تندترین گفتگوی آیتالله یزدی با دستیار روحانی
رییس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با تاکید بر لزوم حفظ آرامش کشور گفت: برداشت شخص من و بسیاری از دوستان این است که رهبر معظم انقلاب مؤکداً میخواهند آرامش کشور حفظ شود.
به گزارش انصاف نیوز به نقل از فارس، آیتالله محمد یزدی رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در برنامه تلویزیونی شناسنامه که عصر امروز از شبکه سوم پخش شد، در خصوص اینکه آیا کمتر صحبت کردن شما دلیل خاصی دارد، اظهار داشت: حقیقت این است که مسئله ولایت و تبعیت از رهبری را از زمان حضرت امام(ره) که یک تکلیف شرعی دانستم، عمل کردم و غیر از اوامر و نواهی صریح امام و رهبری، منویات امام و رهبری را هم مورد توجه قرار میدهم.
آیتالله یزدی با اشاره به نگرانیهای اعضای جامعه مدرسین درباره کشور تصریح کرد: برداشت شخص من و بسیاری دوستان این است که مقام معظم رهبری موکداً میخواهند که آرامش کشور حفظ شود.
رئیس جامعه مدرسین بر همین اساس ادامه داد: ما در دیدارهای خصوصی و عمومی که داشتیم، همانند دیدار در پایان اجلاس خبرگان و اعضای کمیسیون تحقیق خبرگان، ایشان تصریح کردند که صحبتهایتان را به کارگزاران منتقل کنید لذا سر و صدا کردن و صحبت کردن و سکوت تفاوت دارد، من از مصاحبهها و پاسخ به خیلی سوالها خودداری کردم.
*تندترین گفتگو را اخیرا با دستیار رئیسجمهور داشتم
رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم متذکر شد: شاید تندترین گفتوگویی که اخیرا با یکی از همکاران مُختَرَع(!) آقای روحانی داشتیم(مخترع به دلیل اینکه تا کنون چنین سمتی به عنوان دستیار عالیرتبه یا مشاور عالیرتبه رئیس جمهور نداشتیم) بحث طوری شد که ایشان گفت من مهمان شما هستم، با من دعوا میکنید؟ من گفتم شما را خواستم که با شما دعوا کنم؛ یا نامهای که رسما به شخص رئیس جمهور نوشته شده و من امضا کردم یا ماموریتهایی که از طرف کمیسیون تحقیق تنظیم شده که از نزدیک صحبت شود لذا هم سکوت نکرده و هم به دستور ولیامر آرامش کشور را حفظ کردم.
وی در خصوص مباحث اخیر پیرامون جامعه مدرسین و خطر تجزیه آن توضیح داد: جامعه مدرسین تشکلی حوزوی و علمی است و اکثر اعضا مدرسین از افراد عالی حوزه هستند و طبعا در شرایط کنونی طلاب در مسائل درسی و پایان هفته مطالبی را مطرح میکنند.
آیتالله یزدی افزود: جامعه مدرسین یک تشکل حوزوی، روحانی و سیاسی است و آنگونه روحانی نیست که درباره مسائل جاری روز بیتفاوت باشد و از سویی دیگر اختلاف سلیقه باید وجود داشته باشد.
رئیس جامعه مدرسین با بیان اینکه حدود 60 نفر در جامعه مدرسین عضویت رسمی دارند هرچند که جلسات با 20 یا 25 نفر تشکیل میشود و تعدادی از مراجع عضو بوده و در حال حاضر مرجع شدهاند تصریح کرد: عضویت غیر از شرکت در جلسات است و مسائل روز در جلسات مطرح میشود؛ آیتالله مظاهری عضو بوده اما در جلسات نمیتواند شرکت کند یا آیتالله محفوظی مدتی است شرکت نمیکند یا آیتالله گیلانی به دلیل کسالت شرکت نمیکند لذا تشکیل جلسات با تعداد کمتری صورت میگیرد.
