قرآن مطلا و آدرسهای غلط
«محسن حسام مظاهری»، نویسندهی کتابهای «رسانه شیعه» و «فرهنگ سوگ شیعی»، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «قرآن مطلا و آدرسهای غلط» نوشت:
پرسش و پاسخ منتشرشده توسط دفتر آیتالله مکارم شیرازی و دیگر سخنانی که این چند روز در دفاع از قرآن مطلا گفته شده (ازجمله پاسخ دکتر هادی انصاری) نشان میدهد مدافعان این اقدام، ظاهراً هنوز نفهمیدهاند یا نخواستهاند بفهمند مسألهی اصلی چیست و اشکال کار کجاست.
سادهاندیشانه میخواهند موضوع را به مواردی چون ارزش مادی اثر و میزان طلای بهکاررفته و منبع تأمین آن و نیت سازندهاش تقلیل دهند! حالآنکه مسأله بهمراتب فراتر از اینهاست.
قرآن مطلا تنها قطعهی کوچکی است از پازلی که واقعیتِ تشیع ایرانیِ معاصر را تصویر میکند:
حرمهایی که روزبهروز بر مساحتشان و تجملاتشان افزوده میشود؛ حوزهها و مؤسسات حوزوی که عریض و طویلتر میشوند؛ مساجد و حسینیههایی که تجملاتیتر و اعیانیتر میشوند؛ مناسک و آیینهایی که سال به سال بر شمارشان و گسترهشان افزوده میشود؛ و… در مقابل، جامعهی شیعی که گرفتار انواع آسیبهای اجتماعی و اخلاقی و اقتصادی (فقر و فساد و نابرابری و بیعدالتی) است.
مسألهی اصلی، فروکاست امر قدسی به نمایش مذهبی است. روندی که در سالهای اخیر و با حمایت و عاملیت مستقیم برخی مراجع تقلید و روحانیون از یک سو و نظام سیاسی از سوی دیگر شتاب گرفته است.
مسألهی اصلی، روند توسعهی سختافزاری تشیع بهموازات سکون و چهبسا افول نرمافزاری آن است.
مسألهی اصلی فربهی مناسکی و نمایشیشدن فزایندهی دینداری است؛ بهموازات روند نزولی ابعاد اخلاقی و هنجاری دین.
مسألهی اصلی، تقلیل شئون مرجعیت به ادارهی سازمان دینی (در تعامل دوسویه با نهاد قدرت) و کارگزاری مناسک (با کلیدواژهی «تعظیم شعائر») است.
مسألهی اصلی این است که سازمان دینی (روحانیت و مرجعیت) سالهاست وظیفهی راهبری و نمایندگی جامعهی دینداران را فروگذارده. سالهاست دیگر علما و روحانیون، زبان تودهی مردم نیستند و نمیتوانند باشند. (انفعال و سکوت و غیبت جریان مذهبی در اعتراضات مردمی اخیر یک نشانهاش.)
مسألهی اصلی، بیگانگی روبهتزایدِ سازمان دینی و متولیانش است با مسایل و واقعیتهای اجتماعی. نه اینکه مثلاً این قرآن طلاست یا مطلا، و در آن 4 گرم طلا به کاررفته یا 40 کیلو و به چه کسی فروخته خواهد شد.
لطفاً آدرس غلط ندهید! لااقل به خودتان!
انتهای پیام