تصوف گنابادی و جامعه شناسی ایمان
دکتر «عباس نعیمی جورشری»، جامعه شناس و عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز، در یادداشتی دربارهی دراویش گنابادی نوشت:
سخن گفتن درباب انسجام اجتماعی، دشوار نیست زیرا یکی از موضوعات مکرر و مستمر در نظریههای جامعه شناسی بوده است. شما از هر مکتب و پارادایمی که ورود کنید، به نحوی سخنی در اینباره رفته است.
از این بابت همهی مکاتب متفق القول هستند که انسجام اجتماعی محصول درک متقابل و همدلانهی افراد از هم است. در این راه گروههای اجتماعی نقش مؤثر دارند خاصه آنجا که هویت مشترک تولید میکنند. تصوف در مشرق زمین، خاستگاهی اینچنین داشته است. بدیهی است که این خاستگاه محل چالش تاریخی هم بوده و مکان مجادله حقانیتهای متکثر شده است. چنان که «هستی» خود را در ظرف انسانی میریزد و اینگونه افتراقها بیان میشود.
ایران امروز ازجمله وارث چنین خاستگاهی است. در موزاییک فرهنگی ایران، بخش کثیری از مردمان تعلق خاطری به مسلکی یا سلسلهای عارفانه دارند. بزرگترین این طریقتهای سنتی و کلاسیک همانا سلسله دراویش گنابادی است که به دور از انگارههای غیرمتعارف و سبکهای زیستی ناهنجار، در آرامش به ذکر و تزکیه خویش مشغول است.
آنها نه بطور تشکیلاتی سودای قدرت دارند و نه پیروانشان را به دخالت در امور سیاسی تشویق میکنند. درواقع در این امور سکوت دارند و تلاششان ساختن انسانی، انسانیتر است. اقلیم آنها همانا اقلیم ایمان است.
فارغ از اینکه کم و کیف تعالیم و مراقبتهای سلسله دراویش گنابادی -که فقیر نامیده میشوند- چیست، نکته جامعه شناختی این است که نیت و هدف بزرگان این قوم، مجموعه اموری است که میتوان آن را تعالی اخلاقی دانست. فهم و خوانشی که با سایر خوانشهای دینی و اخلاقی شباهتها و تفاوتهای خودش را دارد لکن هرگز ساختارشکن نبوده و همواره کوشش آن بر اصلاحات اخلاقی است. چنان که گفتار و رفتار قطب این سلسله دکتر «نورعلی تابنده» بر این امر موید میباشد. او خود در نود سالگی چشم و چراغ مردمی است.
مناسک سلسله گنابادی عموماً ذکرخوانی است و توصیههای اخلاقی. آنهم به دور از رفتارهای غیرمعمول برخی صوفیان و سلسلهها. آنها هر هفته دور هم جمع میشوند و دور از زد و بندهای دنیوی به ذکرخوانی سپری میکنند. کسی از دیوان اشعار حافظ و مولانا آواز سر میدهد و مابقی در سکوت گوش فرا میدهند و غور درونی میکنند. پیر مجلس نیز توصیههای اخلاقی میکند. در پایان هم با یکدیگر مصافحه دارند.
اینکه چه میزان بزرگان سلسله در اهداف خویش توفیق داشتهاند و پیروانشان تعالیم را بجا آوردهاند سخن دیگری است و آسیب شناسی خودش را دارد. چنان که تصوف آسیب شناسی خاص خودش را دارد. ای بسا اساساً قلمرو ایمان و دستاوردهایش، آسیب شناسی خاص خودش را دارد..
با اینهمه چشم جامعه شناسی دو سود مشخص از این مجموعه صوفیانه تشخیص میدهد:
1. ترویج انسجام اجتماعی که ضرورت جامعه ایران است. به ویژه اگر مدنظر داشته باشیم در زمان کنونی بیش از هر زمانی کشور دچار بحران اعتماد است. بحران اعتماد خرد و کلان. «من» در این فضا بر «ما» چیره است. شی شدگی رواج میابد. همنشینی حیوانات خانگی یا کنج عزلت و تنهایی باب میشود. انسان در این معرکه پر از احساس تنهایی و بی پناهی است. انسانی رنجور و تکیده که کرامتش محترم شمرده نشده و سفرهاش پر است از تهی.
2. تشویق اخلاق که الزام توسعه ملی است. به ویژه اگر بدانیم عرصه عمومی ایران شدیداً از باب اخلاق در مضیقه است. رذالتها چنان ساختارها را در بر گرفته که فسادهای اقتصادی و اختلاسها و رانتها تجلی همین سقوط اخلاقی است. افسار دیو دروغ و تهمت و حسادت چنان رها شده که مراودات روزمره مردمان را مسموم کرده است.