وی با طبیعی خواندن اختلاف سلیقه بیان داشت: در مواردی که مسائل انتخاباتی مطرح میشود طبیعی است اختلاف نظر هم باشد اما این مساله را همه قبول دارند که باید از طریق دفتر جامعه به طور رسمی اعلام شود چون سخنگوی خاصی ندارد؛ گرچه داشتن سخنگو نیز یکی از موارد اساسنامه است؛ در جریان گذشته تعدادی از دوستان که سلیقهای دیگری داشتند در گوشه و کنار هم اعلام کردند و آثار نامطلوبی برای خودشان به جا گذشت اما مرور زمان مشکلات را حل کرد و الان در جلسات شرکت میکنند.
*روایت آیتالله یزدی در مورد شاکله شکلگیری جامعه مدرسین
آیتالله یزدی در خصوص شاکله شکلگیری جامعه مدرسین اظهار داشت: اساس جامعه مدرسین در زمان مرحوم بروجردی که دعوت شدند و به قم آمدند و حوزه رو به رشد و کثرت گذاشت، آغاز شد؛ تعدادی از فضلای حوزه برای تنظیم امور حوزه از جمله امتحانات و تدریس و شهریه و … به دنبال نظمی بودند و تعدادی از فضلا جلساتی داشتند و من هم که تازه از اصفهان آمده بودم و روحیه اجتماعی داشتم در جلسات شرکت میکردم.
رئیس جامعه مدرسین با بیان اینکه جلسات به شکل شهرستانی برگزار میشد، گفت: من به خصوص به خاطر جوانی که داشتم در دو قسم از جلسات اصفهانیها و یزدیها شرکت میکردم. بعد از رحلت مرحوم آیتالله بروجردی در مساله مرجعیت اولین جلسه در بیت آیتالله بروجردی تشکیل شد و آن زمان امام از اساتید برجسته و ما از شاگردان ایشان بودیم. در اواخر عمر مرحوم بروجردی روح حوزه و رشد علمی طلاب را درس حضرت امام اداره میکرد و به همین دلیل بیشترین طلاب فاضل و جدی به درس امام میآمدند.
آیتالله یزدی در خصوص شاکله شکلگیری جامعه مدرسین اظهار داشت: اساس جامعه مدرسین در زمان مرحوم بروجردی که دعوت شدند و به قم آمدند و حوزه رو به رشد و کثرت گذاشت، آغاز شد؛ تعدادی از فضلای حوزه برای تنظیم امور حوزه از جمله امتحانات و تدریس و شهریه و … به دنبال نظمی بودند و تعدادی از فضلا جلساتی داشتند و من هم که تازه از اصفهان آمده بودم و روحیه اجتماعی داشتم در جلسات شرکت میکردم.
رئیس جامعه مدرسین با بیان اینکه جلسات به شکل شهرستانی برگزار میشد، گفت: من به خصوص به خاطر جوانی که داشتم در دو قسم از جلسات اصفهانیها و یزدیها شرکت میکردم. بعد از رحلت مرحوم آیتالله بروجردی در مساله مرجعیت اولین جلسه در بیت آیتالله بروجردی تشکیل شد و آن زمان امام از اساتید برجسته و ما از شاگردان ایشان بودیم. در اواخر عمر مرحوم بروجردی روح حوزه و رشد علمی طلاب را درس حضرت امام اداره میکرد و به همین دلیل بیشترین طلاب فاضل و جدی به درس امام میآمدند.
آیتالله یزدی اظهار داشت: با روشن شدن یک مسأله اصولی بسیاری از مسائل دیگر برایمان روشن میشد و همین مسائل تشکیل یک تشکل را به دنبال داشت که افرادی همچون آیتالله مصباح یزدی و آیتالله مظاهری در آن عضویت داشتند و و زمان تشکیل این تشکل ،به پیش از ورود رسمی امام به عرصه مبارزاتی و مسأله کاپیتولاسیون بازمیگردد.
