این دو خط توضیح را شما باید میدادید؛ آقای ربیعی!
سایت انرژی امروز نوشت: رییسجمهور در گفتگوی زنده تلویزیونی شب گذشته با پرسشی مواجه شد که طی دو هفته گذشته و در جریان سانحه نفتکش سانچی به ذهن بسیاری از شهروندان و حتی رسانهها هم آمده بود؛ اما بیپاسخ ماند.
رضا رشیدپور که شب گذشته اجرای این گفتگوی زنده را برعهده داشت؛ در یکی از سوالات خود پرسید: «پرسش افکار عمومی این است که چرا وزیر کار برای پیگیری حادثه نفتکش به چین سفر کرد؛ درحالیکه بالاخره نفتکش بود و احتمالاً مربوط به وزارت نفتاست؟»
رییسجمهور در پاسخ گفت: «متأسفانه دولت نهم و دهم در قبال بدهکاری که به برخی از سازمانهای عمومی و از جمله تأمین اجتماعی داشت، یک سری اموال را به آنها واگذار کرده است. یکی از آن اموال هم همین نفتکش بوده که به آنها واگذار شده و بنابراین، درحالیکه ممکن است برای مردم تعجببرانگیز باشد؛ اما مالکیت نفتکشها در اختیار سازمان تأمین اجتماعی است. از اواخر دولت یازدهم و مخصوصاً از آغاز دولت دوازدهم به سازمان تأمین اجتماعی و همچنین سایر وزارتخانهها و دستگاههای دولتی دستور اکید دادم که بنگاههای اقتصادیشان را واگذار کنند و اگر میخواهند سهامی داشته باشند، سهام اقتصادی در بورس داشته باشند. این کار با جدیت دنبال میشود و بنده هفتگی این مسأله را دنبال میکنم که همه دستگاههای دولتی، بنگاههای اقتصادی را واگذار کنند و امیدوارم دستگاههای عمومی کشور هم بنگاههای اقتصادی را به بخش خصوصی و مردم واگذار کرده و به خدمات خودشان بپردازند؛ چراکه این کار هم به نفع خودشان و هم به نفع مردم خواهد بود».
رییسجمهور با این اظهارات غلط بودن روند واگذاری شرکتهایی در حد و اندازه شرکت ملی نفتکش ایران به مجموعههایی فاقد تخصص همچون تامین اجتماعی را نشان میدهد و این خبر را هم داده که چنین شرکتهایی باید واگذار شوند.
اما فارغ از اینکه برنامه دولت برای شرکتهایی چون ملی نفتکش چیست؛ این پرسش وجود دارد که چرا اصولا وقتی این شبهه در افکار عمومی بوجود آمد که «ارتباط وزیر کار با پیگیری سانجه سانچی چیست؟»؛ خود آقای علی ربیعی در مقام پاسخگویی برنیامد؟
چرا این توضیح دوخطی که دیشب و با گذشت یک هفته از غرق کامل کشتی از سوی رییسجمهور اعلام شد؛ همان روز نخست از سوی وزیر کار یا مدیران شرکت ملی نفتکش بیان نشد؟ آیا در زمان بحران، هرکسی میکوشد سهم و مسئولیت مستقیم خود را به گردن دیگری بیاندازد و صرفا، زمان ژست گرفتن و مصاحبه مقابل دوربینهای تلویزیونی و شبکههای مجازی در صحنه حاضر باشد؟
در طرف مقابل هم، وزارت نفت با آنکه خبر اولیه حادثه را رسما اعلام کرد و تاحد زیادی از شایعات و شائبههای بعدی کاست؛ اما با توجه به ابعاد حادثه و نوع برداشت افکار عمومی، جا داشت به شکلی فعالانهتر ظاهر شود و این تصور وجود نیاید که شرکت ملی نفت صرفا کارفرمای نفتکش بوده و دغدغهای جز بیمه محموله خود ندارد!
البته، روابط عمومی وزارت نفت با بالا گرفتن انتقادها و فضاسازیهای رسانههای مخالف و بروز ابهامات در افکار عمومی، توضیحاتی دراینباره ارایه کرد؛ اما از آنجا که وزارت نفت سوژه انتقادها بود، عملا به معنای از سرباز کردن موضوع تلقی شد.
در این شرایط، جامعه ناگهان میدید بیژن زنگنه (بهعنوان وزیر نفت) جز پیام تسلیت و ابراز نگرانی کاری نکرده؛ اما در مقابل، وزیر کار (بهعنوان نماینده ویژه رییسجمهور) وارد عمل شده و در قالب یک قهرمان، برای پیگیری مسایل، راهی چین شده است (فارغ از اینکه این سفر، نهایتا چه دستاوردی داشت و آیا ابهامات جدی درباره سانحه و کمکاری چینیها را روشن کرد یا خیر؟).
این درحالی بود که یک اطلاعرسانی مناسب از سوی شرکت ملی نفتکش ایران و فراتر از آن، مجموعه اطلاعرسانی دولت میتوانست حداقل، از ابهامات درباره مسئولیت هر دستگاه و وزارتخانه در ماجرا را روشن سازد و با مدیریت بهتر از سوی مجموعه دستگاههای ذیربط، تصویری از یک «دولت مسئول» به جامعه ارایه شود؛ نه مجموعهای از وزارتخانهها که هریک، توپ مسئولیت را به زمین دیگری پاس میدهد…
انتهای پیام