دربارهی نامهی جناب کروبی و مشاوران!
«محمد توکلی» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی دربارهی نامهی اخیر آقای کروبی نوشت:
حالا هفت سال از مصوبهی شورای عالی امنیت ملی دربارهی حصر سران جریان اعتراضی ۸۸ میگذرد و ظاهراً با تلاشهای طیف میانهروی حاضر در دولت و مجلس به سمت و سوی گشوده شدن این گره در حرکت بودیم. در چنین شرایطی مهدی کروبی نامهای سرگشاده را خطاب به رهبری نظام منتشر میکند. با نگاهی به موارد مطرح شده در نامهی آقای کروبی شاهد آن هستیم که کسر قابل توجهی از مطالب مندرج در آن که به نوعی بیان نقد به عملکرد ساختار سیاسی کشور در سه دههی اخیر است مورد توافق سیاسیون میانهرو از هر دو جناح است و شاید اگر مجال گفتگویی میان نویسندهی نامه و مخاطب آن فراهم شود در این بخشها در حوزهی نظر اختلاف چندانی وجود نداشته باشد.
به عنوان مثال در خصوص نقشآفرینی نظامیان در اقتصاد و سیاست شاید دیگر تنها یک اقلیت نسبت به آن نقد ندارند و یک توافق نانوشته در اعتراض به آن به وجود آمده است و یا نوع عملکرد شورای نگهبان در موضوع تعیین صلاحیتها نیز به همین شکل است و… در نتیجه واکنش به این نامه میبایست متفاوت از اختلافات موجود ناشی از وقایع ۸۸ باشد و به نظر میرسد لازم است آنان که قدرتی در اختیار دارند به این نقدها و هشدارهای دلسوزان نظام در عمل توجهی واقعی نشان دهند.
شاید بتوان بخش مناقشه برانگیز نامهی کروبی و نظرات محصور دیگر را در موضوع «تقلب» در انتخابات دانست. تاکید مجدد بر موضوع تقلب در دو انتخابات ۸۴ و ۸۸ از سوی رییس اسبق مجلس نشانگر آن است که ایجاد محدودیت و حصر مسیر صحیحی برای اقناع او در این موضوع نبوده است و با وجود آنکه ظاهراً به سمت حلوفصل این پرونده در حرکت بودیم هم همچنان بر همان نظر گذشته باقی ماندهاند.
امّا چند نکته به بهانهی این نامه:
۱- به نظر میآید تحلیلی که بر اساس آن چنین نامهای نگارش و منتشر شده است بر این مبنا استوار بوده که اکثریت جامعه از اصلاحطلبان و اصولگرایان عبور کردهاند و عنقریب است که از محصورین هم گذر کنند. اگر بپذیریم که این تحلیل سبب انتشار این نامه شده میتوان گفت نویسنده به دنبال آن است که خود را بیرون از دایرهی اصلاحطلبانی تعریف کند که در این هفتهها مورد انتقاد معترضان ۹۶ قرار گرفتهاند.
اما چرا چنین تحلیلی نادرست است؟ با نگاهی از نزدیک به آنچه در دی ماه ۹۶ رخ داد شاهد آن هستیم که بخش نسبتاً بزرگی از معترضان ۹۶ که علاوه بر اعتراض به نظام سیاسی به اصلاحطلبان نیز معترضند و در فضای مجازی با هشتگهایی مانند «براندازم» خود را معرفی میکنند اساساً چارچوبهای نظام سیاسی مستقر و قانون اساسی را بر نمیتابند. آقای کروبی هر چقدر هم تلاش کنند نخواهند توانست رضایت این گروه را جلب کنند. نمونهی مشخص آن هم همین نامه است. این شاگرد بنیانگذار جمهوری اسلامی آرزوی نهایی خود را بازگشت به دورانی میداند که رهبری نظام بر عهدهی استادش بود. کروبی حتی در بیانیههای ۸۸ هم نتوانست و نخواست که از چارچوبهای «جمهوری اسلامی» خارج شود چه برسد به امروز و هشت سال پس از آن التهابات. بنابراین چنین نامهای اگر با چنان هدفی نگاشته شده باشد ره به جایی نخواهد برد.