وی افزود: در آن زمان داشتن رادیو خطراتی را برای یک روحانی به همراه داشت و من این خطر را به جان خریده و یک رادیو تهیه کردم و این رادیو هر هفته در اختیار یکی از اعضا قرار میگرفت و با این وسیله اخبار سراسر جهان تهیه و در جلسات هفتگی مورد بحث قرار میگرفت که نهایتا این فعالیتها به راهاندازی نشریه «انتقام» منتهی شد.
عضو مجلس خبرگان رهبری خاطرنشان کرد: امام شاگردان خود را به جز تعلیم و تزکیه با مسائل روز جهان آشنا میکرد که این از امتیازات خاص امام به شمار میرفت.
آیتالله یزدی اظهار داشت: اولین تشکل و گروهی که پس از شروع حرکت دعوت امام را لبیک گفت جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بود که البته تعدادی هم از علما با حرکت امام مخالف بودند که این قبیل افراد در زمان حال وجود داشته و در زمان آینده نیز خواهند بود.
وی افزود: روزی در یکی از سخنرانی های خود یکی از قضات را که از مراجع نیز بود بدون ذکر نام خطاب قرار دادم از این موضوع شکایت کردند و امام من را خواستند، وقتی امام صحبتهای فرد شاکی را شنید گفت که آیا نام شخصی هم در این ارتباط برده شده یا نه فرد شاکی گفت نه و امام وی را نصیحت کرد که با این اقدامات موجبات اختلاف میان علما را فراهم نکنید و به من نیز گفتند که خلاصه سخنرانی های شما را به من میگویند و مشکلی نیست.
رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم اظهار داشت: در زمان شاه به کرات دستگیر شدم که اولین بار پس از دستگیری من را به کنگان تبعید کردند و من نیز دو مرتبه اقدام به ترک مکان تبعید کردم و بار سوم من را در زندان بوشهر زندانی کردند.
رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به پرسشی در زمینه علت اسکان حضرت امام(ره) بعد از 12 بهمن 57 در منزل وی در قم، توضیح داد: در مورد قضیه اسکان حضرت امام(ره)، با مشورت با مرحوم آقای اشراقی که داماد ایشان بود و بعضی از آقایان از جمله آقای منتظری، برایشان منزل خیلی خوبی تهیه و شرایط متعارفی فراهم کردیم تا امام وقتی به قم میآید و مردم میخواهند به استقبال ایشان بیایند، فضای بازی مقابل منزلشان باشد.
وی افزود: شاید 2 یا 3 روز بیشتر امام (ره) در آن منزل نبودند که حاج احمد آقا به بنده گفتند امام میخواهند به منزل خودشان بروند که من گفتم ساکن شدن امام در آن منزل، هم برای خود ایشان و هم برای مردم و ما مشکلاتی به وجود میآورد، بعداً حاج احمد آقا گفت منزل خود شما چطور است؟ که من گفتم منزل ما کوچک است و به درد امام نمیخورد، بعد گفت امام (ره) مایل هستند همین جا ساکن شوند، برای شما مشکلی نیست که من گفتم نه و سپس ظرف چند ساعت، آن خانه را تخلیه کردم.
آیتالله یزدی با بیان اینکه بنده راز این اقدام امام (ره) را نمیتوانستم بفهمم که چرا امام به منزل من میآید؟ تصریح کرد: امام (ره) تشریف آوردند و مستقر شدند، بعدها متوجه شدم چون در طول مدتی که ایشان در تبعید بودند و این خانه محور بسیاری از فعالیتهای انقلاب و انتشار اطلاعیههای ایشان بود، شاید امام(ره) به این دلیل خانه بنده را برای اسکان برگزیدند.
