خرید تور تابستان

آغاز بعثت پیامبر(ص) با علم‌آموزی

به گزارش انصاف نیوز، حجت السلام مهدی بهرامی، طلبه درس خارج فقه حوزه علمیه قم و دانشجوی دکترای حکمت هنر دینی در یاداداشتی به مناسبت بعثت حضرت محمد (ص) که آن را در اختیار شفقنا قرار داده آورده است:
آغاز اسلام در روز بیست و هفتم رجب سیزده‌ سال پیش از هجرت با مبعوث شدن پیامبر گرامی (ص) اسلام در غار حرا همراه شد. دیدن فرشته وحی از آن جهت که از مجردات است و مادی نیست نیاز به آمادگی درونی دارد که پیامبر (ص) با سال‌ها عبادت در غار حرا توانسته بود این آمادگی درونی را کسب کند. 
خلوت، تنهایی و عبادت در غار حرا یکی از لذّت بخش‌ترین لحظات عمر پیامبر (ص) بود. او به همین حال به سر مى‏برد تا اینکه صبح یکى از روزها که حضرت در غار مشغول عبادت بود، جبرئیل از طرف خدا مامور شد آیاتى چند از قران را به عنوان کتاب هدایت و سعادت، براى او بخواند و به او مژده پیامبری دهد. در این روز که «مبعث» نام گرفت جبرئیل با لوحى فرود آمد، و آن را در برابر پیامبر (ص) گرفت و به او گفت: اقرأ. یعنى بخوان. او که اُمّى و درس نخوانده بود، پاسخ داد که من توانائى خواندن ندارم. فرشته وحى بار دیگر درخواست خواندن کرد و همان جواب را شنید. فرشته براى بار سوم از او خواست بخواند، او ناگهان در خود احساس کرد که مى‏تواند لوحى را که در دست فرشته است، بخواند. او خواند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. إقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِى خَلَقَ. خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ . إقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ . الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ . عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَم یَعلَم».
جبرئیل در غار حرا از پیامبر خواست رسالت خود را با خواندن و بردن نام خدا آغاز نماید و لذا از او خواست، آیه «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را که در آغاز سوره بود، به زبان آورد. «إقرأ بِاسمِ ربّک» نیز به همین معنا است. در حقیقت جبرئیل از آن حضرت خواست که نام خدا یعنى «بسم اللّه الرّحمن الرّحیم» را قرائت کند. و آن را به زبان آورد. بر این اساس می‌توان گفت آغاز اسلام و شروع دین جاوید بشر با نام خدا، خواندن، قلم، قیام، هشدار و بزرگداشت خدا شروع شد. در حقیقت بعثت که به معنای رستاخیز است در اسلام با رستاخیز معنوی و انقلاب در همه امور همراه شد به عبارتی می‌توان گفت بعثت با انقلاب فرهنگی آغاز شد چرا که پایه و اساس هر گونه تحول و انقلاب فرهنگی به خواندن، نوشت،‌ پاکسازی و بهسازی روحی و فرهنگی بستگی دارد. 
بر این اساس، افتخار اسلام این است که اولین فرمانش به حضرت محمد(ص) فرمان فرهنگی بود. اولین دستور بحث فرهنگ و علم‌آموزی بود. خداوند در قرآن کریم ابتدا مسائل روحی و عاطفی، سپس مسائل فرهنگی و بعد مسائل اقتصادی را مطرح می‌کند. خداونددر آیه 6 سوره ضحی به پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَى» یک یتیم، نیاز به محبت و عاطفه دارد، چون پدر ندارد، یا مادر ندارد محبت می‌خواهد. اول می‌گوید به روح و روان و عاطفه مردم برسید، «أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا» بعد از اشاره به مسائل روحی و عاطفی یتیم می‌فرماید: «وَوَجَدَکَ ضَالًّا فَهَدَى» بعد مسئله فرهنگی را مطرح می‌کند و سپس به مسئله اقتصادی اشاره می‌کند و می‌فرماید «وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَى». این تقدم زمانی طرح مسائل فرهنگی و اولویت آنها بر مسائل اقتصادی حاکی از توجه ویژه اسلام به این مسائل است. 
