خرید تور تابستان

آقای کروبی! شما نخواستید واقعیات را ببینید

/ نقدی بر نامه‌ی مهدی کروبی به رهبری /

«حسام عسگری»، در یادداشتی برای انصاف نیوز، در نقد نامه‌ی حجت‌الاسلام والمسلمین «مهدی کروبی» به رهبری با عنوان «سخنی چند با حجت الاسلام کروبی» نوشت:

حضور محترم حضرت حجت الاسلام آقای شیخ مهدی کروبی! سلام علیکم. نامه‌ی اخیر جنابعالی به مقام رهبری را مطالعه کردم و به عنوان یک جوان و شهروند ایرانی که بعد از پیروزی انقلاب به دنیا آمده و در سایه‌ی سیاست‌گذاری مسوولان جمهوری اسلامی که حضرتعالی نیز یکی از آنان هستید تا به امروز در این کشور رشد یافته و زندگی کرده‌ام، در باب این نامه و انتقاداتی که مطرح نموده‌اید نکاتی به ذهن اینجانب رسید و مرا بر آن داشت تا نکاتی را خدمتتان معروض دارم، اگر چه اینجانب کوچک‌تر از آن هستم که بخواهم به جنابعالی نصیحت یا نقدی را وارد نمایم، اما وظیفه‌ی شهروندی و حکم شرعی در باب ضرورت نقد موجب این نوشته شد.

در ابتدا عرض می‌نمایم رفتاری که با جنابعالی و مهندس موسوی در این چند ساله از سوی بخش‌هایی از حاکمیت شد را به طور حتم نپسندیده و منتقد بوده‌ام و این شیوه را درست ندانسته‌ام، به خصوص توهین‌هایی که از سوی گروهی مدعی اسلام به جنابعالی شد را خلاف شرع و اخلاق دانسته‌ام و در مورد حصر نیز «نیت» مقامات عالی‌رتبه را متوجه نشده‌ام، اگر کسی مجرم است باید محاکمه شود و اگر نیست آزاد و البته برخی گفته‌اند به خاطر حفظ حرمت آقایان بوده که محاکمه نشوند، الله اعلم، به هر حال من این روش را نمی‌پسندم.

جناب آقای کروبی

پیروزی انقلاب اسلامی موجب شد افرادی در مسند قدرت قرار بگیرند که نه تنها تجربه‌ای در کشورداری نداشتند بلکه زمینه‎ی حضور آنها در مناصب قدرت نیز در ر‍ژیم گذشته وجود نداشت، البته این موضوع در مورد برخی افراد و گروه‌ها مانند مهندس «بازرگان» و اعضای «نهضت آزادی» و «جبهه ملی» خیلی نمی‌تواند مصداق داشته باشد، چون این افراد در دوره‌هایی مانند دوران نخست وزیری دکتر «مصدق» دارای مناصبی بودند و علاوه افرادی بودند که به لحاظ سطح تحصیلات و شخصیتی می‌توانستند در دوره‌ی پهلوی دارای منصب دولتی باشند اما مبارزات سیاسی عملاً آنها را از این امتیاز باز داشت.

روی سخنم با جنابعالی و خیلی از مسوولان نظام جمهوری اسلامی است که به مدد انقلاب و حذف دیگر گروه‌ها (خواسته یا ناخواسته، به حق یا ناحق) توانستند یک شبه ره صد ساله را طی کنند و جزو مقامات عالی نظام شوند.

این سخنم به معنای دفاع از گروه‌هایی همچون سازمان «مجاهدین خلق»، «چریک‌های فدایی»، «حزب توده» و نهضت آزادی و… نیست، چرا که آنان خود به خاطر رفتار و عملکردشان از قطار انقلاب پیاده شدند.

اشاره‌ام به این است که در اوایل انقلاب شایسته‌سالاری مورد توجه قرار نگرفت و برسر سفره‌ی قدرت عده‌ای خاص و نورچشمی نشستند.

به طور مثال حضرتعالی به برکت شهرت بعد از انقلاب و نزدیکی به بیت امام در دور اول مجلس نماینده‌ی مردم عزیز «الیگودرز» شدید، به همین راحتی، البته شما در پیش از انقلاب بارها به علت مبارزه علیه حکومت پهلوی دستگیر و به زندان افتادید، اما جناب آقای کروبی خیلی‌های دیگر هم در آن دوران به زندان افتادند و بیش از شما شکنجه شدند اما بعد از انقلاب خبری از آنها نشد و این زندان رفتن و شکنجه دیدن‌ها را دلیلی موجه برای گرفتن پست و مقام برای خود نمی‌دانستند، پس منتی نیست…

جناب آقای کروبی، یک فرد عادی اگر در یک اداره‌ای مسوولیتی بگیرد در همان محدوده‌ی تصمیماتش اثر گذار است و شاید تصمیم‌های غلط او فقط همان اداره را در بر گیرد و رییس بعدی بتواند اوضاع را درست کند، اما یک سیاستمدار با تصمیم‌های غلطش می‌تواند یک ملت را تا مرز سقوط بکشاند و تا سالها و بلکه دهه‌ها این تصمیم غلط گریبانگیر کشور شود، شما به درستی نقدهایی به آقای احمدی نژاد در دوران ریاستش بر دولت عنوان می‌کنید، اما جناب آقای کروبی شما در 4 دوره نمایندگی مجلس با قانونگذاری‌هایی مردم را دچار دردسر کردید که اثراتش تا به امروز جاری است.

به عنوان نمونه در موضوع “قانون حجاب” که این روزها خیلی موضوع بحث برانگیزی شده در همان مجلسی که شما نایب رییسش بودید این موضوع به تصویب رسید و ظاهرا جنابعالی نیز با آن موافق بودید، اثرات این موضوع تحمیلی را امروز همه شاهد هستند و یا قوانین دیگر که نمی‌خواهم ورود پیدا کنم.