وی ادامه داد: یک حقیقتی را بگویم من شرایطی پیدا کرده بودم که همه با من کار میکردند و حتی برخی از اعضای جامعه مدرسین به عنوان مثال خیلی دوست نداشتند من به این تندی کار کنم، مرحوم آیتالله مشکینی در یکی از جلسات گفتند به جای اینکه کمکش کنید تا کارش را انجام دهد، چرا چوب لای چرخ او میگذارید و سپس ایشان به بنده گفتند که من به تو اجازه میدهم هر جا شبهه داشتی گردن من بینداز و کارت را انجام بده که پس از آن دستم بازتر شد.
*خانهام را به دلیل سر و صدای آقای منتظری فروختم
رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در ادامه سخنانش متذکر شد: بعد از رفتن امام به تهران، ما به منزلمان رفتیم تا زمانی که آقای مهاجرانی در دولت آقای خاتمی وزیر ارشاد بود، به او گفتم من دیگر اینجا نمیتوانم زندگی کنم به دلیل شرایطی که روبروی خانه من بود، آقای منتظری عوض شده بود و هر روز آنجا سر و صدا میکرد گفتم میخواهم اینجا را بفروشم، با توجه به اینکه امام (ره) در این منزل زندگی کرده اگر وزارت ارشاد میخواهد این منزل را از ما خریداری کند که او در ابتدا استقبال کرد اما بعداً دیدم کاری انجام نمیدهد به همین دلیل بنده آن خانه را به قوه قضائیه فروختم و در آنجا مرکز پاسخگویی به شبهات قضات تأسیس شد، در دوره آقای شاهرودی به آن بیاعتنایی شد اما بعداً مجدداً مورد توجه قرار گرفت.
وی گفت: در نهایت هم دفتر حفظ و نشر آثار حضرت امام(ره) آن جا را از قوه قضائیه خریداری کرد و آن منزل تبدیل به یک مدرسه علمیه مخصوص مبانی فقهی حضرت امام(ره) شد.
رئیس جامعه مدرسین با اشاره مطرح شدن بحث ولایت فقیه اظهار داشت: وقتی این موضوع مطرح شد در هیچ یک از قانونهای اساسی دنیا سابقه این موضوع وجود نداشت؛ گروهی قانون اساسی تمام کشورهای دنیا را ترجمه کرده و در اختیار کمیسیونهای مجلس خبرگان قرار داده بودند.
«در یکی از کمیسیونهایی که بنده به عنوان نایب رئیس در آن حضور داشتم و آیتالله موسوی اردبیلی به عنوان رئیس کمیسیون قضایی بودند یکی از آقایان که از حامیان بنیصدر بود و در عین حال عضو مجلس خبرگان نیز بود در این کمیسیون به مرحوم هاشمینژاد جسارت کرد، بنده بعد از این جسارت با این فرد درگیر شدم و با پافشاری تمام اعلام کردم که باید این فرد از این کمیسیون بیرون رود و ایشان حق نداشته به این سید بزرگوار جسارت کند، بعد از پافشاریهای من آقای موسوی گفتند من بیرونش میکنم شما کوتاه بیایید و من باز بر گفتهام همچنان پافشاری کردم تا این که این فرد هتاک از کمیسیون ما بیرون رفت.»
وی ادامه داد: بعد از این موضوع بنده مامور شدم با اشخاصی که با موضوع ولایت فقیه آشنا هستند صحبت کنم که زمینهسازی این بحثها را فراهم کنیم؛ از جمله این دو نفر مرحوم آیتالله حاج مرتضی حائری که خاطرم هست ایشان تا آخر نیز در خبرگان نماندند و فرد دیگر هم آقای بنیصدر بودند که باید بر اساس وظیفهای که بر عهده من گذاشته شده بود با آنها صحبت میکردم.