۲- از تابستان ۹۲ و با حضور طیف میانهرو در دولت قدمهای بسیار کوچکی برای تغییر در شرایط حصر برداشته شد. با تغییر در ترکیب مجلس و حذف نسبی تندروهایی که جز به اعدام محصورین فکر نمیکردند امیدها به حل این معضل سیاسی افزایش پیدا کرد و پس از انتخابات ۹۶ و افزایش «قدرت بازوی روحانی» با رأی مردم، اقدامات عملی بیشتری برای تغییر شرایط محصورین پدید آمد. به طور طبیعی چنین تلاشهایی بدون هزینه هم نبوده است. با شناختی که از شکل مواجههی تصمیمگیران با پروندهی حصر وجود دارد میتوان گفت که این نامه حرکت در مسیر رفع حصر را با سنگلاخهای بیشتری مواجه خواهد کرد. ممکن است برخی معتقد باشند که رفع حصر زمانی ارزشمند است که محصورین با همان مواضع گذشتهی خود و بدون کوچکترین تغییری از حصر خارج شوند که در پاسخ باید گفت چنین نگاهی معادلهای «برد – باخت» است و سبب ادامه یافتن وضعیت نامطلوب فعلی. مسیر صحیح رفع حصر بررسی و تصمیمگیری دربارهی این پرونده در فضایی «برد – برد» است. فضایی که در آن تمامی طرفهای انتخابات ۸۸ و حوادث پس از آن حداقل بخشی از خطاهای خود را بپذیرند.
۳- و نکتهی پایانی؛ اکنون و با انتشار این نامه نظام سیاسی باید چه کند؟ بخشی از تصمیمگیران با دیدن چنین نامهای خرسندند زیرا بهانهای برای ادامه یافتن حصر پیدا کردهاند و گروهی دیگر که در پی رفع حصر بودند شاید کمامید شده باشند و تلاشهایشان را ناکام میبینند. اما به نظر میآید در یک حالت فرضی و فراتر از این خرسندی و ناکامی، راه عقلایی آن است که تصمیمگیران نظام دقیقاً پس از همین نامه قفل حصر را بشکنند. این اقدام دو وجه مثبت خواهد داشت؛ هم محصورین از انتقادات و اعتراضات خود دست نکشیدهاند و هم نظام سیاسی نشان میدهد که مشکلی با مخالفتهای تند و تیز با عملکرد ساختار قدرت ندارد. در این حالت فرضی اگر شاهد پذیرش بخشی از نقدها به ساختار قدرت که نوعی اجماع نسبی بر روی آن است هم باشیم میتواند سبب تغییر شرایط توأم با ناامیدی و اعتراض خاموش در بخشهایی از جامعه نیز شود. شرایطی فرضی که امکان تحقق آن تقریباً هیچ است و بیشتر شبیه یک آرزوی محال!
انتهای پیام
چرا آرزوی محال؟! تقریباً چنین چیزی در حال وقوع است و انشاءالله مشکل خاصی هم به وچود نخواهد آمد.
نامه جناب کروبی دو وجه دارد: 1- وجه حقوق خصوصی ایشان که توسط مخالفین اصولگرایش برجسته می شود. 2- وجه عمومی ماجرا که حائز اهمیت است. متاسفانه وقتی یک فرد در یزد قادر به اخذ ارا مردم نمی شود می تواند مراجع بالادستی را قانع به حذف فرد تایید شده و رهیافته به شورای شهر کند یا وقتی فردی قادر است نظر شورای نگهبان را بلافاصله بعد از انتخابات برگرداند و شخص منتخب مردم را از راهیابی به مجلس منع کند، یعنی سیستم خوب کار نمی کند به عبارت دیگر نگاه سیستمی ارجحیت ندارد به بیان دیگر هر افراد مهمند نه سیستم.
راستی این مردم تاوان چه را میدهند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟چهار دهه زمان اندکی نیست ……
جناب مرتضي، تاوان …يت خودمان را ميدهيم! متاسفانه قانون و روال ثابت نانوشته اي شده که قدر داشته هايت را زماني خواهي دانست که از دستشان بدهي!
انصاف تعجب می کنم از برادران تحریریه ،چی می گن؟ حالا هیچی نگو داریم خلاصت می کنیم …بابا شیخ هزار بار تا حالا عذر خواهی کرده شاید میدونه حقش حصره حالا به هر دلیل … شما ول نمیکنی؟!؟ اگر رفع حصر سمبلیک منظورتان است که نوشته خلاف آن میگوید اگر استراتژیک است که رهبر در حصر از رهبر نادم بهتر است…
طنز: شش ماهه حقوق نگرفتم اینا هم که هنوز تو حصرند اعصابم خرابه…