جناب آقای کروبی، سالهای دهه‌ی 60 خیلی از جوانان این مملکت برای نجات کشور به جبهه‌های جنگ رفتند، شهید شدند، جانباز شدند، اسیر شدند، خانواده‌هایشان داغ دیدند، اما حضرتعالی و خیلی از سیاسیون امروز ما که در دهه‌ی 60 قدرت داشتند پا به عرصه‌ی دفاع از کشور نگذاشتند، می‌دانید چرا؟ چون با عرض معذرت به نظر من دنبال قدرت و کسب مقام بودند، امان از مقام پرستی، قضاوت نمی‌کنم، چیزی را که در طی این سالها دیده و خوانده‌ام می‌گویم.

این در حالی است که آقای سید «علی خامنه‌ای» در همان آغازین روزهای جنگ به جبهه‌های جنوب می‌رفت و برای نماز جمعه با همان لباس رزم بر می‌گشت و به دستور امام خمینی از حضور در جبهه‌ها منع شدند. این رفتار را من مقایسه می‌کنم با رفتار دیگر سیاستمداران آن روزها… .

جناب آقای کروبی از همان روزهای اول پیروزی انقلاب شما رییس بنیاد شهید شدید و بعد از اینکه نماینده هم بودید باز این مسوولیت را داشتید، واقعاً رفتارتان با خانواده‌های شهدا را از یاد برده‌اید؟ اگر من خودم از زبان برخی از همسران و فرزندان شهدا اینها را نشنیده بودم این موضوع را بیان نمی‌کردم، آقای کروبی زمانی که شما رییس بنیاد شهید بودید رفتاری متکبرانه داشتید، هیچ وقت درباره‌ی ماجرای زندان‌های موجود در بنیاد شهید و عتاب و خطاب به برخی از همسران شهدا که باید صیغه‌ی برخی از افراد می‌شدند سخنی صریح نگفته و رد نکردید.

جناب آقای کروبی کشتار حجاج ایرانی در سال 65 را به خاطر نمی‌آورید؟ شما امیر الحاج بودید، به طور حتم یکی از عوامل تیرگی روابط ایران و عربستان همان اقدامات سوپر انقلابی شما در آن زمان بود.

اگر بی اعتمادی به نظام و گره در سیاست خارجی کشور افتاده ریشه در گذشته دارد، زمانی که خشت‌های اول زده می‌شد، کج زده شد، اشغال سفارت، اقدامات سوپر انقلابی، حذف چهره‌های منتقد و …..

جناب آقای کروبی شما بارها و بارها در جاهای مختلف حتی در مناظره با آقای احمدی ن‍ژاد اعلام کرده‌اید: «من نیز روحانی هستم و اجازه‌هایی از امام (ره) دارم که هیچکس این اجازه‌ها را ندارد» و این چسباندن خود به امام مانند چماقی است که بر سر دیگران فرود می‌آید و انگار مجوزی است برای شما که بتوانید دست به هرکاری بزنید.

به طور مثال در نامه‌ی اخیرتان اشاره نموده‌اید: «من نیز با قبول مسوولیت‌ام در جهت اصلاح نظام مطابق آرمان‌های انقلاب و حقوق ملت مندرج در فصل سوم قانون اساسی تلاش کرده و می‌کنم … طبیعی و قطعی است که تقصیر و قصور فراوان داشته‌ام و دارم که از محضر عموم مردم معذرت و از خداوند منان طلب عفو و بخشش دارم».

اما جناب کروبی شخصیت شما هنوز عوض نشده و معذرت خواهی نیز کارساز نیست چرا که رفتار شما در طول این سالها نیز باز باعث خسارت به مملکت شدید که در جای خود عرض می‌نمایم.

شما خطاب به مقام رهبری نوشته‌اید:” هرکس به میزان سهم و حضورش در قدرت باید پاسخگوی مسوولیت‌هایش باشد به ویژه آنکه جنابعالی از میان اصحاب انقلاب یگانه فردی هستید که در ۳۸ سال گذشته همواره در بالاترین سطح قدرت حضور داشتید. ۸ سال در مقام ریاست جمهوری و قریب ۲۹ سال در جایگاه رهبری آنهم بعنوان حاکم و ولی مطلق. بنابراین باتوجه به میزان حضور و نفوذتان در بالاترین لایه قدرت نظام باید بپذیرید که وضعیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی امروز کشور نتیجه مستقیم سیاست‌های راهبردی و اجرایی شماست.”

جناب آقای کروبی! شما رشته‌ی فقه و حقوق خوانده‌اید و در همین نامه هم عنوان کردید که سال‌ها نماینده و رییس مجلس بوده‌اید، پس نمی‌شود که مسوولیت حکومتی که خود جزو اولین مسوولینش بوده‌اید و سالها در بالاترین رده‌های قدرت بوده‌اید را نادیده بگیرید و تمام مشکلات را گردن شخص «رهبر» بیندازید.

جناب آقای کروبی! یعنی قوای مجریه، مقننه و قضاییه هیچ سهمی در مشکلات موجود ندارند، آیا نظام ضعیف آموزشی ما محصول عملکرد رهبری است یا کم کاری دولتمردان ما؟ چرا به نظام تفکیک قوا احترام نمی‌گذارید؟ آیا چون شما رییس جمهور نشده‌اید پس همه‌ی تقصیرها متوجه رهبری است؟ آیا کشور مشکل قانوگذاری ندارد؟

جناب آقای کروبی آیا می‌دانستید به گفته‌ی کارشناسان یکی از مشکلات اقتصادی کشور که گریبانگیر بخش خصوصی نیز شده «ابهام در قوانین و آیین نامه‌هاست»، و از سویی وضع قوانین متعدد، اصلاحات مکرر قوانین و استفساریه‌ها، کاهش چشمگیر قوانین جامع،-تعارض در نظام نقنین، فقدان ضمانت اجرای مناسب برای قوانین تنها بخشی از مشکل نظام قانوگذاری کشور است که جنابعالی 16 سال به عنوان رییس و نایب رییس در مجلس حضور داشتید.

می‌دانید مشکل کجاست؟ مشکل آنجاست که شما و بیشتر دوستانتان فقط به دنبال رفتن به مجلس بودید نه اصلاح امور، شما به دنبال اهداف سیاسی بودید نه قانوگذاری در کشور.

جناب آقای کروبی! شما در بخش دیگری از نامه‌تان آورده‌اید: «حضور شما در جایگاه رهبری همراه شد با حذف بخش مهمی از نیروهای انقلاب. این رویکرد در انتخابات دوم مجلس خبرگان رهبری به اوج خود رسید».

