماره کارشناسم رو بهتون بدم. مدارکتون رو از طریق تلگرام برای من بفرستید. گواهینامه و کارت ملی و … .»، اما بحث را میبریم سمت بازاریابی خیابانی. از این حرف میزند که خودش هم مثل ما، دانشجو است و اگر بتواند روزی هشت ساعت کار کند، در هر روز یکصد تا 200 هزلر تومان درمیآورد. راجع به ساعت کاریاش اینطور ادامه میدهد: ساعت کاری بصورت توافقی با کارشناس است، چون این یک کار پورسانتی است و هر دو هفته یکبار هم با پرومترها تسویه میکنند.
از مزایای کاریاش میپرسیم و این که آنطور که معلوم است، بین آدمهایی که آنجا ایستادهاند، او که کارشناس است، قرارداد بسته و بیمه دارد: «اون آقارو میبینی اونجا؟ بغل پیرهن سفیده. اون الان آموزشیه. باید وایسه، بره شرکت، کار کنه… . یه سال طول میکشه تا قراداد ببندن باهاش!»، اما این به این معنی نیست که همه قراردادی میشوند: «مثلاً یارو پارتی داره. آشنا داره قراردادش رو میبنده، تو شرکت کارش محکم باشه که آگه یه روز نیومد اخراجش نکنن. میدونی چی میگم؟» ادامهی حرفش را میسپارد به دوستش و سرگرم صحبت با تلفن میشود. دوست دیگرش که کارشناسی است 20 ساله و از 18 سالگی در اسنپ بوده و حالا دانشجوست؛ از شرایط کاری این شغل برایمان صحبت میکند: «شما که دانشجویی میدونی، آدم از بیست سالگی دیگه روش نمیشه از پدر و مادرش پول بگیره. منم دانشجوم، بیشتر پنجشنبه و جمعه کلاس برمیدارم و در طول هفته اینجام. من دوسال پیش ماهی یک میلیون و خردهای درآمد داشتم و الان که کارشناسم سه میلیون درآمد دارم. هفتهای یکبار باهام تسویه میکردن. خرج خونه رو میدادم، برای خودم لباس میخریدم. تو بیست سالگی استخدام یه شرکت بینالمللی شدم با بیمه.»
از شرایط مشابه پروموترها بیشتر برایمان میگوید: «این کار جوون پسنده. مثلاً بیشتر از سن 20 تا 22 سال نداریم تو کارمون.. ارتقای شغلیش تو این کار زیاده. اسنپ رو همهی ایران میشناسن. کرج، اصفهان، شیراز، مشهد، تهران… . چهار تا شهر دیگه هم راه مییوفته تا چندوقت دیگه. میفرستنت شهرستان، میشی «هد» اونجا، ماهی هشت تا نه تومن حقوق ثابت داری.»
چهرهی متعجب ما را که میبیند، بیشتر به حرف زدن مشتاق میشود: «هرماشینی که ثبتنام کنی 25 تا 75 هزار تومن بهت میدن.. ماشین عادی مثل پژو، پراید 25000 هزار تومنه، به شرطی که راننده یه سفر بره. ماشین تاکسی رو فقط گردشی ثبتنام میکنیم. اون میشه 50 تومن. وی آی پی هم داریم که یعنی ماشین 50، 60 میلیون به بالا که ثبتنام هرکدوم میشه 75تومن. اسنپ بانوان هم هست که 50 تومنه. طرح سالیانه هم همینطوره. بعد فکر کن مثلاً دو تا طرح سالیانه توی روز بزنی میشه 100 هزار تومن. چقدر کار کردی؟ دو ساعت!»
با اشاره به ماشین گران قیمتی که گوشهای پارک شده، پرسیدم: «صاحب ماشینی که 60 میلیون قیمت دارد، چرا باید به چنین شغلی رو بیاره؟» که میپرد وسط حرفم: «اون که راننده منه؛ از 6 صبح تا 5 بعد از ظهر میاد اینجا. منو مییاره، دوباره برمیگردونه شرکت. اینا کلاً برای هر کارشناس یه راننده میدن!» و از این میگوید که خیلی زحمت کشیده تا در بیست سالگی به اینجا رسیده است: سر سنم کارشناس شدم. سر بیست سال باید تموم شه کارشناسیتون. منم بیست سالم تموم شد، بعد کارشناس شدم.»
