خرید تور تابستان

چرا عاشق منفی‌گرایی هستیم؟ | احمد شیرزاد

«احمد شیرزاد» فعال سیاسی اصلاح‌طلب در «شرق» نوشت:

«فضاي اجتماعي ايران بسيار منفي‌گرا شده است و اين رفتار در بين اقشار مختلف به‌شدت رونق دارد. رونق اخبار منفي در محيط‌هاي کاري و اداري را کاملا می‌توان مشاهده کرد. در چنين فضايي شايعه به‌سرعت پخش مي‌شود. مثال ساده آن حادثه تلخ برخورد نفت‌کش سانچي در درياي چين بود که روز گذشته، وزير رفاه را به‌عنوان مسئول کميته ويژه بررسي حادثه به واکنش واداشت و شايعه‌اي کودکانه و غيرقابل‌تصور مبني بر اينکه محموله اين نفت‌کش متعلق به کره‌شمالي بوده و ايالات متحده آن را با موشک مورد اصابت قرار داده است! اينکه چرا اين ميزان ذهن جامعه بدون کمترين زحمت تجزيه‌و‌تحليل يک خبر يا ادعا، آماده پذيرش آن است، حتما نيازمند واکاوي است. موضوع بعدي زلزله اخير بود که نشان داد اعتماد به نهادهاي رسمي تا چه اندازه کاهش يافته و حتي اخبار عجيبي در دو روز گذشته درباره بروز يک حادثه در کرمانشاه بر سر زبان‌ها افتاده است و فعال‌شدن گسل آن منطقه را که تحليلي کاملا علمي دارد، به فعل‌و‌انفعالات ديگري ربط مي‌دهد. متأسفانه برخي نهادهاي رسمي اساسا حاضر به پذيرش اين واقعيت نيستند؛ چراکه اطراف مسئولان مربوطه، افرادي هستند که جز تمجيد آنان به کار ديگري نمي‌پردازند. شايد ريشه‌هاي عميق تاريخي در اين ماجرا بي‌تأثير نباشد. تحقير‌هايي که صورت گرفته، نوعي نگاه منفي به نهادهاي رسمي را پديد آورده است. در ميان برخي اقشار جامعه، دولت نهادي تلقي مي‌شود که به‌دنبال اخذ ماليات و عوارض براي سرکيسه‌کردن مردم است. آنان دوست دارند بنزين، آب، برق و هرآنچه را دولت عرضه‌کننده آن است، به‌صورت رايگان دريافت کنند. توزيع مستقيم يارانه نيز اين فلسفه را تقويت کرد که دولت به‌جاي ماليات‌گرفتن، مي‌تواند از ثروت‌هاي بي‌کران ايران به همه ايرانيان حقوق بدهد و آنان بي‌هيچ زحمتي زندگي کنند. شايد نفوذ گسترده تفکرات چپ از دوران مرحوم مصدق در ايجاد چنين باورهايي بي‌تأثير نباشد. چپ ايراني، چپ کارگر توليدگر نيست بلکه بيشتر از طبقات روشنفکر برخاسته که مدعي منافع کارگر بوده‌‌اند، نه خود کارگر؛ چپ مارکسيستي متوقع که در اعتراضات اخير فعال‌شدن و بي‌صبري آنان را شاهد بوديم. به نظر مي‌رسد نفوذ همين گرايش‌ها باعث شده در سطح جامعه روشنفکري دفاع از يک دولت توانمند، يک ضد ارزش قلمداد شود و در سوي مقابل، ژست اعتراضي به‌شدت جذاب جلوه کند. البته این در ساير کشورهاي دنيا نيز وجود دارد. در ايالات متحده کانديدايي که همه گذشتگان را دزد بنامد، مي‌تواند به جذب آرا اميدوار باشد. نوع تبليغات محمدباقر قاليباف در انتخابات ٩٦ و تقسيم مردم به ٩٦ درصد و چهار درصد، استفاده از همين تاکتيک مرسوم بود اما طبقه متوسط و آناني که به بيان ديدگاه‌هاي اصلاح‌طلبانه و انتقادي براي نيل به توسعه در عين پرهيز از خشونت‌ورزي معتقد هستند، چه جايگاهي در اين فضا دارند؟ به نظر مي‌رسد آنها نتوانسته‌اند طبقات اجتماعي، احزاب، تريبون‌ها و رسانه‌هاي مدافع اين تفکر را شکل دهند. در همين وقايع اخير اگر رسانه يا روزنامه‌نگاري از روش‌ها، شعارها و درک‌نشدن برخي دام‌ها که از سوي رقباي توسعه در ايران پهن شده انتقاد مي‌کرد، گويي کاري شرم‌آور انجام داده بود. شايد امروز بتوان پيامد اين مسائل را بهتر بررسي کرد؛ تصميمات اقتصادي دولت آمريکا عليه ايران را شدت بخشيد که ضرر آن به‌طور مستقيم به همين طبقات محروم مي‌رسد. نوسازي ناوگان ايران براي ارزان‌ترشدن و کيفي‌ترشدن خدمات هوايي و حتي ريلي و جاده‌اي را با محدوديت‌هاي بيشتر و فرار سرمايه‌گذاران خارجي مواجه کرد.
فراموش نکنيم اکسير نجات‌بخش همه مشکلات ما رشد و رونق ‌بخش توليد و خدمات است که اين نيازمند سرمايه‌گذاري است. تا خون در رگ‌هاي اقتصاد به گردش درنيايد، با تزريق پول‌هاي دولتي هيچ اتفاقي رخ نمي‌دهد. اين نيازمند بهبود فضاي کسب‌وکار، سرمايه‌گذاري مستقيم خارجي و… است و براي اين موضوع نبايد سيبل حملات حقوق‌بشري اروپا و ايالات متحده باشيم. تجلي عمده منفي‌گرايي را مي‌توان در فضاي مجازي مشاهده کرد. تحليل‌هايي وجود دارد که کشور را در آستانه فروپاشي اقتصادي يا معضلات حل‌نشدني نشان مي‌دهد که بخشي از آن درست و بسياري از آنها فاقد پايه و مبناي علمي و کارشناسي است. خدا نکند کسي بناي پاسخ‌گويي به اين ادعاهاي واهي را داشته باشد؛ چنان تحقير مي‌شود و ناسزا مي‌شنود که ترجيح مي‌دهد به اين عرصه ورود نکند. زماني در صدر مشروطيت، پديده‌اي به نام مطبوعه، روزنامه يا رسانه‌هاي مکتوب پا به عرصه سياسي گذاشت. رسانه‌هاي ابتداي دوره پهلوي نوعي فحش‌نامه بودند که به سهولت از الفاظ سخيف و رکيک استفاده مي‌کردند و انواع تهمت‌ها در آنها رواج داشت. فضا به‌گونه‌اي بود که افرادي براي خصومت با فرد ديگري، امتياز روزنامه مي‌گرفتند تا انواع بد و بيراه را نثار آن مخاطب خاص کنند. سال‌ها طول کشيد تا اين ديپلماسي کلامي در سطح رسانه به فضاي امروز برسد که به جز چند روزنامه و خبرگزاري متعلق به يک طيف خاص که همچنان بي‌تاب آن ادبيات و توهين‌ها هستند، ساير رسانه‌ها آداب نقادي را فرا بگيرند. فضاي مجازي امروز ايران درست شبيه همان مطبوعات صدر مشروطه تا پهلوي است. افراد براي نقل خبر و سخن‌گفتن، کمتر احساس مسئوليت اخلاقي مي‌کنند. اين باور وجود ندارد که حتي اگر کسي مچ آنها را نمي‌گيرد، مسئوليت شهروندي و انساني خود در قبال اخبار و تحليل‌ها را ايفا کنند. فکر مي‌کنم جامعه ايران با امکاني به نام فضاي مجازي، بسيار نابالغ روبه‌رو شده است و اين يکي از ريشه‌هاي رشد منفي‌گرايي و اخبار تيره‌وتار در فضاي امروز ايران است. در سطح حاکميت، دولت و نهادهايي که مسئول رصدکردن فضاي عمومي هستند و حتي نهادهاي امنيتي، مي‌توانند به‌جاي نگاه صرفا امنيتي با بهره‌گيري از تحليلگران حوزه‌هاي مختلف براي ريشه‌يابي واقعيت اين رفتار، پيش‌قدم شوند و زمان را بيش از اين از دست ندهند.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا