پیوند رقبای شکستخوردهی روحانی و تخممرغ!
مریم محمدپور، روزنامهنگار در خبرآنلاین نوشت: هفده هزار و پانصد تومان؛ این عدد شروع نمایش یک بحران در ایران شد، وقتی که به عنوان قیمت به تخممرغ برچسب شد و زمینه ساز تجمعات اعتراضی مردم گردید. شعارهای اعتراضی اما پس از دو روز دیگر اشاره ای به قیمت تخم مرغ نداشت. چه روندی طی شد که تخم مرغ ایران را با بحران مواجه کرد؟
«یک اختلاس کم بشه، مشکل ما حل میشه»؛ عابران محدوده بهارستان کمتر روزی در دو سال گذشته این شعار را نشنیده اند. آن روزهای کم هم مربوط به زمانی است که زیان دیدگان موسسات اعتباری ورشکسته، به جای مجلس، محوطه بیرونی قوه قضائیه را برای بیان اعتراضشان انتخاب کردند. ماجرای موسسات اعتباری ورشکسته، به اوایل دهه هفتاد در مشهد برمیگردد. وقتی موسسه نورالقائم به صورت قرض الحسنه، وام میداد. در دولت سید محمد خاتمی که از اواسط دهه هفتاد شروع شد، مجوز تاسیس موسسات اعتباری را نداد و در عوض در آن دوره بانکهای خصوصی رونق گرفتند اما با تغییر دولت، نگاه به سیستم بانکی تغییر کرد و حالا بر اساس آنچه روی سایت بانک مرکزی درج شده، 34 بانک و موسسه مالی دارای مجوز در کشور وجود دارد و در کنارش 7هزار موسسه اعتباری فعالیت می کند که 6هزاری تای آنها مجوز ندارند. موسساتی که حسن روحانی با افزایش تعدادش مخالفت کرد و بانک مرکزی در دوره او اعلام کرد که برخی از موسسات در حال فعالیت مجوزها و اعتبارات مالی لازم را ندارند. و حالا حدود سه سال است که موسساتی نظیر ثامن، ثامن الحجج و کاسپین اعلام ورشکستگی کردهاند. جالب است که اکثر زیان دیدگان این موسسات مشهدی هستند. در کنار اینها نمی توان از نارضایتی های به وجود آمده از ماجراهای پدیده نیز صرف نظر کرد.
شعار اصلی زیان دیدگان در برابر نهادهای حاکمیتی با یک راه چاره همراه بود؛ مبارزه با فساد! آنها به کنایه از مسئولان میخواستند فساد مالی را کاهش دهند. اما در این سه سال هیچ کدام از پرونده های فساد مالی بسته نشد. هنوز کسی نمی داند سرنوشت محمود خاوری که با پرونده 3هزار میلیاردی به کانادا گریخت، چه می شود یا برخی کارشناسان نفتی تردید دارند «حکم اعدام» پایان قابل قبولی برای پایان پرونده بابک زنجانی باشد. می بینید که قطعه های پازل کاهش اعتماد به مدیران در حال افزایش است.
شکست خوردگان سیاسی در این بحبوبه به کمک ورشکستگان اقتصادی آمدند. انتخابات ریاست جمهوری 96 سطح مطالبات مردم را بالا برد. اگرچه هیجانی شدن فضا، اقتضای دوران تبلیغات انتخاباتی است اما همان زمانی چند جامعه شناس نسبت به تقسیم مردم به 96 و 4درصد و دست گذاشتن روی شکاف های اجتماعی و اقتصادی از طرف کاندیداها هشدار دادند. دو رقیب اصلیِ پیروز این انتخابات از شهری هستند که اعتراض ها در آن شروع شدند. شهری که از زمان امامت جمعه آیت الله علم الهدی تبدیل به یکی از مقرهای اصلی جبهه پایداری شده است. امام جمعه مشهد که زمانی مردم را تشویق می کرد اشکنه پیاز بخورند در یکی دو روز ابتدایی ماجرا به حمایت از معترضان برخاست و علیه گرانی سخن گفت.
شروع اعتراضها با یک جرقه کوچک بود؛ گرانی تخم مرغ، اما بستر کوچکی نداشت. گرانی تخم مرغ پس از خبر احتمال گران شدن بنزین، قطع یارانه 40میلیون نفر و افزایش مالیاتها حکم کبریت را داشت. رقبای دولت در رسانه های شخصی نظیر توییتر و رسانه های جمعی نزدیک به خود در بزرگنمایی این اتفاقات که هنوز رقم نخورده است، کم نگذاشتند و سخنان آنها تیتر رسانه های مختلف شد. اما در این بین نزدیکان دولت نیز تدبیر کافی نداشتند. شاید بهتر بود در این بحبوحه مجلسی که داعیه نزدیکی به دولت را دارد، 10میلیونی کردن حقوق نمایندگان را از دستور کار خارج می کرد. این رقم ها مردم شهرهای کوچکتر را به واکنش واداشت و تنها نیاز به یک جرقه کوچک داشت. شاید ورشکستگان موسسات مالی دریافتند بهتر است به جای اینکه هر روز به تهران بیابیند، اعتراض را با حمایت همشهریان خود شروع کنند تا اعتراض به شهرهای دیگر توسعه پیدا کند.
انتهای پیام