رسانه و صنعتی به نام «کپی پیست»
سمانه جعفر زاده در اعتماد نوشت:
سال هاست که دیگر رسانه محدود به روزنامه، رادیو و تلویزیون نمی شود و فضای مجازی نیز به عرصه فعالیت رسانه ها در بعد اطلاع رسانی، تبلیغاتی، تحلیلی و… اضافه شده است. در این میان ایران نیز از این قافله عقب نمانده و از اواخر دهه ٧٠ پای رسانه های نوپایی که بعدها به تاثیرگذارترین رسانه های کشور مبدل شدند به عرصه رسانه یی باز شد، فاصله کاربر با این رسانه تنها تایپ حرف و سپس فشردن کلیدenter بود.
بلافاصله بعد از ظهور خبرگزاری ها، سایت های خبری در ایران پا گرفتند و به سرعت فراگیر شدند تا جایی که یک سایت با هزینه گاه تا یک چند صدم یک خبرگزاری می توانست در بزنگاه ها تاثیری شگرف بر عرصه سیاسی کشور بگذارد آن هم تنها با یک یا چند خبر. سایت های خبری به سرعت بر تعدادشان افزوده شد، فعالان و صاحبنظران سیاسی و اجتماعی و فرهنگی نیز از وبلاگ به عنوان رسانه یی شخصی اما تاثیرگذار برای بیان دیدگاه های خود در همان ایام استفاده می کردند و بدین ترتیب این سه ضلع مثلث، موجب شد تا فضای مجازی به رقیب جدی برای رسانه ملی و البته رسانه های مکتوب مبدل شود.
با ظهور شبکه های اجتماعی، وبلاگ آرام آرام به حاشیه رانده شد و فیس بوک و توییتر در اطلاع رسانی حوادث مهم و تاثیرگذار نه تنها تنه به خبرگزاری ها و سایت های خبری می زدند که در بسیاری مواقع گوی سبقت را از آنها می ربودند و این پدیده یی جهانی بود که در جریان بهار عربی به ویژه در مصر و تونس اهمیت خود را نشان داد.
اما همین فضای مجازی که موجب شده است کوچک ترین اتفاق به سرعت هر چه تمام تا خانه های شهرهای کوچک و روستاها هم منتقل شود و افراد را به بحث و تحلیل وا دارد جدای از اینکه ممکن است حقیقتی هم در پس آن نباشد اما از آنجا که به سرعت منتشر می شود می تواند به سرعت هم از انواع تحلیل های ناقص و ناپخته همراه شود که این امر بزرگ ترین آسیب را در نبود رسانه هایی مستقل که واقعیت ها را همان گونه که هست منعکس می کنند نه همان گونه که خود می خواهند، به اصالت رسانه و پیامدهای آن اتفاق وارد می کند.
سوال اینجاست که آیا در ایران از چنین رسانه هایی برخورداریم؟ آیا رسانه هایی که بتوانند به تحلیل چرایی وقایع و اتفاقات بپردازند و اصل اطلاع رسانی را بر محور مخاطب هوشمند قرار دهند، وجود دارد؟ مخاطبی که حق دانستن وقایع در سریع ترین زمان و دانستن و پی بردن به انواع تحلیل ها از جانب دیدگاه های مختلف فکری را حق خود می داند اما آیا حقوق آنها در این عرصه پرطمطراق به رسمیت شناخته می شود؟
آیا رسانه های ما برای مخاطب هوشمند شان در عرصه یی که سرعت انتقال خبر حکم سرعت نور را دارد برنامه مدون دارند؟ باید گفت از یک طرف عرصه اطلاع رسانی یا به عبارتی گردش اطلاع رسانی صحیح در کشور ما چرخه معیوبی را طی می کند. از طرفی رسانه ها بنا به اظهارنظر بسیاری از مسوولان آن با انواع و اقسام محدودیت ها مواجهند. منابع مالی محدود دارند. فاقد نیروهای حرفه یی به معنای روزنامه نگارانی جسور، نقاد و تحلیل گر هستند و مهم تر از آن با انواع خطوط قرمزی مواجهند که برخی سلیقه یی است و برخی در چارچوب قوانین چندگانه. اما در این میان این نوع رسانه ها که تعدادشان هم کم نیست برای آنکه بتوانند این چرخه معیوب را با هر هدفی که دارند بچرخانند مجبورند به جای تحلیل و گزارش از فرمولی به نام «کپی پیست» بهره ببرند. فرمولی که رفته رفته به یک صنعت پول ساز در عرصه رسانه ها به خصوص سایت های خبری و حتی خبرگزاری ها مبدل شده، در این میان در کنار سایت ها و خبرگزاری ها برخی روزنامه ها و مجلات هم آن قدر در این راه حرفه یی شده اند که حاضر به درج منبع خبر هم نیستند یا حتی به خود زحمت تغییر تیتر و لید متناسب با رسانه شان را هم نمی دهند و جای تاسف این است که از قبل این راه درج آگهی یا پز سیاسی است که جای خود را به نقد و تحلیل ها داده است.
اما چه باید کرد؟ آیا باید به داشته ها و نداشته های مان قانع بود؟ آیا باید به همین باریکه آبی که در این عرصه وجود دارد کفایت کرد؟
معتقدم اگر رسانه یی خواه در فضای مجازی خواه در عرصه مکتوب نتواند مبین و مبدع ایده و هدف خود باشد چه بهتر که نباشد، چرا که رفته رفته مخاطبان هوشمند خود را از دست خواهد داد. مخاطبانی که حاضر نیستند هر خوراکی را که به آنها داده می شود با میل و رغبت نوش جان کنند و به طرف[ العینی از یک رسانه دل بریده و به رسانه دیگر سوق می یابند. پس چه باید کرد؟
پیشنهادم این است بیاییم هر کدام از ما که در رسانه یی قلم می زنیم کمی در انتخاب تیترهای مان دقت کنیم، کمی در اخبارمان تامل کنیم، کمی در بیان تحلیل های مان صبور باشیم و کمی با رقیبان مان مدارا کنیم. اگر حادثه ناگواری مانند اسیدپاشی اصفهان اتفاق افتاد فارغ از تمام حواشی آن این ما نباشیم که بخواهیم به عنوان یک رسانه در مقام قضاوت و داوری بنشینیم و چنان بر طبل وانفسا بکوبیم که گویی ممات یک رسانه رقیب آرزوی دیرینه ما باشد. رسانه هایی که البته به واقع کلمه رسانه نیستند و تنها صدای رسایی هستند که از دل بغض ها وکینه ها بر می خیزند. رسانه ها اگر در جای درست خود قرار گیرند مخاطبان هر چقدر هم که از فقر مالی برخوردار باشند اما حاضرند مبلغی را در کنار دیگر لوازم ضروری شان برای فهم درست پیرامون شان کنار بگذارند. همانند پرده سینما که اگر یک فیلم خوب ساخته شود و آنچه را مردم بدان نیازمندند و در پی آن هستند تامین کند سالن ها مملو از تماشاچیانی می شود که حاضرند حتی چندین بار به سینما رفته و فیلم محبوب شان را به تماشا بنشینند. پس ما رسانه ها موظفیم ذایقه های مخاطبان مان را شناسایی کنیم و متناسب با آنچه نیازمند آن هستند به تولید محتوای فاخر و ارزشمند بپردازیم. کمی از خود بیشتر هزینه کنیم و کمی به آینده بیندیشیم. آینده یی که قرار است بازیگردان های اصلی آن باشیم و گرنه عرصه شایعه و تحلیل های ناقص و گاه به دور از واقع است که یکه تاز عرصه اطلاع رسانی ما خواهد بود. خواه این اتفاق از عمد و غرض باشد و خواه نباشد. اما اگر دیر بجنبیم آینده در دستان شایعه سازان و فاسدان رسانه یی خواهد بود که افشای حقیقت و برملاشدن واقعیت بزرگ ترین تهدید در امر حیات شان است.
انتهای پیام




