محسن آرمین: اسلام سازگار با مردمسالاری مدنظر مطهری و بهشتی بود
محسن آرمین، فعال سیاسی اصلاح طلب میگوید، مطهری و بهشتی برای درک اسلامیت سازگار با جمهوریت و مردم سالاری تلاش کردند.
به گزارش ایسنا، محسن آرمین در نشستی از سلسله نشستهای انقلاب اسلامی با محوریت ریشه ها، دستاوردها و چشم اندازهای انقلاب اسلامی اظهار کرد: اندیشه سیاسی دینی مستقیم و بلاواسطه از متن مقدس نیست و عوامل مختلفتی دست به دست هم می دهد و برداشت ما را می سازد، به طور کلی اندیشه سیاسی اندیشه ای تاریخ مند است. متن مقدس در تجربه تاریخی و مواجهه مسلمانان با دستاوردهای معرفتی بشر، عقل و ساختار قدرت در اندیشه سیاسی تاثیر دارد.
وی ادامه داد: بخش مهمی از اندیشه سیاسی در مواجهه با قدرت سیاسی شکل گرفته است. این اندیشه تاریخمند است و منظومه ای بشری است که می تواند تغییر کند کما اینکه تا بحال نیز چنین بوده است. تجربه علمی امام در رهبری انقلاب و قبل از آن باعث شد نظریه ولایت فقیه ایشان تغییراتی بکند. بنابراین باید بحث را باز بگذاریم و فکر نکنیم غیر قابل تغییر است. اندیشه ای بشری است و تقدسی هم در آن وجود ندارد. در این میان برخی در قرن های ششم و هفتم مانده اند و یکباره به این دوران پرتاب شده اند.
این فعال سیاسی اصلاح طلب با بیان اینکه «جمهوریت به دو معنا به کار می رود» توضیح داد: یکی به معنای نظم های سیاسی موجود جمهوری خلق کره تا صدام و امریکا و فرانسه است که جمهوری داشته اند. این معنا مبنای بحث ما نمی تواند باشد. مقصود ما نظام های واقعا موجود نیست چون این نظام ها تفاوت هایی دارند. باید به حوزه فلسفه سیاسی برویم.
وی ادامه داد: گفتمان جمهوریت یک گفتمان مستقل از استبداد و لیبرالیسم است. مولفههای اساسی گفتمان جمهوریت سرشت اجتماعی انسان (هویت انسان در جامعه به عنوان شهروند شکل می گیرد) ،مسئولیت اخلاقی و مدنی، خیر عمومی (در گفتمان جمهوری بسیار مهم است اما لیبرالیسم جنبه های فردی آزادی را بها می دهد)، عدالت و آزادی که بر آمده از سرشت اجتماعی انسان است.
آرمین سپس گفت: در گفتمان جمهوریت کسی که مرتکب فساد و اختلاس می شود شهروند نیست. چون شهروند نسبت به مصلحت عمومی مسئول است. گفتمان جمهوریت در کنار آزادی های فردی مصالح و نگرشی کل گرایانه هم دارد. جمهوری بر اساس برابری مردم، مشارکت همگانی، آزادی های عمومی و خصوصی شکل می گیرد. یکی از لوازم جمهوری حاکمیت قانون است.
وی همچنین گفت که سابقه جمهوریت را در تاریخ معاصر بگردیم به موقعیت تاریخی نمی رسیم.
آرمین در ادامه خاطرنشان کرد: اندیشه دینی سیاسی ما در دوره قبل از انقلاب حاوی گفتمان جمهوریت نبود. از این جهت مرحوم امام(ره) نقش اساسی و کلیدی در طرح گفتمان جمهوریت دارد. به عنوان یک گفتمان قابل طرح اولین بار توسط امام مطرح می شود. اینکه امام با چه کسانی مشورت کرده را نمی دانم. آن زمان طرح حکومت اسلامی و خلق بیان می شد اما امام حکومت اسلامی را نمی پذیرد.
وی افزود: نقل هایی از او هست که در پاسخ این سوال که اسلام چه کسی باید پیاده شود می گفت وقتی می گوییم جمهوری اسلامی معلوم است چه اسلامی. امام (ره) خلافت اسلامی را هم نپذیرفت. در این میان این پرسش هم مطرح می شود جمهوری اسلامی ترکیب اضافی است یا ترکیب وصفی؟ به نظر می رسد ترکیبی وصفی بوده یعنی جمهوریت موصوف و اسلامیت صفت است.