همیشه این سوال برایم بوده که چرا مسوولین دهه 60 در دهه 70 حضور چشمگیری نداشتند، تا آنکه در کتاب خاطرات مرحوم هاشمی رفسنجانی این خاطره را دیدم، در صفحه 280 آقای هاشمی می‌نویسد: «آقای موسوی خوئینی‌ها آمد. خودم ایشان را خواستم. درباره شغل آینده‌اش صحبت شد. از رهبری رنجیده، به خاطر اینکه ایشان را رییس قوه قضاییه نکرده است. گفتم آیت الله خامنه‌ای مایل‌اند در دفتر خودشان کاری را به ایشان واگذار نمایند، نپذیرفت و گفت بنا دارد با انتخابات میان دوره‌ای به مجلس برود».

آقای کروبی! می‌بیند، برخی از مدیران دهه 60 که حذف شدند به نظر بنده «حب قدرت» داشتند نه علاقه به خدمت حتی دیگر حاضر نبودند ریاست دفتر رهبری را هم بپذیرند، اما از شما سوال می‌کنم که آیا مصلحت بود افراد سوپر انقلابی دهه 60 که کشور را با جهان در انداخته بودند و رفقای چپ شما که در قوه قضاییه وقت حضور داشتند باز در مصدر قدرت بمانند؟ نمونه‌اش را در جنگ اول خلیج فارس دیدیم که برخی رفقای شما اصرا داشتند به کمک صدام در جنگ با آمریکا برویم، واقعاً می‌شود مملکت را دست چنین افرادی سپرد؟

در جای دیگر فرموده‌اید: «یقین دارم روزهای پیش از انتخابات دوره دوم خبرگان رهبری در آذر ۱۳۶۹ را به خاطر دارید جایی‌که افرادی درون خبرگان با هدایت مراکزی در قدرت، محل تشکیل جلسات خبرگان رهبری را از ساختمان مجلس شورای اسلامی به بیت شما آوردند و در آنجا آقایان هم شتاب‌زده آیین‌نامه این مجلس را به نحوی تغییر دادند که تأیید صلاحیت نامزدها از مراجع تقلید و استادان برجسته حوزه گرفته شد و در اختیار فقهای شورای نگهبان یعنی همان منصوبین حضرتعالی قرار گرفت».

جناب کروبی! چرا تاکنون درباره این اقدام سخنی بیان نکرده بودید؟ راستی این چه اخلاق مزورانه‌ای است که سیاستمداران ما دارند؟ تا زمانی که در مسند قدرت هستند هر خطا و خلافی که می‌بینند سکوت می‌کنند و به محض اینکه از اریکه قدرت می‌خواهند پیاده‌شان کنند لب به افشاگری می‌گشایند، نمونه‌اش را هم در همین انتخابات اخیر دیدیم و سرمان سوت کشید، این مورد هم نشان از عدم صداقت و حب قدرت جنابعالی دارد، اگر خلافی دیدید باید علناً می‌گفتید نه 27 سال بعد…

سالهاست که درباره دخالت سپاه و بسیج در انتخابات می‌شنویم بدون آنکه سند و مدرکی ببینیم و باز شما در این نامه تاکید کرده‌اید که: «از سال ۷۵ به بعد شاهد حضور فعالانه سپاه و بسیج در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ بودیم. حضور در عرصه سیاست و اقتصاد سم مهلکی برای این نهاد بوده و هست و بارها اینجانب در مصاحبه‌ها، صحبت‌ها و نامه‌هایم بر آن تأکید کردم»، «در عرصه سیاست، رفتار سیاسی تعدادی از فرماندهان سپاه و سازماندهی و مهندسی انتخابات، با به‌کارگیری نیروهای بسیج، همه و همه، نتیجه‌ای جز بی‌ثباتی سیاسی و ایجاد فضای استبدادی و حذف حاکمیت مردم و در نهایت نفی جمهوریت نظام در برنداشته است»، «پس از تقلب و دخالت سپاه و بسیج در مرحله اول انتخابات سال ۸۴ به نفع یکی از نامزدها از شما تقاضا کردم آن بخش از سپاه و بسیج را که در کارهای سیاسی وارد شده‌اند از این اقدام خطرناک بر حذر دارید. اگر آن روز توجه‌ای به این موضوع مهم می‌کردید وضعیت کشور امروز اینچنین شکننده نبود».

جناب آقای کروبی! در اساسنامه سپاه حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی از وظایف آن عنوان شده و همانگونه که مستحضر هستید بسیج نیز نیروی مردمی برای حفظ انقلاب است، آیا حضور بسیج و سپاه در کارهای فرهنگی کار غلطی است؟ آیا بسیج نهادی فرهنگی به شمار نمی‌آید؟ آیا کسی را به زور به عضویت بسیج در می‌آورند؟ درباره‌ی فعالیت‌های اقتصادی سپاه و بسیج بنده اطلاع دقیقی ندارم و حرفی نمی‌زنم اما درباره‌ی دخالت در انتخابات که بارها از سوی جنابعالی و دوستانتان عنوان شده سئوال دارم:

آیا اعضای بسیج حق رأی دادن دارند یا ندارند؟ آیا اینکه عنوان می‌کنید آراء سازماندهی شده بدین معنی است که به اعضای بسیج و سپاه در هر انتخاباتی می‌گویند حتماً باید به فلانی رأی بدهی؟ آیا کسی چنین چیزی را دیده است؟ بر فرض صحیح بودن چنین ادعای خنده داری اعضای بسیج و سپاه که اینطور گوش به فرمان باشند و به هرکسی که فرماندهان بگویند رأی بدهند چند نفر است؟ آیا نمی‌توان چنین ادعایی را درباره‌ی کارمندان دولت کرد؟

جناب آقای کروبی! وقتی می‌گوییم خانه از پایه خراب است منظور صاحبان چنین تفکراتی است که از اول انقلاب تا به امروز در کشور مسئولیت داشته‌اند و چنین طنازی‌هایی را انجام می‌دهند، فکر نمی‌کنید این نوع نگاه نوعی توهین به نیروهای سپاه و بسیج است؟

