پاسخ عباس عبدی به عبدالله گنجی
«عباس عبدی» تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی به «عبدالله گنجی»، مدیر مسوول اصولگرای روزنامهی جوان پاسخ داد که به نقل از روزنامهی اعتماد در پی میآید:
🔲يادداشت دیروز بنده در روزنامه اعتماد [لینک]، ظاهراً موجب ناراحتي برخي از كساني شد كه خود را مخاطب آن دانستند. از جمله جناب آقاي عبدالله گنجي مدير مسوول روزنامه جوان متني را در نقد آن در كانال خودشان منتشر كردند [لینک]. با توجه به اينكه فقدان رابطه و گفتگوي مستقيم موجب سوءتعبير و برداشت ميشود، ميكوشم كه پاسخي به نكات مورد نظر ايشان تقديم كنم. بنده تا كنون افتخار آشنايي و گفتگوي حضوري با آقاي عبدالله گنجي را نداشتهام ولي يك بار در يك گروه تلگرامي حضوري مشترك داشتيم كه تجربه خوبي بود و من به سهم خودم استفاده كردم، ولي به نظرم بهتر بود كه ایشان اين بار نيز بر همان سياق نقد ميكردند كه در اين صورت موثرتر بود. بنده ابتدا متن آقاي گنجي را عيناً از كانال تلگرامي ايشان نقل ميكنم و سپس به ترتیب نکات مطرح شده به تحليل و نقد آن ميپردازم.
متن آقای گنجی:
🔷🔷البته سردار سلیمانی آن جوان را نه دشمن دانسته و نه به بیرون وصل کرده است بلکه “نادان” معرفی کرده است. اما عبدی صغری و کبرایی از دیگران میاورد یا خود می سازد تا چفت و بست منطقش را درست کند.
سعید حجاریان – دوست و همفکر صمیمی مهندس عبدی- بعد از فتنه 88 در شهریور همان سال در آسیب شناسی مساله،”تنفر” را اساس شکل گیری حوادث خشن می داند- که البته به جهت روانشناختی حرف درستی است_ و خود را در تولید آن تنفر سهیم می داند.عبدی حتما به یاد دارند.
اما با فرض اینکه منطق عبدی در ترسیم مسیر رشد آن جوان درست باشد ، اصلاح طلبان در بیست سال گذشته در تولید تصویری از نظام جمهوری اسلامی که آن تنفر را تولید کند چه نقشی داشته اند.از نخبگان اصلاح طلب می توان جمله ای را پیدا کرد که صراحتا موید نظام جمهوری اسلامی باشد؟.جناب عبدی باید کلاه خود را قاضی بفرمایند که این اقدام چقدر محصول ایده ها و طرح هایی مانند”حاکمیت دوگانه” یا”حالا وقتشه” یا بازی با کلماتی مانند”یکه سالاری” و “مردم سالاری فزاینده” و”مشروطه خواهی” است. در اتوبان ارتباطات فرامرزی و فراملی امروزی -که رئیس جمهور قادر به قراردادن پلیس در این اتوبان نیست-تنفری که اصلاح طلبان مستقر در غرب تولید وتوزیع می کنند چقدر موثر است.؟ حسین باستانی،رجب مزروعی،فاطمه حقیقت جو،اکبر گنجی ،سازگارا،افشاری،کاظمیان،کدیور،واحدی آفتاب یزد؛….. لابد هم از شما نیستند و هم در تولید این تنفر نقشی ندارند.
صدا و سیما را که شما سالهاست بی خاصیت و بی اثر می دانید چطور هر جا لازم داشته باشید مهم و تربیت کننده محسوب می شود؟. شاید به خاطر همین اقدامات تربیتی است که در لیست تحریم می رود.!!
معاونت پرورشی آموزش و پرورش را که یادتان هست اصلاح طلبان با آن چه کردند که” ایدئولوژیک” عمل نکند.
مگر اصلاح طلبان نیستند که استاندارد های حیات سیاسی- اجتماعی- و فرهنگی غرب را به عنوان مدینه فاضله و استاندارد های جهان شمول به خورد جوانان این کشور می دهند؟و احساس کمتری که یکی از بزنگاههای تولید تنفر است را به آنان القا می کنند؟.