ابلاغ رسالت پیامبر با خواندن و علم بود و این یعنی تجلیل علم و خواندن،‌ تجلیل و تمجیدى که نه تنها در آغاز راه پیامبر اکرم (ص) وجود دارد بلکه در جای جای قرآن می‌‌توان آن را مشاهده کرد. تجلیل و تمجیدی که قرآن مجید از علم و دانش نموده در هیچ کتاب آسمانى دیگر نمی‌توان یافت و در حقیقت می‌توان گفت قرآن کریم تنها کتاب آسمانی‌ای است که این گونه به مسئله علم و علم آموزی و خواندن اهمیت داده است.
قرآن کریم در صدها آیه به طرق مختلف از علم و دانش نام برده و در بیشتر این آیات در مقام بزرگداشت علم‌آموزی است. خدای متعال در مقام منت گذارى برای انسان در آیه 5 سوره علق می‌فرماید« عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ؛ به انسان چیزى را که نمی‌دانست یاد داد» و همچنین در آیه 11 سوره مجادله بیان می‌کند: « یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ؛ خداوند کسانى از شما را که ایمان آورده‌اند، یک درجه و کسانى را که علاوه بر ایمان، دانش نیز به آنان داده شده است چندین درجه بالا مى‌برد» و در آیه 9 سوره زمر به عدم تساوی عالم و جاهل اشاره می‌کند و می‌فرماید: « هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ؛ آیا کسانى که علم دارند و کسانى که علم ندارند مساوى می‌باشند».
اما این علم چیست و چه ارزشی دارد که خداوند در آغاز رسالت آخرین پیامبرش به آن اشاره می‌کند. خداوند در آیه 4 سوره مائده می‌فرماید: «یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللّهُ فَکُلُواْ مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُواْ اسْمَ اللّهِ عَلَیْهِ وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ؛ از تو مى‏پرسند چه چیزى براى آنان حلال شده است بگو چیزهاى پاکیزه براى شما حلال گردیده و [نیز صید] حیوانات شکارگر که شما بعنوان مربیان سگهاى شکارى از آنچه خدایتان آموخته به آنها تعلیم داده‏اید [براى شما حلال شده است] پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشته‏اند بخورید و نام خدا را بر آن ببرید و پرواى خدا بدارید که خدا زودشمار است» علم به قدری ارزش دارد که اگر سگ آموزش ببیند شکاری که بگیرد حلال است این در حالی است که سگ ولگرد شکارش حرام است، پس آموزش روی سگ هم اثر می‌کند، این مالِ طبقه پایین که سگ است و نجس است. در جای بر اساس آیه 259 سوره بقره خداوند می‌فرماید: «أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَى قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَى عُرُوشِهَا قَالَ أَنَّىَ یُحْیِی هذه اللّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَأَمَاتَهُ اللّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَل لَّبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانظُرْ إِلَى طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانظُرْ إِلَى حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آیَةً لِّلنَّاسِ وَانظُرْ إِلَى العِظَامِ کَیْفَ نُنشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛ یا چون آن کس که به شهرى که بامهایش یکسر فرو ریخته بود، عبور کرد؛ (و با خود مى‏)گفت‏: چگونه خداوند، (اهل‏) این (ویرانکده‏) را پس از مرگشان زنده مى‏کند؟. پس خداوند، او را (به مدت‏) صد سال میراند. آنگاه او را برانگیخت‏، (و به او) گفت‏: (چقدر درنگ کردى‏؟) گفت‏: (یک روز یا پاره‏اى از روز را درنگ کردم‏.) گفت‏: (نه‏) بلکه صد سال درنگ کردى‏، به خوراک و نوشیدنى خود بنگر (که طعم و رنگ آن‏) تغییر نکرده است‏، و به درازگوش خود نگاه کن (که چگونه متلاشى شده است‏. این ماجرا براى آن است که هم به تو پاسخ گوییم‏) و هم تو را (در مورد معاد) نشانه‏اى براى مردم قرار دهیم‏. و به (این‏) استخوانها بنگر، چگونه آنها را برداشته به هم پیوند مى‏دهیم‏؛ سپس گوشت بر آن مى‏پوشانیم‏.) پس هنگامى که (چگونگى زنده ساختن مرده‏) براى او آشکار شد، گفت‏: (اکنون‏) مى‏دانم که خداوند بر هر چیزى تواناست‏.» پیامبری به خاطر علم پیدا کردن صد سال می‌میرد و سپس به امر خداوند زنده می‌شود تا نسبت به سوالی که در مورد چگونه زنده شدن مرگان داشت علم پیدا کند.   