جناب آقای کروبی! چرا در این سالها هر وقت سخن از سپاه و بسیج فرمودید بحث دخالت در انتخابات بوده است؟ چرا هیچگاه درباره‌ی امنیتی که سپاه، بسیج، ارتش و نیروهای امنیتی برای مردم فراهم کردند سخنی به میان نیاوردید؟ جناب آقای کروبی! باید خاطرنشان سازم در این سالها که شما به ناحق در حصر بودید در کشور همسایه عراق و در کشور سوریه گروهی موسوم به داعش به وجود آمد و به صغیر و کبیر رحم نکرد و جنایت‌های زیادی مرتکب شد که تاریخ کمتر به خود دیده است، داعش قرار بود به ایران هم بیاید که البته آمدند، نمونه‌اش حمله تروریستی به مجلس شورای اسلامی بود، همانجا که شما 16 سال حضور داشتید، جناب آقای کروبی! در مقابل نیروهای تروریستی تکفیری باز همین پاسداران و بسیجیان بودند که به میدان رفتند، سینه سپر کردند، از انسانیت دفاع کردند، شهید شدند، زخمی شدند و باز رفقای سیاسی شما و البته جناح مقابلتان در کشور مانند دهه 60 سرگرم دعواهای سیاسی برای کسب قدرت بودند، آقای کروبی! شما در نامه‌ی اخیرتان باز به سپاه و بسیج حمله کردید بدون آنکه ذره‌ای معفت داشته باشید و کمی هم از رشادت‌های این مظلومان سخنی به میان آورید، وقتی همه رویدادها با نگاه سیاسی دیده شوند نتیجه‌ای جز ندیدن واقعیات ندارد.

سخن شما درباره‌ی دخالت سپاه و بسیج در انتخابات ریاست جمهوری و ادعای عوض کردن نتایج انتخابات نوعی توهین به شعور مردم است، چنانچه در این نامه باز تاکید نموده‌اید: «پس از تقلب و دخالت سپاه و بسیج در مرحله‌ی اول انتخابات سال ۸۴ به نفع یکی از نامزدها از شما تقاضا کردم آن بخش از سپاه و بسیج را که در کارهای سیاسی وارد شده‌اند از این اقدام خطرناک بر حذر دارید. اگر آن روز توجه‌ای به این موضوع مهم می‌کردید وضعیت کشور امروز این‌چنین شکننده نبود.»

12 سال است که شما و دوستانتان مدعی تقلب در انتخابات سال 84 هستید اما دریغ از یک سند، آیا دفاع سپاه و بسیج از احمدی نژاد موجب پیروزی او در انتخابات شد؟ آیا کمی اندیشیده‌اید که احمدی نژاد تنها کاندیدایی بود که تاکنون مانند بقیه‌ی کاندیداها سابقه‌ی حضور در هرم‌های بالای قدرت را نداشته و مردم هم به همین خاطر به وی اقبال نموده‌اند؟ آیا اگر در آن انتخابات شما به مرحله‌ی دوم می‌رفتید باز هم چنین ادعاهایی را می‌کردید؟

جناب آقای کروبی، مشکل شما و دوستانتان عدم شناخت از جامعه‌ی ایران است، در سال 84 مرحوم هاشمی کاندیدای انتخابات شد، کسی که 8 سال رییس جمهور بود و به درست یا غلط در ذهن بخشی از جامعه به عنوان نفر دوم حکومت شناخته می‌شد، ای کاش شما دوباره نگاهی به فیلم تبلیغاتی آقای هاشمی بیندازید و ببینید در پایان دولت آقای خاتمی که از دوستان و هم مسلکان شماست به چه صورت درباره‌ی وضع خراب مملکت سخن می‌گوید، از تعطیلی کارخانه‌ها می‌گوید، مرحوم هاشمی همین نقدها را در زمان احمدی نژاد در سال‌های 88 و 92 هم داشت، برای ایشان فرقی نمی‌کرد چه کسی رییس جمهور باشد، از نظر ایشان هر کسی غیر از وی رییس جمهور بود وضع مملکت خراب بود و تنها نجات بخش مرحوم هاشمی بود، در آن انتخابات همه نامزدها از وضع موجود انتقاد می‌کردند و مردم می‌دیدند که خوب این وضع موجود حاصل مدیریت همین آقایان است و تنها کسی که اشاره کردم مسوولیت خیلی مهمی نداشت محمود احمدی نژاد بود که با شبیه‌سازی خود به مرحوم «رجایی» و احیای شعارهای اول انقلاب توانست به دور دوم و در نهایت پیروزی درانتخابات برسد؛ لازم به ذکر است بنده هیچگاه به ایشان رأی نداده و علاقه‌ای هم به آن طیف ندارم، اما نمی‌شود چشم‌ها را به روی واقعیت بست، آقای کروبی، مساله خیلی ساده‌تر از این حرف‌هاست، جنابعالی و مرحوم هاشمی چون نمی‌خواستید حقیقت را قبول کنید لب به شکوه گشادید و تازه یادتان آمد که سیستم انتخاباتی معیوب است، واقعاً در بطن جامعه این سخن شما دو بزرگوار خنده‌دار بود، چرا که مرحوم هاشمی در همین سیستم 2 بار ریس جمهور شد و جنابعالی هم 4 دوره در مجلس حضور داشتید. نمی‌شود زمانی که در انتخابات شما پیروز شوید سیستم درست عمل کند اما زمانی که شکست می‌خورید سیستم بد عمل کند.

سیاست در عین پیچیدگی گاهی اوقات فرمول‌های ساده‌ای دارد به خصوص در کشوری مانند ایران، شما نخواستید واقعیات را ببینید و شروع کردید بهانه آوردن مانند اینکه چند ساعت خوابیدید و رأی شما عوض شد، این سخنان علاوه بر طنز بودن نوعی توهین به دموکراسی و رأی مردم بود، در همین تهران خودمان بالا و پایین شهر، غرب و شرق شهر هر کدام از نظر جمعیتی فرق می‌کنند؛ چه بسا در پایین شهر یک کاندیدا بیشتر از بالای شهر رأی بیاورد و بالعکس.