با انصاف قدر و سهم همه را در تولید این تنفر در مقاله ای بنویسید. باورم این است که عبدی- که گفتند احساس تعلقی به این نظام ندارد- یک جو انصاف دارد.🔷🔷(پایان متن آقای گنجی)
🔳1ـ اولين نكته اين است كه بنده هيچگاه خود و ديگران را مبرّا از مسئوليت مشكلات موجود ندانستهام. جناب گنجي حتماً توجه دارند يك نويسنده را برحسب يك يادداشت او داوري نميكنند، بلكه همه نوشتههايش را بايد در كنار يكديگر نقد و ارزيابي كرد. بنده به شهادت نوشتههايم چنين روشي را نداشتهام که تقصیر را فقط به گردن یک نفر یا یک جناح بیندازم اصولا در نوشتههای بنده تقصیریابی به نسبت آینده نگری در حاشیه است. اگر متن نوشته بنده دقیق خوانده شود متوجه خواهیم شد که همه جا از ضمیری استفاده میکنم که مسیولیت را متوجه همه ما میکند و کمتر پیش آمده که طرف مقابل را مسئول و خود را مبرا خطاب کنم. به علاوه بنده در مقام قاضي نيستم كه بخواهم ميان دو طرف دعوا داوري كنم. اتفاقاً نقد اصلاحطلبان نيز ميتواند وظيفه طرف مقابل باشد. در فضاي آزاد اين دو نوع نقد در كنار يكديگر قرار ميگيرند، و مردم داوري نهايي را ميكنند. البته بنده ادعاي آقاي گنجي را رد نميكنم كه جامعه ما هنگام نقد خيلي فرقهگرايانه عمل ميكند و من نيز هزينه رفتارم را هنگامی كه از اين فرقهگرايي عبور كرده را پرداختهام، ولي اي كاش ايشان براي اينكه بنده و ديگران آموزش ببينند، براساس همين منطق رفتار ميكردند و نقد منصفانهاي را به دو طرف مينوشتند.
🔳2ـ كاملاً درست ميفرماييد كه جناب سردار سليماني آن جوان را وابسته معرفي نكرده، من نيز هيچگاه در اين مورد نسبت به ايشان متعرض نشدهام، اصولاً در كل ماجرا نيز متعرض ايشان نيستم، چون در ميان همه نيروها جناب قاسم سليماني آزمون پسدادهتر از خیليها است. این خطاب نیز با این برداشت است که گوشهای ایشان شنواتر از دیگران است و اگر امیدی به خیر باشد به سردار است. در واقع سخنان ايشان فقط فرصتي بود براي ارايه يك پيشنهاد؛ و اگر نوشتهام كه نه از خارج آمده و… به علت نكاتی است كه برخي افراد دیگر در روزهاي گذشته مطرح كردهاند. من حتي منكر اصل وجود حمايت خارجي از این اتفاقات هم نيستم كه قبلاً هم در این مورد نوشتهام، هر چند ریشه آن را داخلی میدانم و با تعبیر درست مقام رهبری در زخم دانستن آن موافقم. ولي معتقدم این مورد خاص یعنی آتشزدن پرچم کشور، كه به درستي موجب تكدر خاطر جناب سردار سليماني شده، را بعيد ميدانم كه از خارج دستور گرفته باشد. فقط همين.
🔳3ـ من ادعاي آقاي گنجي در مورد عاملان تنفر را رد نميكنم، بلكه تأييد هم ميكنم كه تنفر فرآيندي دو طرفه است و حتماً كساني هم در اين طرف آن را تشديد كردهاند و اكنون نيز درصدد دميدن به كوره سوزان هستند. حداقل بنده در اين مورد مواضع مخالف داشتهام و گمان نميكنم حتي در موضوعاتی که علیه شخص خودم انجام شده نيز عنان اختيار از كف داده باشم. معتقد به تمايز برنامههای اصلاحطلبان با گروههای دیگر نيز هستم. ترديدي نداريم كه برخي از نيروهاي آن طرف آب آتشبيار اين معركه هستند. تا كنون در نقد آنان گفتهام باز هم خواهم گفت. شايد هم بر حسب موقعیت بيشتر هم بگویم. ولي مسأله اينجاست كه تناسبي ميان مسئوليت و قدرت بايد برقرار شود. قدرت اصلي در اداره كشور نزد حكومت است و مسئوليت اصلي نيز بايد متوجه آن باشد. اگر در اين شكي داريد كه ريشه مهمتر اين نفرتپراكني كجاست، و با بنده موافق نيستند، پس حتماً ميتوانيم يك گفتگوي مفصل را تدارك ببينيم.
به نظرم آقاي عبدالله گنجي، گمان كردهاند كه نوشته من در مقام تسويهحساب با گذشته است. اگر چنين برداشتي شده، بايد آن را اصلاح كنم. قصد من نگاه به آينده است. اصولاً مشكل من آينده است و اينكه چگونه آن را به نحو مطلوبی تحقق بخشيم و نه اينكه از گذشته مچگيري كرده و بخواهيم بيگناه و مقصر بسازيم.
در مورد افرادي كه منتسب به جريان اصلاحات بودند و اكنون خارج هستند، به نظرم ميتوان دقيقتر سخن گفت. بنده با هر نوع رفتار تحريككننده خشونت، بويژه وقتي كه نواي آن از خارج صادر شود مخالف هستم و محكوم ميكنم. ولي همه آنانی که نام بردید در برابر يكي از منسوبان صداوسيما كه در خارج از كشور برنامه اجرا ميكند، افراد محافظهكاري محسوب ميشوند يا در برابر خاوريها و… حاشيهاي محسوب ميشوند.