«تبسی» باکلاستره و با شرایط شغلی بهتر
این بار با توجه به پرس وجوهای پیشین به تهرانپارس میرویم. فلکه چهارم تهران پارس که این چندماهه شلوغتر از گذشته شده است؛در حاشیهی میدان با همان انبوه افراد کلاسه به دست و منتظر مواجه شده که برای ثبتنام و ورود به سرویسهای حمل و نقلشان به ماشینهای عابر چشم دوختهاند. ما هم جلو میرویم و این بار دوباره میخواهیم ماشینمان را ثبتنام کنیم. مردی حدود سی، سی و پنج ساله که پروموتر تبسی یا همان «تب 30» است، از مدل ماشین همکارم میپرسد و در جواب «پراید مدل 83» میگوید: ماشین شما باید حداقل برای سال 85 باشد. نمیتوانیم حرفمان را بصورت معمول ادامه بدهیم و این بحث را پیش میکشیم که دانشجو هستیم و در به در بدنبال یک کار مناسب. بازاریاب نیشخند میزند: «آگه بیای اینجا کار کنی باید یه بار بری شرکت تبسی تو شهرک غرب و مدارکت رو تحویل بدی و خودت رو معرفی کنی.»
در حالی که چیزی را روی برگه مینویسد، برایمان توضیح میدهد: «آگه پرس وجو کرده باشید، میدونید که پروموتری اسنپ پورسانتیه، ولی تبسی حقوق ثابت داره. باید روزی سه تا ماشین ثبتنام کنی و هر ماشین پنج تا سفر بره و حقوق ماهیانهات هم دو میلیون و هفتصده.»؛ یعنی در صورتی که سه تا ماشین نزنند به نسبتی که کار انجام نشده از حقوق کسر میشود؛ البته آنطور که خودش میگوید اوایل، یعنی تا چندماه پیش در طول روز خیلی بیشتر ثبتنام میکردند، اما حالا آن رونق سابق را ندارد و کار کمی سخت شده است. حرفی که از چندنفر دیگرهم میشنوم و انگار با بالا رفتن عرضه و تقاضای ثبتنام رانندگان متقاضی، از حالت مطلوبش فاصله گرفته.
راجع به شرایط بیمه، تبسی هم تنها کارشناسها را بیمه میکند، اما به شرطی که جزو 10 درصد برتر هرماه قرار بگیرید: «مثلاً باید بعد از سه ماهی که کار کردید. اگه جزو اون 10 درصد اولیه باشید، جزو بازاریابهای سطح بالا محسوب میشید و بیمهتون میکنن، اما این که بگی از اول بیمه کنن، نه اینطوری نیست. آنقدر رفیقای خودم هستن که دانشجو بودن میان اینجا وایمیسن کار میکنن؛ خیلی راحته. درآمدشونم هر ماه داره افزایش پیدا میکنه. اگه جزو اون 10 درصد بشین به غیر از اون بیمه دوباره 10 درصد افزایش حقوق دارید، یعنی دو میلیون و 900 هزار تومن میگیرید. 70 تومن اضافه میشه.»
از تفاوت شرایط کاری تبسی و اسنپ و این که چه شده است که تبسی را انتخاب کرده، میپرسیم و علت انتخابش را شرایط کاری ثابت آن میداند: «اینجا مثلاً در تابستان که شدت گرما زیاد بود، اومدن گفتن 30 درصد کارتون رو بصورت ویژه حساب میکنیم. میدونی چی میگم؟ ولی واسه اسنپ اینطوری نبود. تو تبسی روزهای تعطیل رو نمیای، ولی اسنپ اینطور نیست. ایام عید که 13 روز تعطیلیه رو شما تعطیلید، تبسی اینطوری بود. تعطیل کردن تا 15ام، ولی عین این ایام رو به ما پول دادن.»
او، تفاوت «کلاس کار» را هم در انتخابش دخیل میداند: «شما یه دور تو خیابون بزن. ببین بچههایی که تبسی هستن، چه طوریه کارشون؛ اونایی که اسنپ هستن چه طوریه!؟»
بحث را به سمت شرایط زنان در این شغل میبریم. از وضعیتشان میپرسیم، این که با توجه به شرایط شغلی احتمالاً متفاوت این کار و نگاهی که گاهی جامعه به اشتغال زنان دارد، ممکن است به تصور برخی، زنان مناسب ایستادن کنار خیابان و ثبتنام ماشینها نباشند. به گفتهی او، زنها مشکلی ندارند و با این که از مردها در این شغل کمتر هستند، اما شاید 40 درصد شاغلان این حرفه یعنی پروموتری را تشکیل بدهند و او هم همکاران خانم زیادی دارد که در این کار پیشرفت لازم را داشتهاند.
هرمی هست، اما نتورک مارکتینگ نیست
میخواهیم از پروموترهای دیگر دربارهی وضعیت کاریشان بپرسیم، اما به غیر از او کس دیگری در آن محل نیست. به ناچار دوباره برای پرسیدن شرایط کاری بازاریابی سر صحبت را با پسر به نظر کم سن و سالی باز میکنیم که میگوید قبلاً در تالار و کافیشاپ کار میکرده اما حال از شرایط شغلیاش راضی است: «خوبیش آینه که پورسانتیه. ساعت دست خودته. میتونی تو کارت پیشرفت کنی. کارش هرمی هست، اما نتورک مارکتینگ نیست.» میخواهیم از شرایط استخدامش بیشتر صحبت کند: «قرارداد نبستم، بیمه هم ندارم. اگه بخوان برای اینهمه آدم، ماهی صدهزار تومن بیمه بدن که شرکت ورشکست میشه!» از او برای آغاز همکاری سفته گرفتند که البته این از نظر او چیزی طبیعی است. بیشتر که سؤال میپرسیم شک میکند: «حسین بیا ببینیم اینا کی ان، از بیبیسی اومدن انگار!»
برای صحبت با پروموترهای بیشتر به میدان آرژانتین آمدهایم، سر صحبت را با رانندگان تاکسی دور میدان باز میکنیم که پروموترها کجا ایستادهاند و باید سمت چه کسی برویم! آنها که انگار فهمیدهاند خبرنگار یا کسی شبیه به این هستیم و بدنبال گزارشی دربارهی اسنپ، سر شکایت و ابراز نارضایتی را باز میکنند: «همکار خودمون الان یواشکی برای اسنپ مسافر میزنه با ماشینش که مال تاکسیرانیه. میگه خیلی درآمدش فرقی نداره، ولی استهکاک فکریش کمتره، ولی آخه درسته که همهی کسایی که شغلهاشون چیز دیگهای هست برای سود بیشتر بریزن تو خیابون و ترافیک بیمورد ایجاد کنن؟ الان ببین من چندساعته وایسادم اینجا بیکارم، مسافر نیومده برام.»
فکر میکردم بازاریابی شبکهاییه، اما اینطور نیست
دوست دیگرشان، اما با درخواست ما چند بازاریاب اسنپ را نشانمان میدهد که زیر درخت نشستهاند و انگار پرس وجوی ما برایشان غیرطبیعی است. از شرایط معمولی کارشان خیلی کوتاه صحبت میکنند، اما یکی خوش صحبتتر است و به انصاف نیوز میگوید: «من قبلاً توی مشاور املاک کار میکردم توی فرمانیه. الان درآمدم خیلی بهتره. تا چندوقت دیگهام بیمه میشم. من خودم قبل از این که بیام تو این شرکت، فکر میکردم بازاریابی شبکهای هست و راننده میاری زیرمجموعت، در حالی که اینطوری نیست.» و شروع میکند به شایعات و دستاندازهایی که به نظر او برای اسنپ درست میکنند.
اگر بازار ثبتنامها اشباع شد…
اپلیکیشنهای دیگری که در حمل و نقل شهری فعال هستند، یعنی کارپینو و آژانسی، اما بازاریابی خیابانی را برای فعالیت انتخاب نکردهاند. کارپینو که یک شرکت کانادایی الاصل است با مجوز سازمان تاکسیرانی شروع به فعالیت کرده و تاکسیهای آن اتومبیلهای زرد رنگ است. به نظر میرسد، تاکسیرانی با این اپلیکیشن به عرصهی رقابت با این دو اپلیکیشن وارد شده است که با جذب گسترده و فراخوان بهرهگیری فراوان از کار پارهوقت و پورسانتی افراد روز به روز مرزهای کسب و کار خود را گسترش میدهند و موجبات اعتراض شاغلان صنف تاکسیرانی را نیز فراهم کردهاند. از طرفی نیز ممکن است پس از مدتی، بازار ثبتنامها اشباع شده و بازدهی قبل خود را از دست بدهند؛ موضوعی که برخی شاغلان با سابقه مکرر به آن اشاره میکردند و باید دید این شرکتها چه راهحلی برای آن دارند.
انتهای پیام