با تامل و تدبر در آیات آغازین سوره علق از آنجا که خداوند در آغاز این سوره می‌فرماید بخوان و در پایانش می‌فرماید سجده کن می‌توان نتیجه گرفت که علمی که خداوند مد نظر دارد علمی از جنس علم تجربی نیست علمی است که از سنخ عقلانیت است آن هم نه عقلانیت تجربی بلکه عقلانیت تجریدی که نهایت و نتیجه آن سجده به خالق متعال باشد. تفسیر و حقیقت این علم را می‌‌تواند از زبان حضرت امیر المومنین (ع) بهتر شناخت، ایشان می‌فرماید «ثمره العلم العبودیه» ثمره علم بندگی خداست. 
اما این علمی که خداوند انسان را نسبت به آن عالم کرده است چه علمی است؟ عملی که باعث بالا رفتن درجه انسانیت انسان و سجده انسان بر خداوند است. برای تشریح این علم شاید بتوان به آیات 30 به بعد سوره بقره که در بحث خلقت حضرت آدم است اشاره کرد. خداوند در آنجا سخن از علمی می‌کند که حتی ملائکه از آن آگاه نیستند. « وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِی بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ کُنْتُمْ صَادِقِینَ قَالُوا سُبْحَانَکَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّکَ أَنْتَ الْعَلِیمُ الْحَکِیمُ؛ نام همگان را به آدم آموخت، سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست مى‌گویید که شما شایسته مقام خلافتید، مرا از نام آنان با خبر کنید. فرشتگان گفتند: پروردگارا، تو از هر عیب و کاستى پیراسته‌اى. ما را دانشى جز آنچه تو به ما آموخته‌اى نیست. بى تردید تویى دانا و حکیم» و این علم بود که باعث شد انسان بر ملائکه برتری جوید و خداوند به ملائکه‌ای که همیشه در حال سجود و رکوع و تسبیح گویی خداوند هستند فرمان داد بر انسان سجده کنند. به معنای دیگر می‌توان گفت که بعثت پیامبر(ص) که با علم و علم‌آموزی آغاز شد به نوعی برانگیختن مقام خلیفه‌گونه انسان بود، انسانی که بدون علم و آموزش اسماء الهی نمی‌توانست «خلیفه الله» باشد، خود پیامبر گرامی اسلام نمونه‌ای بارز از این مقام خلیفه‌گونه بود و شاید هم بتوان گفت همین مقام آموزش اسماء الهی بود که توانست به پیامبری که سواد خواندن و نوشتن نداشت قدرت خواندن دهد. انسان بدون علم و علم‌آموزی نمی‌تواند خلیفه خدا در زمین باشد؛ کلمه «بعثت» به معنای «برانگیخته شدن» و در اصطلاح به مفهوم فرستاده شدن انسانی از سوی خداوند متعال برای هدایت دیگران است. لذا بر انگیخته شدن آخرین پیامبر خدا به معنای برانگیخته شدن علم و علم آموزی و رهایی بشر از جهل است.
انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا