پیامدهای دینداری واقعی از نگاه مصطفی ملکیان
/ بخشی از یک کتاب /
بخشی از کتاب«راهی به رهایی» اثر «مصطفی ملکیان» به انتخاب کانال تلگرامی «محمد معینی»:
مهمترین و خطیرترین سوالات بشر این نیست که از کجا آمدهایم؟ چرا آمدهایم؟ به کجا میرویم؟ در کجا هستیم؟ آیا خدایی هست یا نه؟ آیا انسان جاودانه است یا نه؟ آیا جهان هدفی دارد یا نه؟ آیا انسان مختار است یا مجبور؟ و امثال این سوالات که در کتابها خواندهاید و خواندهایم. جدیترین و گزندهترین سوال بشر این است که چگونه زندگی کنیم؟ یا به تعبیر بهتر: چه باید کرد؟ یا به تعبیری باز هم بهتر و دقیقتر: چه باید بکنم؟
حق و حقیقت مکانبند نیست و بنابراین شرقی و غربی ندارد و زمانبند هم نیست و در نتیجه نو و کهنه هم ندارد. حق و حقیقت گمشده ما انسانهاست و ما حق و بلکه وظیفه داریم که هرگاه و هر جا یافتیمش، فارغ از این که نو است یا کهنه و شرقی است یا غربی، در آغوشش بگیریم و عزیزش بداریم کما این که باطل نیز چه نو باشد و چه کهنه و چه شرقی باشد و چه غربی، باید طرد و نفی شود.
سه نوع آفت عارض دین میتوانند شد. گاهی دین تضعیف میشود، گاهی به بیراهه میرود و گاهی هدفی که از آن در نظر بوده است معکوس میشود.
دینداری بخشی از اشتغالات شبانهروزی آدمی نیست بلکه روحیهای است که آدمی با آن روحیه در همه اشتغالات شبانهروزیاش حضور مییابد.
دین وقتی به بیراهه میرود و قدرتش ضایع میشود که متدین، دین را دستمایه افتخار و مباهات کند و تمام دغدغهاش این شود که به دیگران بباوراند که تنها دین او دین حقیقی است و تنها او و همکیشانش در زمره فرقه ناجیهاند.
انتساب به یک دین و مذهب خاص، که در اکثریت قریب به اتفاق موارد هم چیزی نیست جز دین و مذهب آبا و اجدادی و بنابراین مثل بسیاری از داراییهای دیگر ارثی است، نه حُسن و هنری است (در مورد دین و مذهب خودمان)، و نه قبح و عیبی است (در مورد دین و مذهب دیگران).
مصداق دیگر معکوسشدن هدف دین این است که گمان کنیم که دین آمده است تا بهشتی زمینی پدید آورد. ما آدمیان را یک بار برای همیشه از بهشت زمینی بیرون کردهاند … دین آمده است که درون هر یک از ما را بهشتی کند. دین آمده است که روان ما را آباد و معمور کند و آبادی و معموری روان به این است که از “آرامش”، “شادی” و “امید” بهرهور باشد. حصول این سه وصف بهشتی، پیامد دینداری واقعی است.
انتهای پیام
دوست عزيز دين امده است تا انسان را به وجود خدايي خالق – ودائما در حال خلق – و دائما مشغول به مدير يت حوادث جهان به حكمت – و دريافت اعمال بندگان و ارسال هدايت در قبال ان – وتسليم به اراده خداو بندگي خالق – راهنمايي كند – ومحصول فرعي ان ارامش جسم وروح و شادي واميد است اعتقاد به دين نيازمند باور به دنياي غيب است – دين واسطه اتصال انسان به عالم غيب است