آیتالله یزدی افزود: من به قم و به محضر مرحوم حاج مرتضی حائری رفتم و موضوع را برای ایشان مطرح کردم ایشان گفتند من سکوت میکنم و در برابر این موضوع مخالف نیستم؛ بعد از ایشان به سراغ آقای بنیصدر رفتم ایشان مخالف این موضوع بودند و گفتند با این کار قصد دارید مردم را از روحانیون جدا کنید.
عضو شورای نگهبان در ادامه سخنانش با اشاره به هیات سه نفره حل اختلاف بین بنیصدر و شهید رجایی گفت: در این هیات من از طرف دو قوه، قضائیه و مقننه مامور شدم و آقای اشراقی از طرف بنیصدر و امام و آقای مهدویکنی هم از طرف شهید رجایی عضو این شورا شدند.
وی با بیان اینکه من بعد از انتصابم در این هیات هیچ اقدامی انجام ندادم و در آن زمان بنده عضو هیات رئیسه در دور دوم مجلس بودم، یادآور شد: وقتی به سمت اتاق هیات رئیسه میرفتم آقای رئیسی را دیدم ایشان پرسید شما کارتان را در این هیات شروع کردید؟ بنده گفتم خیر شروع نکردم و شروع هم نمیکنم ایشان پرسیدند چرا؟ گفتم شما دو بزرگوار اعلام کردید که من نماینده شما هستم ولی هیچ چیزی دستم نیست شما مگر بنیصدر را نمیشناسید؟ باید یک مدرک به بنده بدهید ایشان هم به من گفتند احسنت و به سمت دفتر آقای هاشمی برگشتند.
وی اظهار داشت: بعد از چند ساعت حکمی تهیه شد و به بنده دادند؛ عصر آن روز من به وزارت کشور رفتم و خدمت آقای مهدویکنی وزیر وقت کشور رسیدم و به ایشان گفتم این حکم من است و میخواهم که جلسه را شروع کنید خاطرم هست که آن موقع هم معاون سیاسی آقای کنی، مرحوم زوارهای بودند. آقای کنی قبول کردند و اختیاراتی را به بنده دادند، من به آقای کنی گفتم در عین حالی که این جلسه حساس است و نباید چیزی از آن به بیرون درز کند اما اجازه دهید تمام صحبتهای ما در این جلسات ضبط شود ایشان هم آقای زوارهای را مامور کردند تا وسایل مورد نیاز را تهیه کنند.
رئیس جامعه مدرسین به ذکر نکتهای در این زمینه پرداخت و اظهار داشت: یک روز آقایان بازرگان، سحابی و (ابراهیم) یزدی به خدمت امام رفتند امام هم خطاب به این سه نفر فرمود شما بروید و حرفهایتان را به هیات سه نفره بگویید آنها نیز به جلسه این هیات آمدند و با تعجب گفتند شما چرا ضبط میکنید ما حرف خصوصی داریم؛ ما نیز به آنها گفتیم که حرف خصوصی وجود ندارد و به آنها این اطمینان را دادیم که حرفهای شما منتشر نخواهد شد ولی باید تمام مکالمات این جلسات ضبط شود زیرا اینها مدرک است و ما باید سند داشته باشیم و بنده نیز اصرار داشتم که تمام مکالمات جلسات ضبط شود.
وی افزود: این سه نفر حرفهایشان را زدند و رفتند مرحوم اشراقی خطاب به من گفتند که بنده نوار این جلسه را میخواهم و آن را به من بدهید بنده مخالفت کردم و آقای اشراقی گفتند یعنی چی نمیشود من هم مثل شما مامور هستم و عضو این هیاتم، بنده خطاب به ایشان گفتم بله بنده هم مثل شما مامور هستم اما امکان این کار وجود ندارد؛ آقای کنی هم در عین حالی که ته دلش با من بود و از آن طرف هم با مرحوم اشراقی رودربایستی داشت گفتند که اصرار نکنید بالاخره یک نفر از ما سه نفر راضی نیست که این نوار به بیرون درز کند و این موضوع تمام شد.