مردم در طول انتخابات‌های ریاست جمهوری گذشته نشان داده‌اند به فردی رأی می‌دهند که نماد سیستم سیاسی کشور نباشد؛ برای مثال جناب آقای خاتمی در سال 76 به عنوان فردی کمتر شناخته شده که با سیستم موجود همخوان نیست رأی 20 میلیونی می‌آورد، در سال 92 نیز جناب آقای روحانی به عنوان فردی کمتر شماخته شده برای نسل جوان سخن از تغییر وضع موجود سر داد و پیروز شد، احمدی نژاد نیز همینطور بود، نماد تغییر وضعیت موجود بود؛ البته انتخابات نیز برای تغییر وضعیت موجود است، اما، شما و آقای هاشمی و اکثر کاندیداها نماد وضع موجود بودید نه تغییر اوضاع، باز به همین راحتی، معادله ساده‌ایست.

در جای دیگری آورده‌اید: «اگر در آن روزها به امام حسن مجتبی (ع) امام دوم شیعیان و فرزند امیرالمؤمنین علی (ع) اشکال کرده بودم رأی بیش از ۵ میلیون اینجانب در انتخابات ۸۴ در خرداد ۸۸ که هم حامیان بیشتری از گروهها و جمعیت‌ها به‌خصوص دانشجویان، روشنفکران، زنان، محرومین و افراد مورد تبعیض اعم از دگراندیشان،‌ اقلیت‌های حقوقی و مذهبی، دراویش و اهل حق داشتم و هم حضور مردم در انتخابات نزدیک به بیست درصد افزایش پیدا کرده بود به آمار مضحک ۳۰۰ هزار رأی تنزل پیدا نمی‌کرد. برای نمونه بد نیست یادآور شوم که در سال ۸۴ تنها در استان خودم لرستان از مجموع ۸۰۰ هزار رأی واریز شده به صندوق‌ها بیش از ۴۴۰ هزار رأی داشتم و در سال ۸۸ در همین استان از مجموع ۹۵۵ هزار رأی واریز شده به صندوق‌ها سهمیه مرا ۴۴ هزار رأی در نظر گرفتند.»

جناب آقای کروبی، در اینجا سخنی صریح با جنابعالی دارم، ضمن احترام به شخصیت شما و حقوق شهروندیتان اما همیشه برایم این سوال وجود داشت که اصلا شما در خود چه دیدید که باید رییس جمهور شوید؟ چه تجربه‌ی مدیریتی و اجرایی داشتید؟ شما تنها تجربه‌ی مدیریتیتان همان بنیاد شهید بود که به گواهی اکثر خانوداده‌ی شهدایی که تاکنون دیده‌ام کسی از عملکرد شما رضایت نداشت.

در خود چه می‌دیدید؟ آیا هدفتان خدمت بود یا رسیدن به قدرت؟ کدام را باید باور کنم؟ چرا که شما در سال 84 از همه‌ی مناصب حکومتی استعفا دادید، قهر کردید، حزب زدید و همه‌ی این کارها را کردید که باز در سال 88 کاندیدا شوید تا بتوانید رییس جمهور شوید، غیر از این است؟

اما در مورد این سخنانی که اشاره کردید، واقعاً نگاهتان این است؟ چرا شما شعور مردم را نادیده می‌گیرید؟ چرا فکر می‌کنید مردم لرستان دربست در خدمت شما هستند تا هر وقت که کاندیدا شدید به شما رأی بدهند؟ مردم را چه فرض کردید؟ آن اول انقلاب بود که شما برای خود در میان نبود افراد دیگر به عنوان تک ستاره‌ی لرستان بودید و به راحتی رأی می‌آوردید، مردم عقل و شعور دارند، قدرت تفکر دارند، اصلا چرا باید در سال 88 به شما رأی می‌دادند؟ چه حرف تازه‌ای داشتید؟ چه برنامه‌ی جدیدی برای اداره‌ی کشور داشتید؟ یکبار دیگر نگاهی به مناظره‌هایتان بیندازید، آیا جز دعوا و حرف‌های کلی بود؟ چه توقعی از مردم دارید زمانیکه احمدی نژاد از شما می‌خواهد برنامه‌ی اداره‌ی کشور را بدهید می گویید من که اطلاعات ندارم مشاورینم دارند؟ مردم وقتی می‌بینند انتخابات تبدیل به دعوای سیاسی شده و به حفظ وضع موجود بسنده می‌کنند چون نمی‌دانند بعدش چه می‌شود، یا زمانی که احمدی نژاد از شما می‌پرسد: شما نگفتید پول شهرام جزایری را برای چه منظوری گرفته‌اید؟

جنابعالی جواب می‌دهید:‌ «چقدر خوشم آمد از هوشت، شما جواب اردبیل و اینها را ندادید مخصوصا جواب ندادم.»

و بعد شروع می‌کنید پاسخ‌های مبهم که من نمی‌دانستم این فرد چه کسی است و در مناظره با مهندس موسوی نیز دوباره توضیح می‌دهید که اینگونه پول گرفتن‌ها از سوی علما کار عادی بوده است و باز تاکید می‌کنید: «من از قبل از انقلاب از امام و مراجع دیگر تقلید، اجازه‌ی کتبی داشته‌ام که وجوهات را بگیرم و در راهی که شرع تعیین کرده است، مصرف کنم اما از بیت المال مردم که دیگران میلیاردی برداشته و جواب هم نمی‌دهند، پولی برنداشته‌ام.»

دوباره اجازه‌ی ویژه داشتن از سوی امام را به عنوان مجوز برای هر کاری دانستید، البته بنده نمی‌گویم خدای نکرده شما این پول را در راه غیر از خیر خرج کرده‌اید اما این را می‌دانم که اینطور جواب دادن برای عامه‌ی مردم به خصوص قشر مستضعف قابل قبول نیست، فرقی هم نمی‌کند در کجای این مملکت زندگی کنند حتی اگر در لرستان ساکن باشد.

جناب آقای کروبی رقابت اصلی در سال 88 بین مهندس موسوی و احمدی نژاد بود و نمی‌دانم حضورشما در آن انتخابات و این ادعاهای شما چه معنی دارد.