🔳4ـ ظاهراً در بيخاصيتي صداوسيما اشتباه برداشتي رخ داده است. صداوسيما اتفاقاً خيلي هم اثر دارد و همين رفتارها محصول آن است. بيخاصيتي آن مربوط به ادعاهاي آن در جهت تربيت انسان طراز اول و مكتبي و… و تقويت… است. ولي در ليست تحريم بودن به خودي خود افتخاري نيست. سعيد مرتضوي هم ميتواند تحريم شود، و اتفاقاً خيلي هم اثرگذار بود ولي عدالت در پاي آن اثرگذاري به چه روز افتاد؟
🔳5ـ درباره معاونت پرورشي، خيلي خوب است كه آقاي گنجي عزيز، مفصل با نام و مشخصات (اگر خواستند) بنويسند و اقدامات آن را محكوم كنند و بخواهند كه امروز از آن دوران درس بگيريم. حتماً براي اين كار ايشان را تشويق خواهم كرد. چه چيزي از اين بهتر. ولي مسأله اين نيست. بر فرض هم كه سياههاي از مفاسد و رفتارهاي ناپسند را منتشر كردند. مسأله امروز ما چیز دیگری است. 38 سال است كه اين نظام آموزشي تحت مديريت همين ساختار است. بفرماييد يك مطالعه كنيم، ببينيم خروجي آن چيست؟ حالا هر كس مسئول و مقصر بوده، بماند براي بعد، اگر اين خروجي را مفيد نميدانيم بلكه زيانبار است، چرا دنبال مقصر ميگرديد، خوب همين الآن آن را اصلاح كنيم. براي مقصريابي وقت هست.
🔳6ـ اينكه ما يا دوستانمان فرهنگ غرب را ترويج كردند، فارغ از اينكه چنين ادعايي درست است يا خير، فقط به يك نكته بايد اشاره كرد. هر چقدر هم كساني اين كار را كرده باشند، به اندازه رژيم گذشته نميتوانستند فرهنگ غرب را تبليغ كنند. با تمام امكانات و به صورت انحصاري اين كار را ميكردند. ولی نتيجه چه شد؟ انقلاب آن هم از نوع اسلامي. بنابراين مسأله را به تبليغات نباید تقليل داد. موضوع جدیتر از این حرفها است. در این 40 سال پولی نبود که برای مبارزه با این فرهنگ و ترویج مثلا فرهنگ و اخلاق اسلامی هزینه نشد. نتیجه چه شده است؟ رواج یک مجموعه خرافات و مناسک بجای اندیشههای اصیل. به علاوه اين اعتراضات در جاهايي نبود كه بتوان گفت فرهنگ غرب و مورد نظر جنابعالی در آنجا رسوخ داشته است.
🔳جناب آقاي گنجي از من نقل كرديد كه احساس تعلقي به اين نظام ندارم. گمان نميكنم كه كسي باشد و بداند، قاضي(توجه کنید و نه حتی بازجو) پروندهاش براي تحت فشار قرار دادن او، تا چه اندازه اقدام ضد ملي انجام ميدهد، و بعد بخواهیم که برای چنین نظامی حد نهایت تعلق خاطر را داشته باشد؟ هنگامی كه به نام نظام، ولي عليه نظام بدترين تخلف ممكن را مرتكب ميشوند، دايه دلسوزتر از مادر نبايد شد. توجه كنيد، اگر نظام را طوري تعريف كنيم كه مدافع مردم و رفاه و آرامش آنان و كشور باشد، طبعاً قضيه فرق خواهد كرد. اجازه دهيد اين را بيش از اين نشكافم. امیدوارم درخواست نکنید که تعلق خاطر به ساختاری ابراز شود که، سعید مرتضوی قاضی آن و دادستان تهران یا مهمترین مقام قضایی است.
🔳فرصت را غنيمت ميشمرم حالا پيشنهادي را كه به جناب سليماني دادم به شما هم ميدهم. اگر برايتان امكان دارد، يك زماني را از مقامات قضايي بگيريد تا به صورت مشترك سري به اين افراد بزنيم، ببينيم چرا و با چه هدفي و با چه منطقي اين كارها را كردند؟ گزارش آن را به صورت مشترك در اختيار عموم و داوری آنان قرار دهيم.
انتهای پیام
اگر گنجی داخلی، منصف باشد، می پذیرد!
چرا مشکل رو نمیخان ببینن؟
کافیه منظره ای از تهران رو با دیگر شهرهای دنیا مثل آنکارا یا کوالالامپور یا دوبی و دوحه و جده و ریاض مقایسه کنیم !؟ تهران ما بیشتر شبیه بغداد و قاهره و کابله …
کشوری که صاحب نفت و گاز و سایر منابع انسانی و طبیعی است مشخص است که بد مدیریت میشه که به این فلاکت افتاده…
به عنوان یک ایرانی فکر می کنم کشور مدیر دانا و دلسوزی نداره