آیتالله یزدی با بیان اینکه بعد از پایان این جلسات تمام نوارها را در اختیار اداره قوانین مجلس قرار دادیم، گفت: خاطرم هست در سوابق، پیگیر این نوارها بودند که نه اداره قوانین مجلس و نه وزارت کشور از آنها اطلاعی نداشتند.
*به منتظری گفتم اصلا امام را نشناختید
آیتالله یزدی در ادامه با اشاره به رحلت حضرت امام خمینی (ره) در چهاردهم خرداد ماه سال 1368 و روند انتخاب رهبری گفت: من در زمان رحلت امام در قم بودم و زمانی که خبر رحلت حضرت امام را شنیدم نمیتوانستم خودم را کنترل کنم و خیلی گریه کردم.
وی در ادامه با اشاره به بحث انتخاب رهبری در خبرگان رهبری گفت: مصیبت رحلت امام، مصیبت سختی بود؛ البته من با آقای منتظری سخت مخالف بودم و از اقدام امام بسیار خوشحال شدم؛ البته حاج احمد آقا هم در این باره چیزهایی نوشتهاند، این مخالفت من دلیل خاصی داشت، در آخرین ملاقاتی که با آقای منتظری داشتم به ایشان گفتم که چرا اینگونه صحبت میکنید؟ اگر میخواهید راجع به رضای خدا صحبت کنید چرا به بیگانهها میگویید؟ چرا مسائلی را در رسانههای عمومی میآورید که دردسرساز شود؟
عضو شورای نگهبان ادامه داد: به آقای منتظری گفتم اگر این اظهارات برای کسب شهرت هم هست برای کشور بسیار خطرناک است، من را قبول ندارید آقای مؤمن که هستند، ایشان را قبول ندارید آقای طاهری خدابیامرز که هستند، اینها کسانی هستند که با مسئولان در ارتباطند و با شما نیز دوستند.
آیتالله یزدی در ادامه خاطرنشان کرد: به ایشان گفتم که اگر برای خداست اینها(رسانههای خارجی) مطالب خود را انتقال میدهند و اگر برای خدا نیست بگویید تا ما هم تکلیف خود را بدانیم، ایشان گفتند اگر راستش را بخواهید همهاش تقصیر امام بود.
وی به نقل از منتظری ادامه داد: امام با آقای شریعتمداری اینگونه برخورد کرد که سبب شد با من اینگونه برخورد شود.
وی افزود: من خیلی از این حرف جا خوردم و گفتم یعنی شما میگویید امام با آقای شریعتمداری که صحبت از خلق مسلمان میکرد نمیبایست برخورد کند؟ یعنی امام باید میایستاد تا انقلاب را بدهد دست خلق مسلمان؟
عضو شورای نگهبان ادامه داد: در حین بحث صدای هر دوی ما بلند شد و من هم خیلی سر و صدا کردم و گفتم که شما اصلا امام را نشناختید؛ جریانها را بیان کردم و بعد با داد و فریاد از ایشان جدا شدم و دیگر به سراغشان نرفتم.
آیتالله یزدی گفت: به دلیل سادگی و تفکر ایشان از برکناری آقای منتظری بسیار خوشحال بودم و اگر خدایی ناکرده این انقلاب دست آقای منتظری میافتاد ما روزگار دیگری داشتیم، خوشبختانه خبرگان بهترین تصمیم را گرفتند و به نظرم این یک هدیه الهی بود که خداوند میل اعضای خبرگان را به سراغ ایشان(حضرت آیتالله خامنهای) برد.
وی افزود: البته من هم ایشان را در این حد نمیشناختم، من در دوران ریاست جمهوری ارادت و تماس نزدیک با ایشان داشتم و درجه فقهی و علمی ایشان را میدانستم.