از جمیع این جهات میتوان فهم کرد که سلسله دراویش گنابادی برای ایران بدحال، خیر اجتماعی داشته و تحدید و تهدید آنها نمیتواند توجیه جامعه شناسانه داشته باشد. آنها ترویج دهنده پرهیزکاری بدون خشونت در اقلیم ایمان هستند.
انتهای پیام
با سخنان نویسنده کاملا موافق هستم .ملت ایران برای مقابله با دسیسه های دشمنان عربی و آمریکایی و اروپایی به اتحاد و همدلی خیلی بیشتری نیاز دارد. و احتیاج به پندها و نصایح اخلاقی سودمند نیز دارد. بعد از ایمان اخلاق مناسب بهترین زنجیر اتصال به راه پیشرفت و خودباوری ملی و میارزد همدان با حیله های دشمن است .
دوست عزیز، شاید اینکه در اولین نظر، از کلمات دشمن و دسیسه و … اسم می برید، بنظرم نوعی بدبینی و تهجر شما رو نشون می ده.
بنظر من توسعه اخلاق و فرهنگ تفکر اجتماعی برای توسعه یک کشور بویژه برای امادگی و استفاده از فرصت های همکاریهای سازنده با ملل مختلف ضروری هست.
لذا بله گروه ها، احزاب و اجتماعات اخلاق-گرا نقش سازنده خود را می توانند ایفا کنند.
اما باز در ادامه انتقاد به شما دوست گرامی، همین تعامل سازنده و تمرکز بر نگاه مثبت به دیگر کشورها و حتی حکومت ها، باعث می شه خود به خود دشمنان انگاشتی و متصور هم کمتر بشه !
سیستم به سوی میانگین میل اجزاء خود حرکت میکند. وقتی میانگین اجزاء و یا در سیستمهای انسانی اگریگور حاصل از میانگین فکری افراد از یک حد عبور کند بر اساس قانون جذب بسرعت به آن سو حرکت میکند.
حتی در سیستم های مکانیکی می بینیم که وقتی یک صدای کوچک از اتومبیل در می آید بتدریج بر تعداد صداها اضافه و سرعت خرابی بالا می رود و ناگهان از کار می ایستند.
بهمین دلیل وقتی میانگین آگاهی جامعه بالاتر رود، پیشرفت بسوی بنای حقوقی و قانونمندی و توسعه و آزادی های فردی و اجتماعی سرعت مضاعف میگیرد و بصورت تساعدی جامعه به سمت تکامل (فردی و اجتماعی ) حرکت میکند.
از همین رو بیشترین کاری که ما می توانیم برای جامعه انجام دهیم غنی سازی فکری و آگاهی خودمان است. همان روشی که انبیا و اولیاء همیشه داشته و دارند. لذا ذکر موضوع ارزیابی اقبال در عملکرد در مقاله فوق جایگاهی برای اندازه گیری ندارد چرا که علم نور است و نبود آن تاریکیست. هر چه بر آگاهی افزوده شود نور بیشتر و تاریکی کمتر می شود. و نور یک شمع حتی در نبود پروژکتور بهتر از تاریکیست.
بعلاوه: سنن و عرف در محدوده های جغرافیائی بسته شکل می گیرند. هر گروهی از مردم یا هر جامعه ای در محدوده ای جغرافیائی یک میانگین فکری دارند. این میانگین فکری اگرگور شناخته می شود. ولی با ظهور ارتباطات و دستگاه چاپ از قرن ۱۷ به این طرف اثرات افکار افرادی از دیگر محدوده های جغرافیائی بتدریج در همه اگرگورها نفوذ کرد. در سه دهه اخیر با ظهور کامپیوترهای شخصی و اینترنت و ارتباطات آزاد جهانی، محدوده های جغرافیائی همانند قبل قوانین خود را اعمال نمیکنند و اگرگورها بسرعت بسوی یک اگرگور جامع حهانی که منتخب بهترین هاست در حال تکامل و حرکت هستند. نادیده گرفتن این سیل تحول و مقابله با آن بزرگترین اشتباه جوامع سنتی است. هر آنکه مدعیست می بایست در جهت دهی این میانگین و جلوگیری از آزمون و خطا و سقوط بیشتر فعالیت کند تا تقلیل سرعت رشد آن. چه بخواهیم و چه نخواهیم بسرعت بسوی جامعه جهانی بدون مرز و رنگ و نژاد و مذهب در حال حرکت هستیم. باید برای این امر آماده باشیم و فرزندانمان را فراتر از ارزشها و توهمات محلی یا قومی تربیت کنیم. بیشک نقش قانونگزاری و تبعیت از آن سریعترین روش نیل به اهداف توسعه خواهد بود. با احترام
در متن طوری از این قشر صحبت شده که آدم دوست داره بگه آخییی طفلیاااا_متاسفانه جامعه شناس و منتقد و… همه و همه جناح خاص خودشونو دارن و صادقانه حرف نمیزنن_خیلی قسمت های این متن جای تامل داره _نوع برخورد با این فرقه باید مورد بررسی قرار بگیره ولی …