بشقابهایی بر فراز پشت بام!
کاوه بهلولی قشقایی در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
اعتماد مردم به رسانهی ملی مهمترین سرمایه برای این نهاد است، لذا رسانهی ملی باید هم خود را، مصروف جلب این اعتماد کند. به دلایل عدیده و همچنین تبلیغات رسانههای معاند، صداو سیمای جمهوری اسلامی ایران، در جلب اعتماد حداکثری مخاطبین، عملکرد فوق العادهای نداشته (گیرندههای ماهوارهای بر روی بعضی از پشت بامها، نشان از گرایش آن افراد به سمت رسانههای رقیب است) و همواره، ظن اینکه رسانهی ملی، بر اساس رسالت قانونی، شرایط انتقاد از عملکرد مدیران و به تبع آن، آگاهی مردم از امور کشور را مهیا نمیکند وجود دارد.
رسانه به عنوان یک وسیلهی ارتباط جمعی در جامعه و ابزار اطلاع رسانی و آموزش دهی برای مردم، نباید راهی را در پیش گیرد که در حوزهی خارج از مطالبات یا مصلحتهای شهروندان قلمداد شود. احترام گذاشتن به مردم و تجلیل و تمجید از مناسبتها، یکی از معیارهای عمده در انجام رسالت رسانهای در جامعه به حساب میآید. این مسأله هم فرایند اطلاع رسانی را در بردارد و هم اینکه مسوولیت آموزشی را ادا خواهد کرد. بدیهی است که هرگونه تفسیری از مصالح مردمی و منافع ملی نیز خارج از دایرهی ارزشها نخواهد بود.
رسانه یکی از ارکان اصلی دموکراسی است و همواره نقش موثری در افزایش آگاهیهای اجتماعی و سیاسی و به تبع آن در پاسخگویی و مسوولیت پذیری دولتها داشته است. در دنیای امروزی، رسانهای موفق خواهد بود که سه هدف اصلی زیر را دنبال کند : یکی تبدیل مشکلات و مسایل توسعه به مطالبات عمومی، دوم نقد و تحلیل عملکرد مدیران و دستگاهها و سوم و مهمتر از همه، ایجاد آگاهی اجتماعی برای عامهی مردم و حتی گاهی برای نخبگان ناآگاه از اوضاع اجتماعی جامعه.
بر اساس مفروضات فوق، و همچنین اصول مندرج در قانون اساسی کشور ما، نقشهی راه رسانهی ملی (صدا و سیما) مشخص است.
اصل ۱۷۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، آزادی بیان و نشر افکار با رعایت موازین اسلامی و مصالح کشور باید در صدا و سیما تأمین شود.
ماده ۵: صدا و سیما باید به مثابه یک دانشگاه عمومی به گسترش آگاهی و رشد جامعه در زمینههای گوناگون مکتبی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و نظامی کمک کند.
ماده ۱۳: گسترش و توزیع عادلانه پوشش صدا و تصویر با توجه به اولویتهای فرهنگی، سیاسی و جغرافیایی.
با تمام هجمههایی که به صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران وارد است چند سالی است که رویکرد صدا و سیما روشن بینانه تر شده و اجرا و پخش برنامههایی همچون “دیروز، امروز، فردا”، “شناسنامه” و برنامههای چالشی سیاسی، نشان دهندهی نزدیک شدن رسانهی ملی به رسالت اصلی و تعریف شده اش است. بعد از انتخابات 92 نیز، این رویکرد، کاملتر شده و با لحاظ برنامهای همچون مناظره (عصر جمعه) و دعوت از انواع سلیقههای سیاسی در برنامهی صدا و سیما، حجم مخاطبان و اعتماد مخاطبان به صدا و سیما چند برابر شده است.
رسانه به عنوان پل ارتباطی بین واقعیتهای جامعه و مردم، باید همواره در انعکاس صحیح و دقیق این رویدادها ، تلاش کند و با استفاده از رویکردهای جدید و شناسایی ذائقهی شهروندان و همچنین، آماده سازی این ذائقه برای رویدادهای احتمالی، برنامههای خود را تنظیم کند.
مناظرههایی که اخیرا در دستور کار رسانهی ملی قرار گرفته، مصداق همان آماده سازی ذائقهی شهروندان و همچنین آموزش انتقاد پذیری و انتقاد ورزی و عادی جلوه دادن مناظرهها و انتقادها از عملکردهاست. این رویکرد، میتواند اعتماد مخاطبین را افزایش داده و مسوولان برج عاج نشین (در ذهن مردم) را پایین آورده و همسان شهروندان عادی کند و شهروندان، صداوسیما را در کنار خود ببینند نه در مقابل خود!
و کلام آخر اینکه رسانهی ملی میتواند برنامههای خود را به گونه ای تنظیم کند که شهروندان ایرانی، نیازی به گیرندههای ماهواره نداشته باشند و تمام نیازهای اطلاعاتی و تفریحی و آموزشی آنها، در رسانهی ملی به نحو مقتضی و متناسب با فرهنگ ایرانی و اسلامی، پاسخ داده شود.
انتهای پیام