*مخالفت با رهبری دل امام زمان را میآزارد
عضو مجلس خبرگان رهبری با بیان اینکه شناخت من در حد امروز درباره فضائل نفسانی ایشان بالا نبود ادامه داد: واقعا خداوند نظر اعضای خبرگان را به سمت رهبری ایشان برد و یک هدیه بزرگ برای ما بود، امروز کسانی که همراه رهبری حرکت میکنند دل امام را شاد میکنند و کسانی که پشت پرده کمی با این رهبر مخالفت میکنند نه تنها دل امام را ناراحت میکنند بلکه دل امام زمان را میآزارند.
آیتالله یزدی ادامه داد: من در اینجا میگویم که کسی که نائب امام زمان است و یک کشور 70 میلیونی را اداره میکند و جلوی مخاطرات را میگیرد و خردمندانه و هوشمندانه حرکت میکند و علم و حلم را با هم دارد؛ نعمت بزرگ خدا است.
وی در ادامه به ماجرای انتخاب خود به عنوان رئیس قوه قضاییه اشاره کرد: جلسات بازنگری قانون اساسی را پس از رحلت امام و حتی زمانی که حضرت آیتالله خامنهای به جماران برای دیدن امام میرفتند، من اداره میکردم. در آن دوران هم آیتالله خامنهای من را از لحاظ نظرات بهتر شناخته بودند و هم در جلسات خصوصی شناخت بهتری از من پیدا کرده بودند، یک روز من را صدا زدند و گفتند به نظر شما چه کسی برای ریاست قوه قضائیه مناسب است و من به ایشان گفتم اجازه دهید من در این باره فکر کنم.
رئیس اسبق قوه قضاییه ادامه داد: هفته بعد یک فهرست 7- 8 نفره را تعیین کردم و ارائه دادم. این فهرست 7- 8 نفره را بردم و هر کدام را توضیح دادم. حضرت آقا به من گفتند خود شما چطور؟ من به ایشان گفتم که برای خودم فکری نکردم ولی همین مقدار میدانم که از چیزی نمیترسم.
وی افزود: به من گفتند پس برو خودت را آماده کن و من هم حکمی مینویسم و بعد از مدت کوتاهی آقای ناطق نوری به من گفتند که چرا به بیت حضرت آقا رفت و آمد نمیکنی، من گفتم من دارم برنامهای را مینویسم که مسئولیت 6 نفر عضو شورای قضایی به من واگذار شده است و دارم برنامهای را در این باره تنظیم میکنم، ایشان به من گفتند که این سبکش نیست، بالاخره رفت و آمدی باید باشد بالاخره آقای ناطق با من دعوا کرد و من به ایشان گفتم که میروم.
آیتالله یزدی در ادامه تصریح کرد: در جلسه اول (پس از صحبت آقای ناطق) که البته جدا از جلسات پنجشنبهها بود و بعدها در دوران ریاست من هم شکل گرفت زمانی رهبری به من گفتند که من میخواهم جلسات فقهی بگذارم و به نظر شما چه کسانی برای این امر مناسبترند که من گفتم مناسبتترین افراد اعضای شورای نگهبان هستند.
وی افزود: رهبری در همان جلسه اول به من گفتند که شما آخوندی کار میکنید و این با راه و روش تشکیلات نمیخواند، من به حضرت آقا گفتم که من دارم مسئولیت 6 نفر را برای یک نفر برنامهریزی میکنم و الان دعوایی سر مشاوره سیاسی داریم، برخی میگویند که من باید معاون سیاسی داشته باشم و خود من میگویم که نباید مشاور سیاسی داشته باشم چرا که قوه قضائیه نباید کار سیاسی کند. حضرت آقا کمی خندیدند و به من گفتند که معلوم است چیزی تهیه کردی و من در جواب گفتم بله در حال تهیه هستم.