آرمین تصریح کرد: عناصر و مولفه های ضروری برای جمهوریت را می توان مشخص کرد. اما در مورد اسلامیت هم می توان چنین گفت. دیدیم اسلام عرضِ عریضی است. در حوزه عبادات اختلاف کم است اما در حوزه اجتماع و عمومی تفاوت ها زیاد است. در حوزه اندیشه سیاسی الگوهای روشن و مورد اتفاقی نداریم. در حوزه فلسفه سیاسی در اندیشه اسلامی چندان پیشرفت نکرده ایم و با حوزه جامعه و سیاست تسری پیدا نکرده است. علت روشن است. دلیلش این است که اندیشه اسلامی به حوزه فقها سپرده شده است.
وی ادامه داد: اگر اسلامیت صفت جمهوریت است نمی تواند مغایرت ذاتی با موصوف داشته باشد. لذا باید قرائتی از اسلام داشته باشیم که با جمهوریت سازگار باشد. چنین قرائتی قابلیت این را داشته باشد که وصف جمهوریت باشد. قرائتی که نسبتی با جمهوریت ندارد باید کنار بگذاریم.
آرمین در بخش دیگری از این سخنرانی گفت: ما نظریه ولایت فقیه را به عنوان نماد اسلامیت نظام پذیرفتیم اگر قرائتی مغایر با جمهوریت باشد پذیدفته نیست. جمهوریت می گوید چگونه باید حکومت کرد نظریه ولایت فقیه می گوید چه کسی باید حکومت کند. پس باید به پرسشی که وجه جمهوریت دارد توجه کنیم. احزاب پارلمان و دیگر ساختارهایی چگونگی حکومت کردن را از نگاه جمهوریت تبیین کرده است. در نظریات حکومتی نکته ای وجود دارد. برخی دولت را مالک می دانند. برخی دیگر آن را امین و برخی مدیر می داند. نظریات امثال آقای مومن و مصباح دولت را مالک می داند. این یدگاه مصلحت هم تشخیص می دهد. امام می گفت دولت امانت دار است. منتظری می گفت دولت مدیر است. به هر حال امین یا مدیر بودن دولت با جمهوریت تطابق دارد. در غیر این صورت با موصوف سازگار نیست.
وی افزود: مرحوم بهشتی وجه فکری و تئوریک داشت و متاسفانه او را به خوبی نمی شناسیم. بسیاری از مباحث امروز توسط او در دهه ۴۰ انقلاب مطرح شده است. آقای محلاتی هم گفتند اصل ۵ قانون اساسی نوشته مرحوم بهشتی بوده است. بنده می خواهم بگویم اصل چهارم قانون هم از پیشنهادات او بوده که اصل حاکمیت ملت است.
این فعال سیاسی اظهار کرد: در خبرگان بحث می شود حاکمیت ملی به چه معنا است. برخی میگفتند فقیه مظهر حاکمیت ملی است. حتی بنی صدر می گوید که فقیه متصدی امر ولایت است و حاکیمت ملت با او است. مرحوم بهشتی می گفت حق حاکمیت ملی مربوط به مناسبات داخلی است و به این معنا است که ملی در رابطه با ملل دیگر حق دارد سرنوشت خود را تعیین کند. فقیه در طریق اجرای این حق حاکمیت است. این را قوا می توانند اجرا کنند. با این مساله در خبرگان مخالفت می شود. کیاست بهشتی این است که پیشنهاد جدیدی در جلسه بعدی می اورد. می گوید انسان این حق انتخاب را حق انتخاب را در شناخت شرع و قانون و غیر ه را دارد. به اولی رای می دهند.
آرمین همچنین گفت: در مذاکره خبرگان خیلی تلاش می شود تا اخیارات ولی فقیه گسترده شود و جنبه های اجرایی به آن داده شود. بهشتی به شدت با آن مخالفت می کند. می گوید که انتخاب ولی فقیه با مردم است. تعیین موضوع شان فقیه نیست. صلاحیت ها را فقیه تشخیص می دهد اما انتخاب نه.
در آنجا می گوید گاهی اینطور فکر می کنیم رهبری یک مجموعه جدا از نهادهای دولت است. خب بگذارید مجلس شوای ملی را هم رهبر انتخاب کند! مرحوم بهشتی در مورد نظام حزبی هم نظراتی دارد.
به نظر می رسد اسلام سازگار با جمهوریت و مردم سالاری مدنظر مطهری و بهشتی بود.
انتهای پیام