در جایی دیگر فرموده‌اید: «در سال ۸۴ وقتی آقای احمدی‌نژاد به تعبیر برخی افراد در زمره‌ی رجال سیاسی قرار نمی‌گرفت ایشان با نظر مثبت شما تأیید صلاحیت شد.»

سوالی دارم، چرا احمدی نژاد نباید رجال سیاسی عنوان شود اما شما شوید؟ شما مگر از نردبان قدرت پله پله آمده‌اید بالا؟ ما هم به شورای نگهبان انتقاد داریم به خاطر اینکه دایره‌ی انتخاب شهروندان را محدود کرد، چرا افرادی که یکبار در انتخابات رأی نیاوردند دوباره باید تایید صلاحیت شوند؟ حرف شما درست است که نخبگان در مجلس حضور ندارند، علت هم افرادی مانند شما و دوستانتان بودند که با عملکرد ضعیفشان و حرکات ساختار شکنانه موجب دلسرد شدن چهره‌های نخبه شدند و شورای نگهبان نیز خشک و تر را با نگاه بسته خود سوزاند، نتیجه‌ی عملکرد شورای نگهبان را در همین انتخابات اخیر ریاست جمهوری دیدیدم، وقتی شش کاندیدا هیچ برنامه‌ای برای اداره‌ی کشور ندارند و فقط حرف‌های کلی و خاله زنکی می‌زنند.

آقای کروبی اگر تایید صلاحیت احمدی نژاد غلط بود تایید صلاحیت مجدد شما غلط‌‌تر بود، باز در اینجا شما خود را بالاتر از دیگران می‌بیند، انگار کشور برای شماست و امثال شما باید تایید صلاحیت شوند و حتما هم باید رأی بیاورید.

آیا این نگاه دموکراسی خواهانه است؟

آقای کروبی از روزی که محمود احمدی نژاد به عنوان شهردار معرفی شد، دوستان شما سعی در حذف وی داشتند، از طفره رفتن برای امضای حکم شهرداری توسط وزیر کشور وقت تا اخراج دایم شهردار تهران از جلسه‌ی هیات دولت، همه‌ی جناح شما علیه وی بود، حتی زمانی هم رییس جمهور شد، هیچ‌کدام حاضر نشدید پیام تبریک خشک و خالی به وی بدهید، چه رسد به اینکه در اداره‌ی کشور او را کمک کنید، شما بدیهی‌ترین رفتار سیاسی یعنی تبریک به رقیب را هم حاضر نشدید انجام دهید، بعد ادعای دموکراسی و حفظ حقوق شهروندی می‌کنید؟ آقای کروبی شما باد کاشتید و در سال 88 طوفان درو کردید.

در سال 88 نیز بعد از آن وقایع یکسال و نیم فرصت داشتید تا کدروت‌ها را رفع کنید؛ سیاست یک هنر است و گفتگو هم ابزاری برای این هنرنمایی است و شما دریغ کردید، مغرور شدید و به جای سیاست ورزی، خصومت ورزی کردید و هیزم به آتش اختلافات ریختید.

شما خود را مساوی با قانون دانستید و مانند همان حکم داشتن از امام فکر کردید می‌توان به قانون اعتنا نکرد، از راه قانون منحرف شدید و باور ندارید که دموکراسی حکومت قانون است، برای همین ندانستن است که اینطور نوشته‌اید: «در نمازجمعه ۲۹ خرداد به جای شنیدن صدای اعتراض مسالمت‌آمیز مردم و احترام به خواست آنان با زبان تهدید سخن گفتید و از مهندسی ناشیانه انتخابات دفاع کردید. در آن روز نظر و دیدگاه خود را به آقای احمدی‌نژاد نزدیک‌تر از همه حتی آقای هاشمی دانستید و بر ما به تندی تاختید که در مناظره‌ها او را درغگو و خرافاتی نامیدیم.»

رهبری انقلاب در این سخنرانی بر لزوم قانون‌گرایی تاکید داشتند، به راستی اگر شما به جای وی بودید چه می‌گفتید؟ وقتی می‌گوید مگر می‌شود 11 میلیون تقلب کرد، حرف بی ربطی است؟ آیا یک سند درست درباره‌ی تقلب نشان دادید؟ آیا رهبری در سخنرانی‌های بعدی از شما به عنوان برادران خود یاد نکرد و خواستار حفظ آرامش و برگشت به نظام نشد؟ در این سخنرانی رهبری از آقای هاشمی و ناطق به خوبی یاد کردند، و این دعوا را دعوای درون نظام دانستند و بر لزوم هوشیاری و سواستفاده‌ی دشمنان هشدار دادند و درباره‌ی اختلاف مرحوم هاشمی و احمدی نژاد بر سر «عدالت اجتماعی» نظر خود را به نظر احمدی نژاد نزدیک‌تر دانستند نه موضوعات دیگر، چرا قلب واقعیت می‌کنید؟ چرا نمی‌خواهید حقیقت را ببیند؟ چرا به دیدار رهبری نرفتید؟ چرا قهر کردید؟ آیا رسیدن به قدرت ارزش این همه اتفاقات تلخ را داشت؟

من نیز قبول دارم، رفتار حکومت در برخورد با معترضان بسیار بد بود و باید روزی جبران شود، اما این دلیل بر درستی کار شما بزرگوار نیز نبود، وقتی سیاستمداران ما امثال شما عزیزان هستند از مردم چه انتظاری می‌توان داشت؟

جناب آقای کروبی سهم خود را در تحریم‌های هسته‌ای در بعد از انتخابات چقدر می دانید؟

جناب آقای کروبی درست شدن کشور تنها دست رهبری نیست، کشوری درست می‌شود که ملتی درست داشته باشد، ملتی درست می‌شود که فرهنگ درست داشته باشد، تا ملت نخواهد که اهل تفکر و تعقل باشد، تا مردم به حکومت قانون تن در ندهند اوضاع همین است، تا وقتی سیاستمداران ما درس سیاست نخوانده باشند و پله‌های قدرت را آرام آرام و مرحله به مرحله بالا نیایند اوضاع درست نمی‌شود.