عضو شورای نگهبان قانون اساسی در پاسخ به سؤال دیگری درباره سخنرانیهای ایشان در دوران سازندگی و اصلاحات در تریبونهای نماز جمعه گفت: من مقید بودم در خطبه اول یک دوره بحثهای فقهی حقوقی را مطرح کنم و در خطبه دوم بحثهای جاری روز را مطرح میکردم. مکرر به من میگفتند که عصبانی نشو و من جواب میدادم که ممکن است ناراحت شوم و تند صحبت کنم اما هیچ موقع عصبانی نمیشوم و اگر واقعا عصبانی میشدم ممکن بود کار به جایی برسد که در آنجا سخنان و صحبتهای ناروا بیان کنم، من تند میشوم اما عصبانی نمیشوم.
وی در ادامه با اشاره به سفر خود به عتبات عالیات افزود: زمانی که من به دیدار آیتالله سیستانی- که خدا ایشان را زنده نگه دارد- رفتم خیلی به من محبت کردند، ایشان به من پیغام داده بودند که من از خطبههای فلانی بسیار لذت میبرم و خطبههای ایشان را گوش میکنم اما گاهی مواقع عصبانی میشوی، این تندیها و عصبانی شدنها را کم کن. من زمانی که به زیارت ایشان رفتم به من گفتند من کتاب خاطرات شما را خواندهام و تمام خاطرات شما متفاوت است، من تعجب کردم که آیا ایشان فرصت میکند که کتاب خاطرات بخواند.
رئیس جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به موضوع ارث زنان و فتوای رهبری گفت: استدلالات بسیار مفصلی را آوردند و حتی اشکال فقهی را با نمونهای از حکم خلافت بنی عباس نشان دادند، بعد که صحبتها تمام شد گفتم که شورای نگهبان تاکنون یک فتوا صادر نکرده است اما در مورد آن نکتهای که شما میفرمایید چون ممکن بود مخالفت با نظر رهبری برداشت شود ما هیچ واکنشی نشان ندادیم و بهترین راه استفاده از سیاست قانونی سکوت بود تا قانون ابلاغ شود و ما به ایشان گفتیم که ما بر طبق مصلحتسنجی این کار را انجام دادیم.
عضو شورای نگهبان قانون اساسی درباره حمایت جامعه مدرسین از احمدینژاد در سال 88 گفت: بعد از مذاکرات فراوانی که انجام گرفت در آخرین جلسه قرار شد تا به هیأت رئیسه اختیار داده شود تا هر چه هیأت رئیسه تصمیم گرفت ابلاغ شود. زمانی که موضوع در هیأت رئیسه مطرح شد من با آقای احمدینژاد موافق بودم و البته دلیل خاصی داشتم وعده و وعیدهایی داده بودند، هنوز هم جریان آقای مشایی پیش نیامده بود و حمایت جامعه مدرسین از آقای احمدینژاد اعلام شد البته بعضی از دوستان مخالفت کردند.
آیتالله یزدی درباره برخی سخنان درخصوص منتشر شدن مذاکرات شورای نگهبان گفت: درباره صلاحیتها ما نمیتوانیم شرعاً مذاکرات را منتشر کنیم اما درباره تصویب قوانین و بحثهای علمی نیز شرح مذاکرات به صورت مداوم منتشر میشود.
رئیس جامعه مدرسین افزود: قدر این حکومت را نسل جوان ما نمیداند، خدا میداند ما موظفیم که به نسل جوان بگوییم که این حکومت که به دست شما آمده است چه خونها پای آن ریخته شده است؛ هزاران سال انبیا به دنبال این حکومت بودند و امام (ره) آن را عملی کرد البته الان هم من ادعا نمیکنم که حکومت ما صد درصد دینی است اما 90 درصد آن را داریم چرا که فضا، فضای اسلامی است.
وی تاکید کرد: حدود خداوند باید جاری شود اگر امام عصبانی شدند و به آقای بازرگان گفتند که اگر حدود الهی امروز عملی نشود پس کی باید اجرا شود، به همین دلیل بود.
انتهای پیام