حکایت تبدیل «به وقت شام» به «بفرمایید شام» !
«حسن شیخ حائری»، عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی در یادداشتی ارسالی برای انصاف نیزو نوشت:
جشنواره فیلم فجر اصولا پدیده جالب و البته شگرفی است؛ موجودی در سنّ سی و شش سالگی که قاعدتا باید هم از شور و نشاط جوانی و میانسالی و هم از تجربه ی نسبی سی و پنج ساله برخوردار باشد؛ اما به نسبت سنّ اش، رُشد نیافته؛ همچنان آزمون و خطا می کند و بعضا پای در گِل است؛ جشنواره ای که اوج چشم اندازش، گرفتن دبیری جشنواره فیلم از یک فرد تئاتری و سپردن آن به یک پزشک عمومی است.
این جمله البته نباید ما را از انصاف نقد و انتقاد خارج سازد؛ چراکه جشنواره امسال، بنا را بر این گذاشته تا از «شلوغ بازارِ» سالِ قبل و سالهای پیشتر، خبری نباشد و از این رو می توان، حذف بخش های «جنبیِ من درآوردی» را بلندترین قله ی فتح شده برای دست اندرکاران جشنواره سی و ششم دانست؛ در عین حال نباید فراموش کرد که یک هیئت انتخاب شجاع می توانست، تعداد فیلمهای بخش مسابقه را حتی به کمتر از 15 فیلم هم برساند تا حداقل نشان دهد که برای وقتِ «خلقُ الله» ارزش قائل است.
در هر صورت ما با پدیده ای رو به رو هستیم که همچنان و در برابر چشم همگان، بازار سیاه بلیت و کارت افتتاحیه و اختتامیه دارد؛ همچنان با چالش پارکینگ برای فیلمبینان، فیلمبانان و البته سیاهی لشکر رو به روست؛ همچنان با مشکل صدا – که مُعضلی حل ناشدنی در تاریخ کشور بوده، هست و خواهد بود – و همچنین مشکل تصویر در سالن ها دست و پنجه نرم می کند؛ همچنان مشکل برگزاری کلیشه ای نشست های رسانه ای فیلم ها را فریاد می زند؛ همچنان با کمبود سرویس های بهداشتی مواجه است؛ همچنان با مشکل صدور بموقع کارت برای منتقدان و اصحاب رسانه رو به روست و حتی همچنان مشکل تنگی پهنای باند اینترنت برای سینمای رسانه ها دارد!
ما با پدیده ای رو به رو هستیم که حتی امنیتش هم برقرار نیست و در روز نخست، صدای هنرمندی مانند ابراهیم حاتمی کیا را در شمال شرق کشور بلند می کند تا شاید این اعتراض صوتی بر روی سِن، برخی تهیه کنندگان حقیقی و واقعی را به خود آوَرَد و بیشتر به دنبال حفظ سرمایه های مادّی و معنوی باشند.
جشنواره امسال در سال مُزیّن به نام «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل» برگزار می شود. از یک طرف احساس می کنیم که کم شدن تعداد فیلمهای بخش مسابقه و تن دادن به عدد 22، در راستای شعار امسال بوده است؛ اما از آن طرف می بینیم که تعداد نه چندان کم فیلمهای حداکثر متوسط و همچنین برپایی مراسم هایی تشریفاتی مانند افتتاحیه و حتی نشست های خُنثای مطبوعاتی – که صرفا برای اینکه برگزار شود؛ برگزار می شود! – همچنان پابرجاست.
شاید تنها دستاورد افتتاحیه جشنواره امسال این بود که چهره ای فرهیخته و ماندگار مانند منوچهر اسماعیلی و چهره ای دوست داشتنی مانند اکبر عبدی، تا حدودی تجلیل شدند و ارج دیدند.
جشنواره امسال البته برخی بینندگان تلویزیون را هم نجات داد؛ آنجا که در سری اول و سوم برنامه «هفت» مجبور بودند اَداها و پراکنده گویی های دو کارگردان را به اسم اجرا تحمل کنند و البته سری دوم برنامه هم که «ما قبلِ نقد» بود؛ به بیان دیگر، سازندگان این برنامه ظاهرا فراموش کرده بودند که برنامه شان در جلوی دوربین، یک «مُجری» می خواهد و نه یک کارگردان یا … .
حداقل این است که هفت در حال حاضر، یک «مُجری کاربلد» دارد که حتی اگر سواد سینمایی اش هم کم باشد؛ اما واقعا یکی از معدود مجریان توانمند تلویزیون است؛ البته جالب این است که خود رضا رشیدپور هم متواضعانه به کاستی هایش معترف است و می طلبد تا این مسئله، با حضور ثابت یک کارشناس وزین سینمایی، رفع شود.
با همه ی آنچه گفته شد؛ جشنواره سی و ششم آغاز شده و البته تا چند روز آینده با خاطراتی از برخی فیلمهای نسبتا خوب مانند «به وقت شام»، «لاتاری» و شاید «دارکوب» و انبوه فیلم های متوسط و ضعیف به پایان خواهد رسید؛ اما باید افسوس خورد که در سال «اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل»، فرصت بی نظیر حذف تشریفات و کلیشه های بی خاصیت، از دست رفت.
جشنواره سی و ششم حداقل می توانست یک تصمیم شجاعانه بگیرد و با حذف بخشی از زوائد، اندکی از بودجه ی خود را برای کمک به هموطنان آسیب دیده از بلایای طبیعی اخیر – که همچنان سرما نوش می کنند و صبوری می ورزند – ، اختصاص دهد و نشان دهد که همچنان با «مردم» است و به «ملّت» می اندیشد.
و البته این فرصت هم از دست می رود.
انتهای پیام