جناب آقای کروبی به گذشته‌ی خود نگاه کنید، اگر پهلوی سقوط نکرده بود، مهدی کروبی فرزند احمد الان بر بالای کدام منبر در کدام محله الیگودرز در حال روضه‌خوانی بود؟ باور کنید شما سیاستمدار نبوده و نیستید و بنده هیچ وقت باور نخواهم کرد که هدف شما از حضور در انتخابات خدمت به خلق بوده باشد، هدف چیز دیگری بود که خدا می‌داند.

امیدوارم از برخی عبارات و کلمات این بنده‌ی حقیر که جای نوه‌ی شما را دارم دلخور نشده باشید. والسلام

نامه‌ی سرگشاده‌ی کروبی به رهبری

چند واکنش به نامه‌ی کروبی به رهبری

علی مطهری: نامه کروبی دلسوزانه است

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. وااای چه نامه پرنفس و بی مایه ای!! نویسنده اگر اقلاً نامه آقای کروبی را مطالعه کرده بود بد نبود، چون واضح است که نکرده و طبق معمول همپالکی هایش بر اساس گمان های خودش مسلسلی شروع به تهاجم، سفسطه و فرافکنی کرده.

    35
    7
  2. آقای عسگری شما را نمیشناسم و گوگل هم نکردم و فقط از روی متن حاشیه نویسی می کنم:
    با کلیات مباحث مطروحه جنابعالی موافقم که حاجی احتمالا در خرم آباد مکتب درسی داشت و فرزند هم احتمالا لندن،
    اگر نشده بود آنچه که شد، اما آنچه از مطالب شما بر نمی آید حتی به اشارتی آن است که دیگران کجا می بودند؟
    در باب مشکلات حال حاضر کشور مثلا حجاب اجباری به درستی قانونگذاران را مقصر می دانید آیا باید برداشت کنیم که طیف نزدیک به رهبری با نظر نزیکتر به احمدی نژاد، به نگاه احمدی نژاد به حجاب نزدیکند؟ سپاه ؟بسیج؟ از فرمایشات شما اینگونه بر می آید که خشتی است که کروبیها بد گذاشته اند اینگونه است؟
    در باب اتخابات ۸۸، تحلیل شما در خصوص ۸۴ صحیح است اما آن را دانسته به ۸۸ پیوند می زنید انصاف برادر، فرمایشات آقای سعیدی را که در باب مهندسی انتخابات ملاحظه کرده اید عجیب است از شما که با نواختن تحلیلی آنکه خدایش نواخته و خود بارها عذر خواسته از آنچه رفته و او تقصیر داشته ،تحلیل … از نقش سپاه و بسیج در ۸۸ می دهید
    شما هم برادر می دانید کدام دیگ گرم است … با جوانی کروبیها چندان فرقی ندارید فقط بهتر بلدید که زمانه عوض شده…

  3. من واقعا نفهمیدم حرف حساب نگارنده چیه؟ اگر منظور ایشان اینست که چون شما در گذشته اشتباه کردید اکنون دیگر نباید از صاحبان قدرت انتقاد کنید خب دیگر حرفی برای گفتن نمی ماند

    21
    4
  4. نوشته ای پرت وپلا وهجوگونه که عودتا برخاسته از یک ذهن مشوش که فقط وفقط دوست دارد که بنویسد که ماهم اینیم…..اقای نویسنده برو کمی حقوق اساسی مطالعه کن ظاهرا سنت هم که قد نمیدهد که فرق ماری که گفتند با ماری که کشیده شد زمین تا اسمان فرق میکند نیاز نیست بیشتر وبیشتر خودت را ضایع کنی فقط وفقط وفقط ارا واحکام صادره اینروزها را ببین وانچه را که سایرین سالهاست میگویند وگوش شنوایی نیست را………………………………………….

    20
    2
  5. حرف هایتان در مورد ساستمداران ما تقریبا درست است، اما بدجور و ناشیانه از بعضی ها دفاع کردید، چندین بار گفتید مدرک شما چیست، اما خودتان ادعاهای زیادی بدون مدرک طرح کرده اید، در کل حرف هایتان پر از تناقص و دوگانگی است.

    12
    2
  6. يك مشت چرنديات بى ارزش و بى سر و ته ! انصافاً از شما توقع نداشتيم شأن و اعتبار حرفه اى خود را اينچنين به بازى بگيريد !

    20
    3
  7. نامه آقای حسام عسگری هوشمندانه و مستدل بود و در اصل پاسخ ایشان فقط به آقای کروبی نیست بلکه خطاب به بسیاری از آقایان مسئول در نظام است .

    4
    17
  8. نگارنده در نوشته هایش بزرگنماییهای داشته که به دور از انصاف است. از اون طرف قضیه هم شیخ […] مثل کروبی هم درنامه به رهبری طوری نوک پیکان رابه سمت رهبری گرفته که انگار خودش سالهای طولانی در مَسند قدرت وثروت اندوزی نبوده.به قول اون […] محموداحمدی نژاد”آخرش نگفتی اون500میلیونی که ازجزایری گرفته بودی رو چکارکردی.آقای کروبی باخودت چی فکر کردی؟ لابدباخودت گفتی الان که داره توی حصر تخفیفاتی داده میشه یه حرکت انجام بدم مثل انقلاب57 ملّت سَرِدست بلندم کنن و22بهمن هم مثل امام رهبری جامعه رو بدن دستم.همین40سال بدبختی که امثال تو وموسوی واحمدی نژاد وبرادرای […] و….. سَرمون آوردین براهفتادپشتمون کافیه

    2
    7
    1. انصاف هم خوب چیزی هست
      اقای موسوی را با آقای احمدی نژاد مقایسه و برابر کردن جفای سختی است در مورد موسوی

      9
      1
      1. جناب حسن زوار، مگر نميداني! موسوي خار چشم بعضي هاست، حسادت به محبوبيت و جايگاه وي در نزد مردم، نزديک است که بکشد و دق بدهد اين بعضي ها را و خواهد داد.

        6
        1
  9. درود بر شما، اول اینکه این نامه فقط و فقط منسوب به کروبی است. نویسندگان (تاکید می کنم نویسندگان) این نامه همان کسانی هستند که امروز نمی توانند خودشان مستقیما به رهبری حمله کنند و حرف هایشان را در لفافه بیان می کنند. همان هایی که امام زمان را نیز قابل نقد می دانند. دوم اینکه نگارنده به همان شیوه نویسندگان انامه ستدلال کرده اند. سوم اینکه امروز اگر به جای آیت الله خامنه ای کس دیگری رهبری جامعه را عهده دار بود اوضاع از این که هست بهتر بود؟ این سخن کاملا درستی است که برای اصلاح جامعه باید فرهنگ جامعه اصلاح شود. پیروز باشید

    10
    1. جناب دانشور، چگونه اينقدر مطمئن هستيد!!؟ خودتان سئوال ميکنيد و خودتان هم پاسخ ميدهيد!!؟ کجاي دنيا اين روش مرسوم است!!!؟

  10. آنچه که مجلس زمان کروبی می خواست در مورد مطبوعات تصویب کند .دشمنان ایران را زمین گیر می کرد ولی نذاشتن .کروبی با همان یک کار ماندگار تر می شد.

  11. مگر بقیه مسئولین بدون موافقت منصوب میشوند یا فیلتری به نام جناب جنتی بر سر راه انتخاب رئیس جمهور و نمایندگان مجلس نیست ، اگر این فیلتر نبود به احتمال زیاد اقای کروبی رئیس مجلس و حتی نماینده هم نمیشد ؟!!

  12. برادر عسگری،شما جوانید لابد چهارتا رفیق اصلاح طلب سابق هم دارید که خسته از عسل طلبان درد دل می کنند ،حرفهای آنها را بر می دارید قاطی چاپلوسی می کنید به نیت تقرب ،انشالا قبول میشه

  13. شاه بیت انتقادات نگارنده به نامه “مهدی فرزند احمد 1گلایه از حضور نهاد و ارگان خاص در سیاست…اقتصاد…فرهنگ و اصولا هرجایی كه احساس تكلیف!كنند هست
    و البته 2ارجاع شیخ مهدی به منزلتی كه زمان امام راحل داشته مثل نخست وزیر امام و هاشمی فقید

    پیدا كنید پرتغال فروش را و اینكه حسام عسگری از چه طیفی هست و پشت به كدارم لایه های قدرت دارد.

  14. به نام خدا
    برادر گرانقدر در پرداختن به این گونه مسائل اندکی آزادگی و شرافت لازم است .مجیز گویی قدرت هیج گاه افتخار نیست البته اقای کروبی دارای اشتباهات فروان بودند که همه برآن واقف هستند اما اشتباهات ایشان مجوز اشتباه دیگران نیست ایشان به مثابه درصد قدرتی که در اختیار داشتند مورد سئوال عموم هستند وباید جوابگوی عموم باشند اما دیگرانی که اختیارات بس بزرگتر و وظایفی بس خطیر تر داشتند نباید پاسخ گویی عملکرد خود باشند اقای کروبی در نامه ای که نوشته به بعضی از ابهاماتی عموم جامعه در دهن دارند اشاره کرده واقعا جادارد با سعه صدر وگشاده روی با مردم به این ابهامات پاسخ داده شود نه این که خطیب جمعه بیاید تهدید به اعدام نماید شما در یاداشتان ادعا کردید که به احمدی نژاد رای ندادید مطمئنم که راست نمی گویید زیرا در بند بند یاداشتان از او حمایت ودلبستگی خودرا هم به اووهم به حامیانش نشان دادید در این کشو رهمه دلبستگان به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به ضرورت حمایت جایگاه سپاه وبسیج اذعان دارند آنها بدون وابستگی می ستایند و در عنوان نهادمقدسی چون سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کاملا مشخص است که وظیفه ذاتی انان چیست سپاه حافظ انقلاب وکشور است اما در این کشور همه مردم از سنخ اصول گرایان نیستند .مردم در چندین انتخابات به زبان های مختلف به اصول گرایان نه گفتند این به ان نیست که رای انها در بست به نفع رقبای اصول گرایان باشد اما در کل عموم جامعه به این نتیجه رسید که اصول گرایان تمامی ارکان قدرت را تصاحب کرده و حالت سیری ناپذیر به خود گرفته و به رای ونظر مردم هم به شدت بی اعتنا است از این رو وقتی نهاد ی چون سپاه وبسیج خودرا در ذیل اصول گرایان تعریف می کنند باید مورد سئوال واتهام باشند شما در یاداشتان از مرحوم ایت الله هاشمی به عنوان فردی قدرت طلب یاد کردید اگر ایشان ان چنان ولع قدرت داشتند با اندکی همراهی باقدرت صاحب اسم عناوین کذا وکذا می شدند ومانند بعضی از اقایون تبدیل عمار ولایت می گشتند نه این که امثال شما ها فریا مرگ بر ایشان را بر زبان جاری نمایند اری قدرت چون آبی است روان که امروز در اختیار این فرد است فردا شاید دست دیگری باشد به نقل حدیثی از امام علی (ع)که اگر ماندنی بود به تو نمی رسید بله پنجاه یا صد سال دیگر تاریخ چه قضاوتی از دوران ما می کند ما الان دوره قاجار وپهلوی را نقد می کنیم الته نقد منصفانه مظورم است آیا آیندگان عملکرد مارا نفد نمی کنند که صد البته نقد می کنند شاید هم نقد غیر منصفانه پس بیاییم ذره ای انصاف خرج داد ه غبار زشت وپلید تعصب ولجاجت را کنار زده وبا دیده باز با مسائل روبرو شویم

    7
    1
  15. من خیلی خوشحال می شوم که می ببینم تضارب و تصادم آرا در کشور بوجود آمده و بقول معروف هر کس دل تنگنش و سفره دلش را باز و اظهار نظر می کند
    هموطن عزیز
    اینکه می نویسید که در انتخابات اخیر شش کاندید خاله زنکی… کردند توجه دارید از یک سال قبل دوستان مخالف ما می خواستند ریاست جمهوری رئیس جمهور یک دوره ای شودولی شکر حیله هایشان به سنگ خورد

    8
    1
  16. انصاف! منصفانه بود کسی وقت می گذارد و مطلب روشنگرانه یی منتشر می کند، شما ممیزی کنی؟!!
    به هرحال لطفا اون مطلب که مستدل بود، را نشر دهید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا